English Version
English

عشق یعنی کاهش رنج بشر

عشق  یعنی کاهش رنج بشر

اولین جلسه از دورۀ شانزدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی گنجعلی خان کرمان؛ با استادی مسافر محمدرضا ، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه: «وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من» پنجشنبه 25 اسفند ماه ١۴٠١ ساعت ١٧ آغاز به کارکرد.

ســخنان استاد:

ای که می‌پرسی نشان عشق چیست
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست
در میان این‌همه غوغا و شر
عشق  یعنی کاهش رنج بشر
عشق یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از درمانده‌ای درمان کنی


سلام، خداوند را  شاکر و سپاسگزارم که توفیقی دوباره به من داده شد که در این جایگاه قرار بگیرم و از همه‌ شما انرژی و آموزش بگیرم تشکر می‌کنم از ایجنت محترم آقا محسن، تشکر می‌کنم از آقای داوود کمک راهنمای لژیون دوازدهم که این فرصت را در اختیار من قراردادند تا خدمت کنم، خب دستور جلسه در مورد وادی چهاردهم وادی عشق محبت است به عقیده من انسان از بدو تولد از لحظه‌ای که به دنیا می‌آید این عشق و این محبت را تجربه می‌کند و من معتقدم که اولین استاد عشق و محبت بعد از خداوند مادر است که عاشقی است بدون مزد و بدون منت و با تمام وجود به فرزندش رسیدگی می‌کند به او عشق می‌ورزد و یک عاشقِ بدون مزد و منت است و آقای مهندس بسیار عالی و بسیار جالب این چهارده وادی را ترسیم کردند این چهارده وادی چهارده ‌تا درس زندگی است و وادی چهاردهم وادیِ عشق و محبت زیباترین وادی است، به نظر من و آقای مهندس چه زیبا میگویند: که آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است یعنی انسانی که خالی از عشق و مهر و محبت باشد آقای مهندس این انسان را به یک ظرف خالی تشبیه می‌کند و انسان لحظه ‌به ‌لحظه زندگی‌اش باید این عشق این محبت را در درون خودش گسترش بدهد و به دیگران هم هدیه بدهد.

این ‌که گفتم عشق یعنی مشکلی آسان کنی  قطعاً اگر یک سری انسان‌ها در این جهان خاکی و در این دنیا نباشند که به دیگران خدمت کنند حالا در هر زمینه‌ای می‌خواهد باشد من فکر می‌کنم این جهان و این دنیا مثل جهنم می‌شود وزندگی کردن در این جهان خیلی سخت دشوار است، حالا هر کس به هر نحوی که خدمت می‌کند نه ‌فقط در درمان اعتیاد خیلی‌ها هستند که در زمینه‌های دیگر  کمک می‌کنند خدمت می‌کنند یک سری به کودکان سرطانی کمک می‌کنند یک سری به افراد بی‌بضاعت کمک می‌کنند یک سری  بیمارستان می‌سازند یک سری مدرسه می‌سازند هرکدام از این‌ها که به هر نحوی  خدمت می‌کنند این‌ها انسان‌هایی هستند که عاشق و بامحبت هستند یعنی یک جایی دیگر از خودشان گذشتند و با تمام وجود کار می‌کنند خدمت می‌کنند که یک رنجی را از یک بشری کم کنند.

این کاری که در کنگره ۶۰ انجام شد کاری که آقای مهندس انجام دادند و این مشکل را آسان کردند کاری بود که شاید صدها سال کسی راهی برای درمان اعتیاد پیدا نمی‌کرد و چقدر انسان‌هایی بودند که با خواسته و اراده قوی بودند ولی درآخر تسلیم در مقابل اعتیاد تسلیم شدند و از بین رفتند آقای مهندس این مشکل را  آسان کردند این معما را حل کردند و بعد ازاین قضیه بدون دریغ و با تمام وجود این روش و این متد را در اختیار دیگران گذاشتند و خودشان شبانه ‌روز کارکردند و زحمت کشیدند تا یک مجموعه‌ای به نام کنگره شصت تأسیس بشود تا یکی مثل من محمد‌رضا وارد کنگره بشود  و اینجا بدون هیچ مشکلی درمان بشود شک نکنید که تلاش و پشتکار خیلی از انسان‌هایی هست که دارد انجام می‌شود، از بنیان آقای مهندس از دیده‌بانان از ایجنت‌ها از مرزبانان از خدمتگزاران همه و همه باید به یک نحوی تلاش و کار کنند تا یک نفر مثل من در کنگره درمان بشود در دوره و نمونه‌ای که خیلی‌ها همه‌چیز را بر مبنای مادیات می‌سنجند و اصلاً در باور خیلی‌ها نمی‌رود که یک سری افراد بدون مزد و منت حتی از جیب خودشان خرج می‌کنند و با تمام وجود تلاش می‌کنند که یک انسانی به رهایی برسد قطعاً زمانی انسان می‌تواند به دیگران عشق محبت بورزد که ظرف وجودی خودش لبریز از عشق و محبت باشد انسانی که خودش عاری از محبت باشد نمی‌تواند به دیگران  عشق و محبت کند.

پس انسان‌های خدمتگزار و انسان‌های تأثیرگذار کسانی هستند که ظرف وجودی خودشان لبریز از عشق محبت است  حالا وادی چهاردهم به چه‌کار من می‌آید چه فایده‌هایی برای من دارد به عقیده‌ من وادی چهاردهم اولین کاری که می‌کند می‌خواهد درس خودشناسی  به من بدهد، اول می‌خواهد آدرس من را به خودم بدهد همان شعر معروف که می‌گوید از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم؟ یا  مرغ باغ ملکوتم نی‌ام از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم اول می‌خواهد آدرس خودم را به خودم بدهد اول اینکه خودت را دوست داشته باشم، انسانی که اول خودش را دوست داشته باشد می‌تواند دیگران را هم دوست داشته باشد می‌تواند مخلوقین خداوند را دوست داشته باشد و درنهایت خداوند را هم دوست داشته باشد انسانی این وادی را درک می‌کند به آسایش و به آرامش می‌رسد و به عقیده‌ من این وادی بزرگ‌ترین درس جهان‌بینی است اگر بخواهم مثال بزنم انسانی که از دیگران کینه به دل می‌گیرد و از هر رفتار دیگران زود ناراحت می‌شود و کینه دیگران را به دل می‌گیرد این شخص نمی‌تواند عشق و محبت را در درون خودش بپروراند  یعنی اینکه  اول باید این کینه از دل بیرون برود تا انسان عاشق بشود تا بامحبت بشود یا انسانی که نسبت به دیگران نفرت دارد این انسان نمی‌تواند دیگری را دوست داشته باشد اول باید حال خودش را خوب کند  اول باید به دیگران عشق بورزد از هیچ‌کس و هیچ موجودی  نفرت نداشته باشد و تمام صفات منفی حالا چه ترس چه ناامیدی چه خودخواهی چه منت و... را کنار بگذارد ف برای اینکه هرچه ظرف وجودی انسان پراز عشق و محبت و ایثار بشود  اول باید این صفات منفی را از خودش دور کند خب بهرحال حرف در مورد این وادی زیاد است.

گفت هر چه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل مانم از آن.
امیدوارم که من هم بتوانم با آموزش‌هایی که در کنگره می‌گیرم یک مقداری از این وادی عشق و محبت را درک کنم.
اوقات خوش آن بود که با دوست بسر شد باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود.
ممنون که صحبت‌های من گوش دادید.

  • لژیون خدمتگذار: لژیون چــهارم
  • نگارنده و عکس: مسافر سعید قاسمپور (مرزبان خبری)
  • ویرایش و بارگذاری: مسافر احسان دباغیان (لژیون4)
  • مسافران و همسفران نمایندگی گنجعلی خان کرمان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .