محبت کردن اصل انسانیت است

جلسه یازدهم از دوره سی و هفتم سری کارگاه‌های آموزشی-عمومی نمایندگی ملاصدرا ویژه مسافران و همسفران با نگهبانی مسافر محمود،استادی کمک راهنمامسافر مرتضی و دبیری مسافر عباس با دستور جلسه " وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من و اولین سال رهایی مسافر عباس" در روز پنج‌شنبه25اسفند‌ماه1401 رأس ساعت 16:۰۰آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
تشکر می‌کنم از نگهبان جلسه که جلسه را به من واگذار کرد تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. در خصوص وادی چهاردهم، صحبت کردن، کار سختی است. چند روز پیش با یک نفر از پیشکسوتان صحبت می‌کردم، ایشان می‌گفت ما نمی‌آئیم که برسیم به عشق و محبّت، بلکه می‌آئیم که برسیم به وادی چهارده که یاد بگیریم که محبت کردن اصل انسانیت است. محبتی که ما را از موجودات دیگر متمایز می‌کند. چه لذتی دارد که افرادي حاضر می‌شوند بدون هیچگونه چشم‌داشتی خدمت کنند و حتی در آخرین پنج‌شنبه سال هم که کارهای بسیاری دارند بازهم خدمت به دیگران‌ را در اولویت قرار می‌دهند؟ یک همسفر چرا این همه به کنگره اهمیت می‌دهد؟ این‌ها، همه برای رسیدن به حال خوب است و فقط با محبت کردن طبق وادی چهاردهم، انسان به حال خوب می‌رسد. در شش سی‌دی آقای مهندس در خصوص قصه کنیزک و پادشاه صحبت می‌کنند، می‌دانید چرا؟برای این که

علت عاشق ز علت‌‌‌ها جداست

عشق،اسطرلاب اسرار خداست

در این داستان آقای مهندس می‌گویند: که برای چه کنیز و پادشاه عاشق يکديگر می‌شوند؟ چرا من معتاد شدم و چرا باید الان اینجا باشم؟ برای این که به اسرار الهی بتوانم پی ببرم. به نظر شما چه چیز باعث می‌شود یک کمک‌راهنما، مسیری طولانی را برای رهجوی خود، برای رهائی او طی کند و خسته نشود؟ جواب همه این چراها در وادی چهاردهم نهفته است که آقای مهندس در حدود ۱۲ سی‌دی، برای این وادی صحبت کرده‌اند. این کلمه سه حرفی یعنی عشق را که آقای مهندس این قدر زیبا در قالب مثلثی با سه ضلع سايه، جاذبه و حس، تعریف کرده‌اند، در کدام دانشگاه دیده‌اید که تدریس شود؟ امیدوارم که درک درستی داشته باشیم از کاری که انجام می‌دهیم تا در بُعد دیگر، گرفتار ندانم‌کاری نشویم. قسمت دوم، تولد یک‌سال رهائی عباس عزیز است که خواهش می‌کنم ایشان را تشویق کنید. عباس با اولین حرکتی که کرد در آزمون کمک‌راهنمائی در قسمت تازه‌واردین قبول شد. حیطه‌ی کمی نیست قسمت تازه‌واردین، هنر تازه‌واردین است که ما الان اینجا نشسته‌ایم. در ابتدا، حسن‌آقا طاووسی را انتخاب کرد که انتخاب درستی هم بود ولی وقتی لژیون را تحویل دادند، عباس وارد لژیون بنده شد، من کمکی به او نکردم برای قبولی و همیشه گفته‌ام کسی که می‌خواهد خدمت کند، باید خواسته داشته باشد و خدمت هم او را قبول کند که عباس واقعاً خواسته داشت و موفق هم شد. به ایشان تبریک می‌گویم و امیدوارم در ادامه موفق باشند.

آرزوی مسافر عباس: امیدوارم پیام رهائی به کلیه مصرف کنندگان برسد و بیایند و به حال خوب برسند.

آرزوی همسفر فاطمه: امیدوارم مسیر کنگره برای تمام همسفران باز شود و در کنار مسافران خود به آرامش برسند.

مشارکت مسافر عباس: من حدود ۲۰ سال مصرف کننده بودم ولی به دلیل نظم و انضباطی که داشتم، نگذاشتم که خانواده‌ام دچار بحران شود و حتی نفهمیدند که من مصرف‌کننده‌ هستم. زمانی که تصمیم گرفتم و فهمیدم که ديگر نمی‌توانم ادامه‌ دهم، خدا را شکر، راه کنگره به من نشان داده شد. حدود دو سه ماه اول هم که دارو مصرف می‌کردم، باز هم همسرم نفهمید که کجا هستم و چه می‌کنم. ولی بعد فهمیدم که نمی‌شود و نباید از آن‌ها مخفی کنم و آرام‌آرام داستان سفرم را به خانواده و فرزندانم گفتم. من خیلی زیاد، اجبار به مصرف نبودم ولی بعد از ورود به کنگره فهمیدم که درست است که مصرف‌کننده‌ حرفه‌ای نبودم ولی هیچ وقت از حال خوبي برخوردار نبودم و زود عصبانی می‌شدم. در پایان از همه عزیزان بخصوص از آقای مهندس، کمک‌راهنمای خودم، کمک‌راهنمای همسفرم، کمک‌راهنمایان تازه‌واردین، ایجنت‌های محترم و گروه‌های مرزبانی و همه شما بزرگان تقدیر و تشکر می‌کنم. همچنین از همسفرم که با سختی همراه من شد ولی وقت آمد، محکم آمد و همراه من شد سپاسگزاری می‌کنم.

مشارکت کمک‌راهنما، خانم مهری: خدا را سپاسگزارم و تشکر می‌کنم ار کمک‌راهنمایان عزیزم، این روز خوب را تبریک می‌گویم خدمت مسافر عباس و همسفر محترمشان که همسفر فاطمه واقعا" منظم بودند و عاشق خدمت و برای من هم یک الگو بودند و از همان ابتدا فهمید که باید برای خودش حرکت کند تا به حال خوب برسد. انشاءالله بتوانند در ادامه هم موفق باشند و جایگاه‌های خدمتی را تجربه نمایند.

مشارکت همسفر فاطمه: من با سن پایینی ازدواج کردم و وارد منزل عباس‌آقا شدم. غیرممکن است که همسری نداند و نفهمد که شوهرش کجا می‌رود و چکار می‌کند، خدا رحمت کند مادرشوهرم را که حرف‌های خوبی می‌زد و من باب نصیحت می‌گفت اگر دیدی، شوهرت وار اشتباهی می‌کند، نادیده بگیر و چیزی نگو و من هم نصیحت ایشان را به گوش جان پذیرفتم. تشکر می‌کنم از آقای مهندس بخاطر جایگاهی که برای همسفران تدارک دیدند تا ما بتوانیم معنای عشق و محبت را یاد بگیریم. وادی چهاردهم باعث شد که طی یکسال و نیم در کنگره، بیش‌تر از تمام ۳۵ سال زندگی‌ام آرامش داشته باشم و مهر و محبت یاد بگیرم. تشکر می‌کنم از کلیه خدمتگزاران کنگره، از آقای مهندس و خانواده محترمشان، از مسافرم خودم از کمک‌راهنمای خوبم، از ایجنت و مرزبانان عزیز و از همه شما مسافران و همسفران ارجمند هم تقدیر و تشکر می‌کنم.

تایپ: کمک راهنما مسافر حسین

ارسال: سایت نمایندگی ملاصدرا