English Version
English

محبت توانایی‌ها را بارور می‌کند و کینه و نفرت درخت محبت را عقیم و بی‌برگ و بار می‌کند

محبت توانایی‌ها را بارور می‌کند و کینه و نفرت درخت محبت را عقیم و بی‌برگ و بار می‌کند

《آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است. من که می‌گویم، کلام خود نیست؛ بلکه فردی است در جمع بیکران هستی که باورش کار هر کس نیست؛ مگر معنای آن، بداند که آن چیست. ارابه‌ها را در بیکران به حرکت در آورید که نگهبانان ماوراء به آنچه در زمین می‌گذرد، نیازمندند.
بشکافید آنچه شکافتنی نیست، در دل سنگ بروید و ترکیب‌ها را جدا نمائید.》

زمانی‌که تفکر و اندیشه می‌کنم؛ متوجه می‌شوم به کنگره و بنیان بسیار بدهکار هستم. خود را مدیون کنگره ۶۰ می‌دانم؛ زیرا تمام هزینه‌های‌ درمان مسافرم را به‌ عهده گرفت و نباید زحمات استادم، جناب مهندس را فراموش کنم؛ زیرا زمانی‌که همه، ما را تحقیر می‌کردند، تنها ایشان بودند که ما را به زندگی دل گرم کردند؛ با غرق شدن کشتی‌های‌ امیدمان، دست‌‌ ما را گرفته و قایق نجات من و مسافرم شدند. تا پایان عمر فراموش نمی‌کنم؛ هنگامی‌که دیگر هیچ راهی نداشته و از زمین و زمان برای‌ ما درد می‌بارید تا انتها خط در کنار ما مانند کوه ایستادند و راه درمان را به ما نشان دادند که حالِ خوب امروز ما به‌خاطر وجود ایشان است. پشت تمام منابع، کتاب‌ها، سی‌دی‌ها و واژه‌واژه‌ کلمات بنیان عشقی به‌نام عشق و محبت قدرت مطلق، پنهان است. عشق که باشد تفاوتی نمی‌کند؛ در کجا ایستاده‌‌ای، چه خدمتی می‌کنی و یا چه جایگاهی داری! این یعنی بهار در میان زمستان خانه دارد پس صبور باش و تلاش‌ کن، بهترین‌ها زمانی اتفاق می‌افتند که انتظار آن را نداری؛ همان‌طور که انتظار درمان را نداشتیم.
تا قبل از آشنایی با کنگره زندگی ما تیره‌ رنگ، همراه با خاطراتی تلخ بود و هر شب در کابوس‌های ترسناک خلاصه می‌شد؛ اما با ورود به کنگره و دریافت آموزش‌ها تاریکی تبدیل به روشنایی شد، آرام‌آرام وادی به وادی ناامیدی جای خود را به امید داد و تیرگی تبدیل به رنگین‌کمانی زیبا از جنس عشق و محبت شد که باید برای نگهداری از آن تلاش کرد.
دنیا بدون عشق و محبت مانند چشمه‌ای خشک بوده و اینجاست که قلم را محکم در دست گرفته و با عشق می‌نویسم‌.

سلام آموزگار عشق و آبادی
سلام ای مظهر خوبی و آزادی
چه باید گفت در وصفت نمی‌دانم
تو راه زندگی بر ما نشان دادی
کلامت معجزه، احساس تو زیباست
همیشه جان تو، پر باد از شادی

خداوند را میلیاردها بار شکر می‌کنم که مسافرم با روش ابداعی جناب مهندس آشنا شده و با متد DST همراه با دارو OT در مدت یازده ماه درمان و وارد سفر دوم شدیم تا دنیا جدیدی را تجربه کنیم. هیچ‌گاه روز رهایی خود و مسافرم را فراموش نخواهم کرد. آن روز زمانی‌که مسافرم اعلام پهلوانی کرد؛ جناب مهندس جمله‌ای فرمودند که نشان از عشق و محبت ایشان به رها‌یافتگان از دام اعتیاد و نویدبخش آینده‌ای درخشان برای آنان بود تا آن‌ را سرلوحه کارهای خود قرار دهند و امیدوارم بتوانیم در زندگی و جایگاه‌های خدمتی به آن عمل کنیم‌.
من هنوز جایگاه‌‌های خدمتی و وادی عشق به مخلوق را تجربه نکرده‌ام تا بتوانم تجربه خود را بیان کنم؛ اما آن را در ورزشبانی، دبیری و لژیون سردار که قطره‌ای خدمت در برابر اقیانوس است؛ با تمام وجود حس کردم. جناب مهندس می‌فرمایند: ما با خدمت کردن و رعایت قوانین و حرمت‌ها به حالِ خوش می‌رسیم؛ چراکه عشق خالق، در خدمت خالصانه و عشق به مخلوق خلاصه می‌شود. در هستی همه چیز دست‌به‌دست هم می‌دهند تا راه را برای ما هموار کرده و ما با آموزش، آن‌ها را در زندگی خود کاربردی کنیم.
روزی که آخرین سی‌دی وادی چهاردهم را گوش می‌دادم؛ بغضی گلو جناب مهندس را می‌فشرد و نتوانستند تا انتها وادی ادامه دهند. گویی با تمام وجود غرق در عشق و محبت و در محضر قدرت مطلق بودند.
جناب مهندس در وادی چهاردهم، راه یافتن به عشق، ایمان و محبت را به ما هدیه می‌دهند تا بعد از گذشتن از سختی‌ها، نویدبخش دل‌های ناآرام باشد و رسیدن به آرامش بی‌ حد و مرز در جهان هستی، یافتن راه درست زندگی کردن و به فرمان عقل نزدیک شدن را در تمام سی‌دی‌ها و کتاب‌ها آموزش می‌دهند.
جناب استاد امین در یکی از سی‌دی‌ها فرمودند: عشق و محبت تنها بستری است که می‌توان در آن هر بذری را به بار نشاند و کینه، نفرت و حسادت نیز تنها بستری است که می‌تواند ریشه تمام محبت‌ها را خشک کرده و رشد آن‌ها را متوقف کند. محبت توانایی‌ها را بارور می‌کند و کینه و نفرت درخت محبت را عقیم و بی‌برگ و بار می‌کند.
عشق و محبت بدون درد و رنج ممکن نیست. برای عاشق بودن باید تمام سختی‌ها را به جان خرید؛ زیرا تمام ساختارها در هستی بر مبنا عشق و محبت بنیان شده و کنگره نیز از طبیعت الگو گرفته است تا خانواده‌ها را از جهل و نادانی به طرف عشق، محبت و عقل رهنمون سازد.
در هفته دیده‌بان با جایگاه خدمتی دیده‌بانان محترم و زحمات آنان بیشتر آشنا شده، دانستیم که چرا دیده‌بانان ستون‌های کنگره هستند و چگونه به نقطه‌ای از عشق، محبت و ایمان رسیده که زمان خود را برای اهداف کنگره ۶۰‌، صرف می‌کنند و بدون ذره‌ای چشم‌دا‌شت تمام سختی‌ها را به جان می‌خرند تا ما بتوانیم با آرامش، آموزش دریافت کنیم.
دیده‌بانان مثال بارزی از وادی چهاردهم، وادی عشق، محبت و ایمان هستند که صفات خداوند را در انسان‌ها به نمایش گذاشته است که آن‌ها رشد کرده و تبدیل به درختانی بارور شده‌اند. از جناب مهندس و خانواده محترمشان، دیده‌بانان محترم، کمک‌راهنما خود، کمک‌راهنما مسافرم و تمام کسانی‌که با عشق در راه اهداف کنگره ۶۰ خدمت می‌کنند؛ تشکر می‌کنم و از خداوند می‌خواهم فرصت خدمت کردن به بندگانش را به ما عطا فرماید.

تصویرگر: همسفر فاطمه رهجو کمک‌راهنما همسفر مهری (لژیون اول)
ویرایش: همسفر نجمه رهجو کمک‌راهنما همسفر سعیده (لژیون پنجم)
تنظیم و ارسال: همسفر الهه رهجو کمک‌راهنما همسفر ندا (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی ملاصدرا (نیک‌آباد)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .