به نام قدرت مطلق الله
سلام دوستان ملیحه هستم یک همسفر
انسان بودن یعنی سپاس از هستی، از قدرت مطلق، یعنی وادی چهاردهم ...
اگر در مورد عشق بخواهم صحبت نمایم سخن بسیار است و با کلمات نمیشود قدرت عشق را بیان نمود.
عشق را توصیفی نیست؛ عشق به حرف نیست، عشق به بدن نیست، عشق به لمس نیست اصلا برای عشق نمیتوانیم هیچ حدی قائل شویم و عشق را با هیچ چیزی نمیشود مقایسه نمود.
عشق یعنی گذشتن از خویش، عشق یعنی حتی اگر در حقت بدی کنند تو نمیتوانی تلافی کنی عشق یعنی ندیدن زشتیها، ندیدن بدیها و خداوند برای اینکه عشق خودش را بتواند ابراز نماید زمین و آسمان و کائنات را خلق نمود. بهنظر من عشق یعنی مهندس دژاکام، زمانیکه مهندس دژاکام به رهایی رسیدند و درمان شدند میتوانستند خیلی راحت به زندگیشان ادامه بدهند و این همه سختی و مشکلات را متحمل نشوند ولی این عشق بود که جناب مهندس را ترغیب نمود تا به راهشان ادامه بدهند و بتوانند بستری را فراهم نمایند تا افراد دیگر نیز در این مسیرِ درمان قدم بگذارند و به آرامش و حال خوش برسند و اکنون این کنگره۶۰ است که مملو از عشق و محبت است و همه برای رسیدن به حال خوش و رهایی همدیگر بدون هیچگونه چشم داشتی تلاش میکنند تا همه بتوانند حال خوش را تجربه کنند.
سلام دوستان هما هستم یک همسفر
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.
خورشید بی منت و بی ادعا، نورش را نثار تمام هستی از گل، خار، خاشاک، حیوان و انسان میکند و هرگز حساب و کتابی برای این عشقی که میدهد نمیکند، این نمونه بارز عشق واقعی است.
ما با تفکر در نظام هستی و دیدن این عشقها به این درک میرسیم که اگر واقعاً خداوند را دوست داریم، به همه هستی و مخلوقات عشق بدهیم و این محبت عام میشود، محبت حتما نباید فقط به همخون و نزدیکان باشد بلکه باید به تمام هستی اعم از انسان، کوه، دشت، حیوانات و گیاهان باشد؛ این سپاسگزاری از خداوند است و هر چه عشق و محبت را گسترش دهیم، انرژی مثبت دریافت میکنیم و نیروهای تخریبی که همان نیروهای منفی هستند رو به زوال میروند.
در هستی غیر از مادیات که همان خانه، پول و ماشین است، معنویات هم مهم است و کمک به انسانهای نیازمند مانند کمک به مصرف کنندگان مواد مخدر یک کار معنوی محسوب میشود.
هدف خداوند از خلق انسان این است که در این بُعد نواقص خود را رفع کنیم و تکامل بیابیم؛ خداوند همیشه به ما کمک میکند، خداوند عشق است، محبت است، حیات است و اوست که همه چیز را خلق کرده و در اختیار انسان قرار داده است.
به آنچه پی بردن تمنای دل میخواهد و آقای مهندس نمونه بارز عشق در زمین میباشد که بیادعا و بیمنت به انسانها کمک میکند و همچنین دیدهبانان، مرزبانان، راهنمایان و تمام خدمتگزاران کنگره۶۰.
انشاءالله به درک واقعی عشق برسیم.
سلام دوستان میترا هستم همسفر
وادی چهاردهم از نظر محتویات بیشتر شبیه به یک کتاب است؛ با وجود اینکه جزو اصول اولیه کنگره۶۰ است ولی در وادی آخر نوشته شده است چون به نظر من هم آغاز است و هم پایان و در ابتدای ورودم به کنگره۶۰ بیشترین چیزی که من را جذب کنگره۶۰ نمود و باعث شد از حال بد و سردرگمی نجات پیدا کنم؛ محبت و عشقی بود که از راهنمای تازه واردین دریافت کردم.
محبت مانند آب است که انسان تشنه را از مرگ نجات میدهد و این محبت در همه انسانها نیز وجود دارد اما در درجات مختلف.
یکی از مسائلی که محبت را خراب میکند توقع است؛ باید یاد بگیریم که بیتوقع به دیگران محبت کنیم دقیقا مانند همان عشق و محبتی که اساس و پایه کار کنگره۶۰ است که هیچ جای دنیا دست یافتنی نیست که عزیزانی برای حال خوب من و امثال من بیمنت وقت میگذارند و تلاش میکنند تا به حال خوش برسم و من به معنای واقعی پیوند عشق و محبت را در کنگره۶۰ لمس کردم
در انتها تشکر میکنم از خانم فاطمه عزیزم و دیگر دوستان مهربانم که برای آموزش گرفتن من و امثال من وقت میگذارند؛ دوستتان دارم
سلام دوستان اعظم هستم همسفر احمد.
وادی عشق و محبت، چه زیباست این وادی عشق و شوق برای وصل.
عشق، گذشتن و رفتن، رفتن و بازگشتن و کامل شدن و پیوستن به او، که از او هستیم. و مثلت عشق که یک ضلع آن سایهها میشود که شرط اول عشق است و ضلع دیگر قدرت جاذبه است که بستگی به نوع نگرش انسان به جهان هستی و دانایی او به موضوعات مختلف دارد که با چرخش در افکار و اندیشه میتواند هم قدرت جاذبه و یا قدرت دافعه داشته باشد و اما قاعده مثلث حس است که رؤیت ناپذیر است اما همنام خودش قابلحس است. یکی از پایههای اصلی و مهم عشق (معرفت، شناخت و آگاهی) است. مرحله اول عشق، عشق مخلوق به مخلوق است. مرحلهی بعد عشق مخلوق به خالق و والاترین عشق، عشق خالق به مخلوق است. (پلههای رسیدن به عشق خالق، عشق بلاعوض به مخلوقین است.) در این مرحله عاشق و معشوق درهم ادغام میشوند و اگر شما تاکنون عاشق بودی، هم عاشق هستی و هم معشوق.
به نام قدرت مطلق الله
سلام دوستان نجمه هستم یک همسفر
وادی چهاردهم وتاثیر آن روی من
عشق یعنی گذشتن از خویش و آنچه که او به شما داده و پرواز در بیکران و یا اینکه گذشتن با آگاهی و با ظرافت و پیبردن به جهان هستی که در آن ما و شما هر یک سهمی داریم و برای دادن محبت که عصاره جان هر یک از ما است آیا هر کسی از این عصارهای که در خود اندوخته میتواند به سهم خویش بپردازد و از آنچه که در وجودش خوب و زیبا و ارزشمند است به دیگران نثار کند که سبب شادی او شود؟
اگر انسان آنقدری گذشت دارد که این کار را انجام بدهد عاشق است؛ ظرف محبتش پُر است و پُرتر هم میشود. در بهشت چیزی مانند این را نمیتوانیم بیابیم و از آنچه که بخشیده و میبخشی گویی فضای آن را معطر، روشن، زیبا و آذین و آراسته میگردانی. چه چیزی زیباتر از این عمل است که با تمام وجود دوستش داری. عشق قامتها را راست، اندیشهها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت و انسان را خلاق به جهت تمامی علوم آماده میگرداند.
ویراستاری: همسفر محبوبه و همسفر فاطمه رهجوی کمکراهنما همسفر ناهید (لژیون دهم)
همسفر نگار رهجوی کمکراهنما همسفر عصمت (لژیون پنجم)
همسفر مریم رهجوی کمکراهنما همسفر ناهید ( لژیون یازدهم)
ارسال مطلب: همسفر زینب رهجوی کمکراهنما همسفر ناهید ( لژیون یازدهم)
همسفران نمایندگی بنیان مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
448