وادی ۱۴ در مورد عشق و محبت است. لطفاً در مورد آن برایمان توضیح بدهید؟

سلام دوستان اسماعیل هستم یک مسافر
در مورد وادی چهاردهم یا وادی عشق و محبت همین بس، زمانی که نویسنده مکتوب عظیم ۶۰ درجه به پیام محبت میرسد، سراسر احساس میشود، به آشوب کشیده میشود و اشک در چشمانش حلقه میزند. بهراستی پیام این وادی چیست که منجر به بزرگترین گردهمایی استادان آقای مهندس شده است؟! در اولین خطابه استاد سردار در مورد اضداد سخن میگوید که شالوده و زیربنای تشکیل جهان هستی میباشد و اضداد از پیدایش خلقت در پی ویرانی بودهاند و همواره خلقت را به فساد دعوت میکنند اما برای انسانهایی که از قدرت عقل و آگاهی نصیبی داشته باشند اضداد بیاثر میشود.
ما در این وادی خداوند را میشناسیم. از دوران کودکی سؤال در ذهنم بود که چرا ما خداوند را نمیبینیم؟ ما هر چیزی را از ضد خودش پیدا میکنیم؛ به قول مولانا:
نور حق را نیست ضدی در وجود
تا به ضد، او را توان پیدا نمود
یا درجایی دیگر میفرمایند:
چون که حق را نیست ضد، پنهان بود
اضداد در جهت تکامل و بیداری انسانهای آگاه، مأمور هستند. عشق و محبت بر پایه دانش و آگاهی استوار است. برای رسیدن به محبت باید به دانایی برسیم، یعنی اولین قدم کسب معرفت در جهت خیر است و به تعبیر عطار توحید و یگانگی خداوند است.
وقتی انسانها به دانش بالایی برسند و معرفت کسب کرده باشند وارد مرحله عشق بلاعوض میشوند؛ مانند راهنما که عاشق رهایی رهجو است و به رهجو خدمت میکند تا به رهایی برسد.
در پایان این نکته را ذکر کنم که اگر ما انسان را بشناسیم و بدانیم که هیچ انسانی کامل نیست، واقعاً در رویارویی با بدخلقی و ناملایمات در روابط انسانی دچار ناراحتی و آزردگی خاطر نمیشویم؛ به قول بزرگی
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
همانطور که در کتاب آسمانی بارها در مذمت انسان سخن راندهشده است.
وادی ۱۴ در مورد عشق و محبت است. لطفاً در مورد آن برایمان توضیح بدهید؟

سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر
از اینکه این وقت را به من دادید تا بتوانم آموزش بگیرم متشکرم و از خدمتگزاران سایت تشکر میکنم که از صور پنهان کنگره هستند.
ما در کنگره ۶۰ برای رسیدن به خودمان ۱۴ وادی داریم؛ یعنی اینکه ما این چهارده وادی را سپری میکنیم و چیزی که الآن هستیم را تازه میشناسیم و به خود میرسیم. وادی چهاردهم وادی عشق و محبت است و همانطور که آقای مهندس در روز چهارشنبه فرمودند کسی که عشق و محبت را درک کرده باشد هیچوقت هیچ بیماری نمیگیرد و از چهره آن مشخص است که چهره انسان را باز میکند. کسی هم که خشم و کینه دارد هیچوقت آرامش ندارد و کسی که همیشه به مالاندوزی فکر میکند هیچوقت در آرامش نیست. آرامش یعنی بهشت و ما بهشت را در همین بـُعد زمین با عشق و محبت میتوانیم تجربه کنیم. عشق و محبت به صور پنهان ما انسانها برمیگردد و آقای مهندس در سی دی طناب میفرمایند قبل از روز الست ما بودهایم و زمانی که با خداوند پیمان میبندیم و آنجایی که شیطان سجده نمیکند و نافرمانی میکند ما آنجا هم بودهایم و صور پنهان انسانها برمیگردد به قبل و ما خیلی قبل از روز الست بودهایم و انسانها سنی کمتر از سن خداوند دارند. ما اینقدر قدمتمان زیاد است و واقعاً آن قدمت را نمیشود تشخیص داد و تخمین زد و باید برسیم به آن نقطهای که ازآنجا انشعاب یافتهایم، ازآنجاییکه ما قبلاً بودهایم و خواهیم بود. آقای مهندس میفرمایند مرگ وجود ندارد و ما با عشق و محبت میتوانیم حلقههای بعدی حیات خود را رقم بزنیم به شکلی که میگوید «تقدیر مانند تیری است که از چله کمان رهاشده و به هدف میخورد اما در خطوط تقدیر نقش بسزایی دارد» یعنی سرنوشت خودمان را خودمان بسازیم.
یکی با بخشش، یکی با محبت، یکی با صلح و صفا و کسی دیگر با دوستی رقم بزند.
یکی هم میتواند یا مالاندوزی، خشم و کینه و انتقامجویی و حسد در جهل و نادانی خودش غوطهور باشد و روی خوش بهشت را نبیند و بهشت یعنی آرامش.
چیزی که مهم است این است که این چهارده وادی را سپری میکنیم و به خود میرسیم و ما در کنگره ۶۰ دو سفر را شروع میکنیم یکی درمان و قطع مواد و سفر دوم از قطع مواد تا رسیدن به خود.
نقطه خاص رسیدن به خودمان نقطه خاص و مشخصی نیست که من در این نقطه و از این جایگاه به خود برسم. من باید مفهوم عشق و محبت را بفهمم که بتوانم به خود برسم و برای هرکسی متغیر است. بعضیاوقات ما دیدهایم که شخص در سفر دوم میآید و خیلی زود پیشرفت میکند و گروههای خدمتی مختلف را تجربه میکند و به ارتقا میرسد و کسانی هستند که سالهای سال در کنگره هستند و چگونه میتوانند به خود برسند و این جایگاه اصلی را به دست بیاورند و اینها همه مفهوم عشق را میرساند. در وادی چهاردهم از سه مؤلفه برای ما یاد شده است. اضداد، امواج و زنجیرههای عشق است. اضداد یک تکانه است و از ضد هر چیزی صحبت میکند تا شما را به ارتقاء برساند که بتوانیم پیشرفت کنیم و خود را بشناسیم. بد را از خوب، زشت را از زیبا، روز را از شب... ما نمیتوانیم هیچوقت ثابت باشیم و زمانی میتوانیم خوب را بشناسیم که بد هم وجود داشته باشد. در آخر از همه شما کمال تشکر را دارم.
تهیه کننده: مسافر مهدی ل4
تنظیم و ارسال: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
712