English Version
English

عشق، بنیان هستی

عشق، بنیان هستی

سلام دوستان فاطمه هستم همسفر
وقتی وارد عشق می‌شویم باید بدانیم در عشق منافع شخصی، جایگاهی ندارد. مانند نور خورشید که با تابیدن خود دنبال منافع خود نیست، نور خود را هم به خار می تاباند و هم به گُل، برایش فرقی نمی‌کند و به دنبال منافع خود نمی‌گردد. در عشق نیز باید همین‌گونه عمل کرد، عشق با محبت آغاز می شود، ذره‌ذره محبت به‌وجود می‌آید. عشق انتهایی ندارد و مثل اعداد می‌ماند؛ هرچه بالا برود باز عددی بالاتر وجود دارد. عشق بسیار قدرتمند است مثل انفجار باروت، کسی که عاشق باشد سر از پا نمی شناسد. عشق و محبت معنای متفاوتی دارند و می‌توان برداشت‌های گوناگونی از عشق نمود. عشق ذره‌ذره شروع می‌شود نه یک‌باره، وقتی ادامه پیدا کرد محبت به‌وجود می‌آید. ابتدا ممکن است در عشق ناخالصی وجود داشته باشد ولی در ادامه راه این ناخالصی‌ها از بین می‌رود.
عشق به سخن و قرارداد نیست که حدی برایش قائل شویم با هیچ چیز نمی‌توان آن را مقایسه کرد. عشق یعنی گذشتن از خیلی چیزها باید گذشت کرد تا به عشق رسید. عشق یعنی گذشتن، رفتن و برگشتن برای کامل شدن، عشق آدم را کامل می‌کند. عشق همان قدرت مطلق است که به صورت‌های مختلف خودش را نشان می‌دهد، وقتی می‌توانیم مثل او شویم که خود او شویم. عشق همیشه باما همراه است، عشق جسم و جان نیست. از ابتدا همراه ما بوده و در همه انسانها وجود دارد، هستی به خاطر همین عشق است که وجود دارد. انسان بودن یعنی اینکه از همه چیز در هستی سپاسگزار باشیم. از آب، خاک و هر چیزی که در اطراف ما می‌باشد، دائماً از خداوند و قدرت مطلق سپاسگزار و قدردان باشیم، وای به حال کسی که ناسپاس باشد. با گذشتن از خود در مقابل دیگران از تاریکی‌ها فاصله می‌گیریم. هیچ زمانی دفتر عشق و محبت بسته نخواهد شد. دایره‌های عشق و محبت در جهان هستی مرتب شعاع اضافه می‌کنند و دائماً در حال گسترش هستند. با تقویت نیروهای مثبت و گسترش محبت، نیروهای تخریبی روبه نابودی و زوال می‌روند و کم می‌شوند، آن‌موقع است که به مفهوم قدرت مطلق پی خواهیم برد که انسان را خلق کرد و از روح خود در انسان دمید و آن سرشت خوب انسان را به مرور زمان می‌شناسیم.

سلام دوستان زهره هستم همسفر
دُرنگنجد عشق در گفت و شنید
عشق دریاییست قعرش ناپدید
در‌ هستی عشق وجود دارد، بنیان هستی عشق و محبت است مانند عشق خداوند به مخلوق و یا برعکس، عشق مخلوق به خالق و یا انسانی به انسان دیگر. زبان عشق متفاوت است، محبت و مهربانی دارد و اگر خشم و عصبانیتی باشد در ظاهر است. یکی از خصلت‌های عشق، انسان‌دوستی است. انسانی که عشق درونی داشته باشد، مانند باران رحمت می ماند که بر بام همه خانه‌ها می‌بارد و انسان‌ها را برحسب خوب و بد تفکیک نمی‌کند زیرا ناآگاهی انسان‌ها را مدنظر دارد، عشق می‌تواند خاص یا عام باشد، زمانی عشق خاص پایدار می‌ماند که عشق عام را دربرداشته باشد؛ پایه و اساس عشق آگاهی است. عشق هم شیرینی دارد و هم تلخی، هم سختی دارد و هم آسانی. درسی است آموزنده که صبر، بردباری و تفکر را به انسان‌ها می‌آموزد. کسی می‌تواند به دیگران عشق بدهد که خود لبریز از عشق باشد و دنبال بازپس‌گرفتن آن نباشد، مانند قدرت مطلق الله.
مقوله دیگر حرکت در صراط مستقیم است. هرکس در این راه باشد حال خوبی دارد، منتظر تشویق و تأیید دیگران نیست و همیشه شاکر آفریننده عشق است. خدا را شاکر است به‌خاطر وجود خدا  مانند فرزندی که مادر خود را دوست دارد نه برحسب وظیفه و ادای دِین بلکه بر اساس عشق و علاقه خاصی که به او دارد.به امید روزی که همه انسان‌ها لبریز از عشق و در صراط مستقیم باشند.

سلام دوستان زهرا هستم همسفر هادی
در وادی چهاردهم، ابتدای سی‌دی قسمت هفتم، آقای مهندس به مطلبی اشاره کردند که برای من تأمل‌برانگیز بود، اینکه ما انسان‌ها در هر شرایطی با کوچک‌ترین حرکتی می‌توانیم وارد فاز دیگری شویم، یعنی من با یک حرکت خیلی کوچک باعث یک فاجعه شوم و بدون آگاهی از عواقب آن یا حتی ناخواسته باعث شوم شرایط به کل تغییر کند. مثال عینی این مطلب رفتار منِ همسفر در خانه با مسافرم است، ممکن است گاهی حرف کوچکی باعث به‌هم‌ریختن مسافرم شود. در حالی که من به سادگی و بدون تفکر از آن می‌گذرم ولی ممکن است مسافرم تا مدتها درگیر آن باشد و چه‌بسا باعث شود سفر خود را خراب کند. حتی ممکن است بخواهم آن را درست کنم ولی با یک رفتار اشتباه دیگر، کاملاً همه چیز را به‌هم‌بریزم. از این‌رو باید با آموزش‌های کنگره همیشه شرایط طرف مقابلم را در نظر داشته باشم. بدون تفکر صحبت نکنم، رفتار خود را بسنجم و عواقب آن را در نظر داشته باشم چرا که سخن گفتن خود نوعی تعیین مسیر است و اگر اشتباه صحبت کنم ممکن است مسیر سفر هر دویِ ما تغییر کند.
قسمت بعدی به زیبایی هرچه تمام، عشق را تعریف می‌کند. تا قبل از این، من عشق را فقط چیزهای خوب و زیبا تصور می‌کردم ولی در این وادی آقای مهندس می‌گویند: از عشق چه بگویم که مجموعه اضداد را نیز با آغوش باز در خود جای داده است و در مسیر حیات، خود را به اشکال مختلف به نمایش درمی‌آورد تا حیات را شیرین و ماندگار نماید. این جمله وسعت و گستره تعریف عشق را کاملاً نشان می‌دهد.
به نظر من تعریف واقعی عشق در این وادی کاملاً مشخص است و مصداق عینی آن نیز خدمت‌گزارانی هستند که در کنگره بدون چشم‌داشت و کوچک‌ترین نفع مالی، به هم‌نوع خود خدمت کرده و تلاش می‌کنند تا حیاتی ببخشند به دیگرانی که در ممات به‌سرمی‌برند. کمک‌راهنمایی که با عشق و ایمان در لژیون حاضر می‌شود و دستمزد خود را عشق و محبتی می‌داند که از شاگردان خود دریافت می‌دارد، چیزی زیباتر از این وجود ندارد. امیدوارم عشق هستی همیشه در قلب و روح ما بدمد تا بتوانیم در سایه آن زندگی کنیم و زندگی ببخشیم.

گردآوری: رابط خبری همسفر زهرا لژیون کمک‌راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: همسفر وجیهه لژیون کمک‌راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی وکیلی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .