چهارمین جلسه از دوره شصتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی پروین اعتصامی اراک، با استادی ایجنت نمایندگی همسفر اعظم، نگهبانی همسفر هدیه و دبیری همسفر طیبه با دستور جلسه «وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۲ اسفند ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداراشکر میکنم بابت قرار گرفتن در این جایگاه و بسیار خوشحالم که روی ماه تک تک شما را از این بالا میبینم، از خانم هدیه عزیز تشکر میکنم که این فرصت آموزش را به من دادند. دستور جلسه امروز وادی چهاردهم یا وادی عشق و محبت است؛ ما برای اینکه این وادی را بتوانیم درک کنیم و در زندگی خود کاربردی کنیم، قطع یقین باید ۱۳ وادی قبل را کاربردی کرده باشیم تا به اینجایگاه برسیم، مانند مسافری که این مسیر خودشناسی را شروع کرده است.
ما از وادی اول شروع کردهایم و حال ۱۳ وادی در کولهپشتی ما هست و به وادی آخر رسیدهایم، قطعا این وادی در زندگی مابسیار میتواند تاثیرگذار باشد به شرطی که ما بتوانیم آن را کاربردی کنیم. ابتدای این وادی پیام محبت خوانده میشود و در نقطه عشق فرود میآید، این وادی به من به عنوان یک همسفر میگوید؛ صورت مسئله محبت زمانی باز میشود که به عشق برسم به همان عشقی که در وادی دهم یاد گرفتهام.
اگر بتوانم چرخه وادی دهم را سیر کنم و به عشق سالم برسم، قطعا میتوانم به آن درجه رفیع انسانیت و آن حالخوش و تعادلی که مدنظر کنگره هست، برسم. همه انسانها این محبت وعشق را از روز اول در وجود خودشان دارند، این نیست که وجود نداشته باشد،فقط با حرکت کردن در صراط مستقیم و در جهت ارزشها و نزدیکشدن به فرمان عقل و بالا رفتن آگاهی ما است که درجه خلوص این محبت بالاتر میرود.
استاد امین میفرمایند: طلا میتواند ۱۴ عیار باشد و میتواند ۲۴ عیار باشد، محبت هم میتواند یک محبت خاص باشد و یا عام؛ یعنی من میتوانم از اینکه به فرزندم و خانوادهام عشق بورزم به جایی برسم که همه هستی و کائنات را دوست داشته باشم.
اما چرا این وادی در آخر کار قرار گرفته شده و از اول نگفتند وادی چهاردهم را آموزش بگیرید؟ چون برای رسیدن به این وادی باید ۱۳ وادی قبلی را یاد گرفته باشیم و این وادی جمعبندی از ۱۳ وادی هست، اگر آنها را یاد گرفته باشم میتوانم وارد وادی چهاردهم بشوم.
محبت خوراک ذرات مثبت وجودمان است؛ یعنی وجود ما ذرات مثبت و ذرات منفی دارد، وقتی که محبت در وجود من جاری میشود، در واقع این ذرات مثبت تغذیه میشوند؛ اما اگر محبت در وجود من نباشد، قطعیقین نیروهای منفی قدرتمندتر میشوند و آنجاست که انسان میگوید من صدای عشق را نمیشنوم. من در اوایل سفر یادم هست که راهنمای خوبم خانم طاهری که جایشان سبز است میگفتند؛ کائنات و هستی همه عشق هستند، اگر گوش کنید عشق را در همهجا میشنوید، من گفتم من نمیتوانم چیزی از عشق دریافت کنم، هر چه هست برای من فقط بدبختی است و زندگی کردن با یک مصرفکننده فقط بدبختی است، ایشان به من گفت؛ برو و وادی چهاردهم را بخوان، آن بخشی که قرار است یک نمایش نامه یا فستیوال اجرا شود، من شروع به خواندن کردم و رسیدم به فستیوالی که شیر، سلطان جنگل به حیوانات دیگر گفت ما میخواهیم یک گروه کُر تشکیل بدهیم و هدهد هم سرپرست پرندههایی مثل بلبل، چکاوک و غیره است. هنگامی که این جشن شروع میشود از آن طرف صدای شیپور فیلها و زوزه گرگها و شغالها بلند میشود و قطعا دیگر صدای چکاوک، بلبل و هدهد شنیده نمیشد.
من آن موقع چیزی متوجه نشدم و دوباره به خانم طاهری گفتم، من که چیزی نمیفهمم و هیچ عشقی وجود ندارد، ایشان گفتند؛ تو الان صدای تیکتاک ساعت را میشنوی؟ جلسه خیلی شلوغ بود و گفتم نه، گفتند؛ پس نمیتوانیم بگوییم نیست، هست منتهی سروصدا اجازه نمیدهد صدای ساعت را بشنویم، صدای عشق ومحبت هم اینگونه است، وقتی ضدارزشها در من قوی میشوند و حسادت میآید، بخل میآید، کینه میآید، دیگر صدای عشق و محبت شنیده نمیشود.
الان که داریم به روزهای آخر سال نزدیک میشویم، قبل از خانه تکانی خانههای دلمان را از غبار خشم، کینه، نفرت، حسادت و غروری اگر هست پاک کنیم تا بتوانیم وارد یک سال خوب بشویم و سال جدید را با محبت بیشتری شروع کنیم.

مراسم پیمان مرزبان ها







تایپ: همسفر مهناز رهجوی کمک راهنما همسفر مریم، لژیون ۸
عکس: کمک راهنما همسفر نسیم
ویراستاری و ارسال: همسفر شهلا کمکراهنمای ویلیام وایت
همسفران نمایندگی پروین اعتصامی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1013