جلسه سیزدهم از دوره نهم از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ مخصوص مسافران نمایندگی دلیجان با استادی مسافر قادر، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری موقت مسافر محمدجعفر با دستور جلسه:« وادی چهاردهم و تأثیر آن بر روی من» روز دوشنبه مورخ بیست و دوم اسفندماه ۱۴۰۱ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا فکر میکردم که وادیها فقط برای مسافران است اما امروز فهمیدم که برای همسفران هم هست. دوستان وادیها به نحوی است که هرچه بیشتر گوش میدهیم مانند یک پازل تکههای بیشتری به دانایی ما اضافه میکند. من با ۱۸ سال تخریب به آخر خط رسیده بودم طوری که نتوانستم خودم کنگره را در شهر خودم پیدا کنم و با بلد به خانه خودم برگشتم. نمیتوانستم بروم به کوچه آنطرف نان بخرم ولی امروز به خاطر همان پیوند محبت خودم تنهایی به شعبه دلیجان آمدم.
هنگام ورود به کنگره مهندس به جای سیخ و سنجاق قلم را به دست من و بجای پیکنیک دفتر را به من داد. نوشتن سی دی و کمک در کنگره عشق و محبت را در وجود من به وجود آورد و باعث شد که من امروز در این جایگاه قرار بگیرم. هنگام مصرف هم محبت هم عشق و هم غیرت در وجود من بود ولی مواد آنها را از من گرفته بود. در زمان بچگی در روستای خودمان به بالای بلندترین کوه میرفتم و بعد از مصرف دیگر نتوانستم به آنجا برم و همیشه از خودم میپرسیدم این میتوانم یک روز دیگر به بالای آن کوه بروم؟
چند روز پیش که به روستا رفته بودم بهراحتی از همان کوه بالا رفتم و دوستانی که قبلاً باهم مصرف میکردیم شاهد این صحنه بودند و هنگامیکه از من پرسیدند که تو چگونه بالای کوه رفتی گفتم با کنگره توانستم و آنقدر برایشان جالب بود که آدرس کنگره را از من گرفتند و زودتر از من رسیدند تغییرات من باعث شد که دوستانم به کنگره بیایند. پدرم همیشه به من میگفت تو کوچک شدی ولی من آن زمان متوجه منظورش نمیشدم ولی الآن میفهمم که بله در آن زمان لباسهایم به من بزرگشده بود و اکنون میگویم کاش پدرم بود و من را میدید. اکنون خدا را شاکرم که مصرفکننده شدم تا امروز به این حال خوب برسم و برای همه شما این حال خوب را آرزو میکنم.از اینکه به صحبت های من گوش کردید از شما سپاسگزارم.
تایپ:مسافر احمد-لژیون سوم
ویرایش و ارسال خبر:همسفر مسعود-لژیون یکم
نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
669