چهاردهمین جلسه از دوره نهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بیهقی سبزوار روزهای یکشنبه با استادی کمک راهنما مسافر امیر، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه « وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من » در تاریخ 21 اسفندماه ۱۴۰۱ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امیر هستم یک مسافر
تشکر میکنم از دبیر و نگهبان و تکتک شما که به من فرصت دادید این جایگاه را تجربه کنم و خدمت کنم. دستور جلسه این هفته عشق و محبت میباشد. در مورد دستور جلسه یک انسان کامل میخواهد که درباره این وادی صحبت کند، ولی خوب هر کس در این زمینه تجربهای دارد و من هم در حد بضاعت خودم در این مورد صحبت میکنم. اگر بخواهیم در مورد این وادی صحبت کنیم اول باید بدانیم هدف از خلقت انسان چه بوده است. اکثر ما انسانها دچار فرسودگی شدهایم به خاطر انواع افسردگیهایی که با آن مواجه هستیم. کارهای هرروزمان تکراری شده است و این تکرار انسان را دچار افسردگی میکند و انسان را از مسائل اصلی دور میکند. مسائلی که انسان با انجام دادن آنها حالش خوب میشود. مثلاً کمک به همنوع خود. درزمانی که انسان از انجام کارهایی که در وجود خود از آنها لذت میبرد، دور میشود دچار روزمرگی میشود و این روزمرگی انسان را از هدف والای انسان بودن دور میکند. انسان با ورود به خلقت باید هدف خود را پیدا کند ولی آنقدر درگیر زرقوبرق ظواهر زندگی میشود که از هدف اصلی خلقت دور میشود. وقتی متوجه میشود که دیگر کاری از دستش برنمیآید. آیا میدانید هدف اصلی انسان چیست؟ هدف تجلی اسماء خداوند در وجود خودش است. یعنی اگر خداوند رحیم است تو هم رحیم باش، اگر خداوند قوی است انسان هم میتواند قوی شود. زمانی که انسان این صفات را در وجود خودش پیاده کرد به هدف خود نزدیک میشود.
این دستور جلسه را برای مصرفکنندهها گذاشتهاند تا ببینید که یک مصرفکننده که در ابتدا هیچکس و هیچچیز بهغیراز خودش را نمیبیند چه اتفاقی میافتد که در آخر سفر تبدیل به یک انسان عاشق میشود. آن عشقی که در ابتدا در خانوادههایشان وجود نداشته دوباره در زندگیشان جریان پیدا میکند و این انسان تغییر میکند. درواقع کنگره ساختمان انسان تازهوارد را درهم میکوبد و از او یک انسان سرزنده و عاشق میسازد. یادتان میآید چه شبهایی با ناراحتی و گریه و زاری از خداوند درخواست میکردیم که انسان سالمی شویم. چه نذرونیازهایی میکردیم که حالمان خوب شود و بالاخره خداوند صدای ما را شنید و ما را وارد مسیر کنگره نمود. یادمان بیاید چه بودیم و چه شدیم.
انسانها بعد از درمان در کنگره به دو گروه تقسیم میشوند، یک گروه که بعد از سفر اول و دریافت رهایی از کنگره میروند و پشت سرشان را هم نگاه نمیکنند. یک گروه میمانند زحمت میکشند و خاطره میسازند. آنها افرادی هستند که میآیند خدمت کنند و انسان روبرویشان معشوقشان است و لذت میبرند از اینکه دارند خدمت میکنند. وقتشان را برای این کار میگذارند و از اینکه نفرت را به عشق و مهر تبدیل میکنند لذت میبرند و این لذت بردنها کار انسانهای معمولی نیست. اگر میخواهید لذت حقیقی را پیدا کنید باید عاشق شوید و این کار در کنگره انجام میشود. کار کنگره ساختن انسانهای عاشق است.
ممنون از اینکه سکوت کردید و به صحبتهای من گوش دادید.
در ادامه جلسه انتخابات نگهبانی دهمین دوره روزهای یکشنبه، برگزار شد و مسافر مجید از لژیون دوم، بهعنوان نگهبان انتخاب شد.
عکاس: مسافر حمید، لژیون سوم
تایپ: مسافر مصطفی، لژیون یکم
ارسال: مسافر سلمان، لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
624