جلسه یازدهم از دوره بیستوپنجم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰، ویژه همسفران نمایندگی شفا مشهد، با استادی همسفر یگانه، نگهبانی همسفر زینب و دبیری همسفر فاطمه، با دستور جلسه «وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه بیست و دوم اسفند ماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز بهکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهیست. پیشاپیش سال نو را تبریک میگویم؛ امیدوارم سالی پر از عشق، محبت، سرشار از شادی، خیر و برکت باشد. از ایجنت محترم شعبه و از کمکراهنمای خوبم، خانم اکرم عزیز تشکر میکنم که فرصت خدمت، را به من دادند. دستور جلسه امروز «وادی چهاردهم و تأثیر آنروی من»؛ وادی محبت، وادی عشق؛ دقت کردید، چرا اینقدر در کنگره، حال ما خوب است؟ چون اینجا، سرشار از عشق و محبت است؛چون پایه و اساس کنگره بر مبنای عشق و محبت است و پایه محبت، براساس دانایی و بالا بردن اطلاعات و آگاهی است.
اینجا کنگره۶۰، به بهترین وجه ممکن از طریق آموزشهایی که در قالب سیدی به ما میرسد، آگاهی و دانایی ما را بالا میبرند؛ وقتی این دانایی، علم و آگاهی را به مرحله عمل رساندیم و به دانایی مؤثر تبدیل کردیم، آنجا به مرحلهای میرسیم که میتوانیم «مفهوم عشق و محبت را درک کنیم.» در وادی چهاردهم به ما یاد میدهند، اگر میخواهی به چیزهایی که در وادیهای قبل یاد گرفتی برسی، اگر میخواهی رشد کنی، اگر میخواهی به کمال برسی، باید از «دروازه عشق و محبت» رد شویم. باید همه مخلوقین الهی را دوست داشته باشیم و به آنها عشق بورزیم و «بدانیم که دروازه ورود به رحمت خداوند قلب انسانها، موجودات و کل هستی میباشد.»
خداوند سرشار از عشق و محبت است؛ برای نمایش عشق خود به امواج عشق، فرمان داد تا در دل ذرات قرار بگیرند و سپس خداوند به بهترین شکل ممکن اقدام به خلق جهانهای آفرینش و دیگر موجودات کرد؛ تا خود را متجلی کند؛ تا عشق خود را نشان دهد. آبی که ما میآشامیم، غذایی که ما میخوریم، هوایی که تنفس میکنیم؛ همه به حکم عشق در اختیار ما قرار دارند. تمام هستی در عشق شناور است.
در وادی چهاردهم جناب مهندس عشق را به سه مرحله تقسیم کردند:
۱- عشق مخلوق به مخلوق
۲- عشق مخلوق به خالق
۳- عشق خالق به مخلوق
«مرحله اول عشق»
در سیدی «پیوند محبت ۱/۲/۳» جناب مهندس خیلی قشنگ توضیح میدهند: همانطور که انسان وقتی به یک مرحله میانی رسید، روح به او دمیده میشود، روح به او تفویض میشود؛ محبت هم مثل روح، باید به انسان داده شود؛ یعنی این محبت است که انسان را انتخاب میکند؛ نه اینکه انسان محبت را انتخاب کند. یعنی این رفتار و کردار من است که اجازه میدهد آیا محبت یا عشق در درون من در قلب لانه بکند یا نه؟! قلب انسان باید عاری از هرگونه زشتی و آلودگی و ناپاکی باشد، وگرنه محبت اجازه ورود به قلبی که پر از کینه، غرور، دروغ, نفرت، حسادت و کبر باشد را پیدا نمیکند. پس باید با تزکیه و پالایش قلبمان را پاککنیم و از هرگونه صفات ضدارزشی مثل کبر، غرور، حسد، دروغ و نفرت به دور باشیم، تا محبت جای خودش را در قلب ما پیدا کند. آنموقع است که بایستی مثل یک چشمه جوشان محبت باشیم و به تمام هستی عشق بورزیم.
مرحله دوم عشق: «عشق مخلوق به خالق»
باید از عشق مخلوق بگذریم تا بتوانیم عشق خالق را درک کنیم؛ باید از عشق زمینی پا را فراتر بگذاریم تا به مرحله عشق به خدا برسیم. در این مرحله اول باید خدا را بشناسیم تا بتوانیم خدا را دوست داشته باشیم و بتوانیم عاشق خدا باشیم. وقتی هیچ سایه و نشانهای از خداوند در ما وجود نداشته باشد، وقتی هیچ نوری هیچ صفتی، از صفات خدا در رفتار و کردار و گفتار ما نباشد، آیا میتوانیم ادعا کنیم که خدا را دوست داریم؟ پس باید صفات خدا را در خودمان متجلی کنیم.
یکی از نشانههای عشق به خالق، این است که همه هستی را دوست بداریم و همه مخلوقات را نشانهای از جانب خدا بدانیم و عشق بلاعوض به همه بدهیم؛ چراکه «پلههای رسیدن به عشق خالق، عشق بلاعوض به مخلوقین اوست.» هرقدر عقل و ایمان ما بیشتر باشد، عشق بیشتری میتوانیم به مخلوقین خدا بدهیم. درنهایت هرچقدر عاقلتر، عاشقتر، هرچقدر عاشقتر، با ایمانتر و هرچقدر با ایمانتر، عاقلتر و این چرخه همینطور ادامه دارد، «عقل، ایمان و عشق»
در سیدی محبت، جناب مهندس میفرمایند: وقتی در این مرحله از عشق قرار بگیریم، خداوند ما را تست میکند، ما را آزمایش میکند، برای اینکه عشق ما را بسنجد؛ ما را در شرایط خاصی قرار میدهد تا ببیند، آیا واقعاً عاشق خدا هستیم؟ یا فقط ادعا کردهایم؟ باید حواس ما، باشد که در هر مشکلی در هر شرایطی با هر کمبودی، جا نزنیم، کم نیاوریم، گلایه و شکوه نکنیم، باید هر اتفاقی را (چه خوشایند چه ناخوشایند) نشانهای از طرف خدا بدانیم و بدانیم، حتماً در آن اتفاق، حکمتی نهفته است و درسی برای من دارد و باید آن درس را از آن اتفاق بگیرم و درعینحال برای هر نعمت و خیروبرکتی شکرش را بجا بیاوریم و آن نعمت را هدیهای بدانیم از جانب حق و از جانب دوست؛ بنابراین ما چگونه عشق خودمان را به خالق نشان بدهیم؟ از طریق خدمت کردن به بندگان خدا، خدمت کردن به مخلوقین خدا، خدمت کردن به همنوعان خودمان.
اما مرحله سوم عشق: «عشق خالق به مخلوق»
«از عشق چه بگویم که عشق بهظاهر سوختن است اما نه برای خاکستر شدن بلکه برای تبدیلشدن به نور، برای رسیدن، برای فهمیدن، برای زیستن، برای عشق ورزیدن»؛ در این مرحله از عشق، عاشق و معشوق در هم ادغام میشوند، خدا به بندهاش میگوید: تا حالا فقط عاشق بودی، حالا هم عاشقی و هم معشوق، چون خدا عاشق تو شده، چون خدا تو را دوست دارد، چون خدا، تو را انتخاب کرده، نشانهاش اینکه همه تو را دوست دارند و همه عاشق تو هستند، چون عشق به خدا از طریق مخلوقین به تو میرسد.
اینجا، خدا به بندهاش میگوید: ای بنده من! من به تو گفته بودم، اگر تو یکقدم بهسوی من بیایی، من ده قدم به سمت تو میآیم. اینجاست که خدا در قلب ما با ما، صحبت میکند، بهشرطی که گوش دل ما باز باشد و بشنویم، آنچه را که باید بشنویم، بهشرطی که چشم دلمان باز باشد و ببینیم آنچه را که باید ببینیم. این مرحله از عشق، در انسانها خودت را میبینی و میخواهی، هر چه داری به آنها بدهی تا از گذرگاههای سخت زندگی، عبور کنند، میخواهی که به همه، کمک کنی تا به صلح و آرامش برسند، به جایگاه اصلی خودشان برسند، به نقطهای که روزی ازآنجا انشعاب یافتیم. در این مرحله از عشق، انسانها، نشانههای خدا را در چهره تو، میبینند، که نور خدا در تو متجلی شده است، نور ایمان را در چهره تو میبینند و میخواهند از مسیر تو، از کلام تو، از راه و روش تو، خودشان را به خدا برسانند و تو وسیلهای میشوی برای رسیدن مخلوقین خدا بهسوی خدا.
خدایا:
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
از سکوت زیبا، از نگاه پر عشق و محبتتان و از فرصتی که به من دادید، بسیار متشکرم.

همچنین جلسه هماهنگی ایجنت، مرزبانان، کمکراهنمایان و کمک راهنمایان تازه واردین، راس ساعت ۱۵:۰۰ برگزار شد.
تشکر از لژیون خدمتگزار، کمکراهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم)
تشکر از ایجنت، مرزبانان و همسفران، برای سفره هفت سین، نمادِ بهار طبیعت
مرزبان کشیک: همسفر طاهره عزیز
تنظیم و ارسال: همسفر اعظم، رهجوی کمک راهنما همسفر اعظم (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی شفا
- تعداد بازدید از این مطلب :
670