عشق و نفرت در یک قلب جا نمی‌شود

پنجمین جلسه از دوره بیست و هشتم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره۶۰، شعبه میرداماد، با استادی مسافرمهدی، نگهبانی مسافرفرزاد و دبیری مسافر رسول، با دستور جلسه هفتگی "وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من" یکشنبه21 اسفند ماه ۱۴۰۱، ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر: خدا را شکر می‌کنم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم.
دستور جلسه این هفته وادی چهاردهم آنچه باورد است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی ست .این وادی، وادی عشق است ، عشق و محبت پایه اصلی آن مثلث دانای است. برای رسیدن به محبت باید از وادی یک که  وادی تفکر است اجرا کرده باشیم تا وادی سیزدهم.وادی چهاردهم که به تعادل رسیدن روح و روان است یعنی به درجه‌ای برسیم که مفهوم محبت و عشق را درک کنیم. من مهدی  تاریکی‌های زیادی را تجربه کردم تا زمانی که با کنگره آشنا شدم. کنگره با دین و مذهب کسی کاری ندارد .
باران که شدی مپرس این خانه ز کیست.  نمونه بارز عشق آفتاب است تابنده‌ی بی‌منت، بدون هیچ چشم‌داشتی می‌تابد . مثل ایجنت ، مرزبان، کمک راهنماها .بعد از اتمام سفر اول بند عشقی بین ما و قدرت مطلق شکل می‌گیرد.یک پدر تولد فرزندش به او گفت :فرزندم شما یک بهار ، یک تابستان،یک پاییز یک زمستان دیگر را پشت سر گذاشتی از این به بعد همه‌چیز تکراری است به‌جز عشق و محبت که هرروز می‌توانی تجربه کنی.عشق و نفرت در یک قلب جا نمی‌شود.من نمی‌توانم از یک‌چیزی نفرت داشته باشم و به آن محبت هم بکنم.اگر در وجود من عشق جاری باشد می‌توان هم به دیگران عشق بورزم.این وادی متعلق به خدا است چون خدا عاشق  ما است. باید به یک جایگاهی برسیم تا یک‌ذره از آن عشق در وجودمان روشن شود
و در آخر با یک شعر جمله‌ام را به اتمام می‌رسانم.
هرچه گویم عشق را شرح بیان       چون به عشق آیم خجل باشم از آن

تهیه: مسافر امید

تایپ: مسافر حسین

ارسال:مسافر ایمان

نمایندگی میرداماد اصفهان