English Version
English

وادی چهاردهم به اندازه یک دریا وسعت دارد

وادی چهاردهم به اندازه یک دریا وسعت دارد

ششمین جلسه از دوره چهارم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران روزهای یکشنبه نمایندگی رضا مشهد با نگهبانی مسافر رسول، استادی کمک راهنما مسافر کریم و دبیری مسافر امین با دستورجلسه "وادی چهاردهم" روز یکشنبه ۱۴۰۱/۱۲/21راس ساعت ۱۷ شروع به کار کرد.

 

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان کریم هستم یک مسافر
از اینکه یکباردیگر این جایگاه را تجربه می کنم خوشحال هستم.

دستور جلسه امروز درباره وادی چهاردهم است که وادی چهاردهم به اندازه یک دریا وسعت دارد و صحبت کردن درباره آن در این جایگاه خیلی مشکل است.

 

 

به نظر من صحبت کردن درباره وادی چهاردهم فقط کار خود جناب مهندس می باشد که در رابطه با این وادی، دوازده عدد سی دی را نشر داده اند.
اگر بخواهم در این باره برای شما توضیح بدهم نسبت به شناختی که پیدا کردم و یک اطلاعاتی کسب کردم  می توانم  بگویم، آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است که این یک پیام قشنگی است که از ابتدای وادی چهاردهم فکر می کنم به عنوان یک مسئله ارزشمند و یک مسئله معنادار از عشق و محبت در این وادی صحبت می شود، یعنی هر انسانی که بخواهد معنا و ارزش داشته باشد و یا بها و عیاری داشته باشد اگر عشق ومحبت در درون آن فرد جاری باشد می شود گفت که انسان ارزشمندی است و دارای یک عیاری است.
این موضوع را من فقط در کنگره60 لمس کرده ام وسعی کردم در حد بضاعت خودم از یک جایی شروع کنم و کم کم در جهت آن حرکت کنم
وادی های کنگره از وادی اول شروع می شود برای من یک سفر درونی را ترسیم کرده است، از یک جایی با یک حال خراب وارد کنگره می شوم و در ادامه کنگره به من می گوید که از اینجا به بعد یک سفر باید داشته باشیم،  یک سفر بیرونی که این سفر مربوط به درمان اعتیاد من می باشد که کار کوچکی است ولی کار اصلی ما سفر درونی می باشد که باید از مبدا حرکت می کردیم وشروع به حرکت کنیم که وادی اول است.
و در ادامه به وادی چهاردهم، که عشق ومحبت است برسیم آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.


در اوایل درک این موضوع برایم خیلی سخت بود اما در ادامه کم کم  که جلو آمدم و در جلسات بیشتر تحقیق کردم و نسبت به این دستور جلسه بیشتر آگاهی کسب کردم و متوجه شدم که در این وادی عشق و محبت جریان دارد.
در اول جلسه گفته می شود که آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است، دوستان تنها پیوند عشق و محبت ما را به متصل نگاه خواهد داشت، گاهی اوقات برایم سوال پیش می آمد چرا در یک خانواده پدر، مادر یا فرزندان با هم اختلاف نظر دارند و  محبتی بین آنها جاری نیست اما دو دوست بیشتر از دو برادر برای یکدیگر مفید می باشند و در سختی ها کنار هم هستند و این همان عشق و محبتی است که بین این دو نفر جاری می باشد.
پس کنگره 60 این قضیه را خیلی جالب بیان می کند و می گوید آن چیزی که بین انسان ها اتصال برقرار می کند فقط میزان عشق و محبتی است که در بین آنها در جریان می باشد.
و در نهایت وادی چهاردهم ما را به جایی هدایت می کند که درک عشق و محبت در آن بسیار دیده می شود و همین عشق و محبت است که انسان ها را در کنار هم نگه داشته است و در این وادی می گوید اگر انسان در درونش عشق و محبت وجود داشته باشد به آن باور رسیده است ولی اگر عشق و محبتی در وجود انسان نباشد مانند ظروف تهی است.
به طور مثال اگر درون بیابانی تشنه باشیم و کوزه ای از جنس طلا و خالی از آب داشته باشیم آن کوزه به درد ما نمی خورد چون تشنگی ما را رفع نمی کند.
پس نتیجه می گیریم که انسان ها را به ظاهرشان قضاوت نکنیم و به عشق و محبتی که درون آنها جاری است بنگریم.
از اینکه با سکوت زیبایتان به صحبت های من گوش کردید سپاسگزارم.

 

در ادامه جلسه تولد اولین سال رهایی مسافر محمود در نمایندگی رضا برگزار گردید.

 

آرزوی مسافر محمود

سلام دوستان محمود هستم یک مسافر، آرزوی من این است که همه مسافران کنگره ۶۰ به رهایی و حال خوش برسند.

سخنان کمک راهنما مسافر کریم

سلام دوستان کریم هستم یک مسافر

اینکه یک نفر می آید و وارد دنیای مصرف می شود خیلی جالب است که بعد از ۲۰ سال یا ۳۰ سال از شروع مصرف، وقتی با او صحبت می کنید می گوید من با عذاب مصرف می‌کردم و تمام وجودم در این چند سال در عذاب بوده است اما چه اتفاقی می‌افتد که با این همه مشکلات و عذابی که از مواد می بیند باز هم به مصرف ادامه می دهد.

 به نظر من بدترین جای داستان مصرف مواد این است که فرد در یک دام و تله گیر می افتد و مانند این است که وارد کوچه بن بست شده و نمی تواند از آن خارج شود و علیرغم همه مشکلات مجبور است که مصرف کند و به معنای واقعی از یک انسان زنده تبدیل به انسان مرده می‌شود.

در واقع به واسطه از بین رفتن احساسات تبدیل به یک مرده متحرک می‌شود و دیگر نه می بیند و نه می شنود ، نه محبت می‌کند و نه عاشق دوست داشته شدن است و... و در کل تمام اعمالی که مربوط به حیات و زندگی آن شخص می‌باشد از وی گرفته می‌شود. 

عموماً افرادی که مصرف کننده می شوند نمی خندند و همیشه مأیوس هستند و همه چیز در زندگی شان رو به زوال و نابودی است.

من همه این ها را آماده کرده بودم که در مورد محمود بگویم چون محمود زمانی که وارد لژیون شد به معنی واقعی کلمه یک مرده متحرک بود، من به ندرت در مورد رهجو هایم پیش داوری می کنم ولی در مورد محمود به صورت ناخودآگاه این فرضیه را داشتم، با اینکه مواد صنعتی هم مصرف نمی کرد اما نفوذ اعتیاد در تار و پود و جسم و روح محمود به قدری زیاد بود که محمود حتی نمی توانست درست غذا بخورد و تمام صحبت هایی که من در مورد مرده متحرک گفتم در محمود وجود داشت. با خودم می‌گفتم: این فرد را چگونه به رهایی برسانم واقعاً حالش خیلی خراب بود. سه ماه ابتدا در لژیون در هوای سرد یخبندان با موتور می آمد، به محمود می‌گفتم: چطوری می آیی؟ می‌گفت: من اصلاً متوجه سرما نمی شوم. من همیشه در لژیون به رهجوهایم می‌گویم: همین که یک فرد در لژیون مثل مرده متحرک است و هیچ حرفی نمی زند اما بعد از سه یا چهار ماه شروع می‌کند به صحبت، این خود یک معجزه است، همین که رنگ رویش باز می‌شود، خودش یک معجزه است و برای محمود عزیز این معجزه واقعاً رخ داد. 

محمود واقعاً مثل یک شاخه خشکیده بود و آرام آرام با تلاش و پشتکار توانست خودش را جمع و جور کند و تخریب هایی را که قبلاً داشت جبران نماید و واقعاً خیلی خوب سفر کرد و در ادامه مسیر نتیجه تلاش ومحبتش نصیب خودش شد و خدمتگزار شد و به حمدالله در آزمون کمک راهنمایی پذیرفته شد و شال خوشرنگ تازه واردین را گرفت.

من همین‌جا به محمود عزیز و خانواده محترمشان وبچه های لژیون هشتم تبریک می‌گویم و امیدوارم شاهد رهایی ها و تولد های بیشتری در شعبه باشیم.

ممنون که با سکوت خود به صحبت‌های من گوش کردید.

سلام دوستان محمود هستم یک مسافر

می‌خواهم از جناب آقای مهندس حسین دژاکام تشکر و قدر دانی نمایم به خاطر فراهم نمودن چنین بستری برای من و همه مسافران کنگره که بتوانیم در مسیر ارزشها و صراط مستقیم قرار بگیریم.

از کمک راهنمای محترم خودم آقا کریم بابت تمام زحماتی که برای من کشیدند و با من محمود و مشکلات من مدارا نمودند کمال تشکر و سپاس را دارم.

از آقای محمود تلگردی کمک راهنمای تازه واردین خودم و از همه کسانی که در کنگره برای من زحمت کشیدند و همه دوستان خدمتگزار، بسیار سپاسگزارم.

من در دوران مصرف و قبل از ورود به کنگره بسیار نامتعادل بودم و با کوچکترین مسئله ای عصبانی می شدم و به هم می ریختم و به صحبت و راهنمایی دیگران هیچ توجهی نمی کردم. اگر کسی در خصوص مصرف مواد به من طعنه می زد، برای اینکه به او ثابت کنم که معتاد نیستم یکماه قطع مصرف میکردم ولی دوباره شروع به مصرف میکردم و همیشه با خودم میگفتم که من معتاد نیستم و هر وقت اراده کنم می توانم مواد را کنار بگذارم.

آخرین باری که ترک کردم سال ۹۴ بود و زمانی که دوباره شروع به مصرف کردم با خودم گفتم دیگر نمی توانم ترک کنم و باید تا آخر عمر مصرف کننده باقی بمانم تا اینکه به لطف خدا در سال ۹۹ پیام کنگره ۶۰ به من رسید و من توانستم وارد کنگره شوم. چیزی که کنگره به من آموخت این بود که باید در مسیر درمان شدن و رسیدن به تعادل و رهایی صبر نمایم و گوش به فرمان کمک راهنمای عزیزم باشم و آموزش های کنگره را در تمام ابعاد زندگی خودم کاربردی نمایم.

مهمترین چیزی که در کنگره یاد گرفتم این است که اگر جهان بینی و اندیشه کنگره ۶۰ نباشد دور ماندن از ضد ارزشها چندان طولانی نخواهد بود و دیر یا زود انسان دوباره وارد تاریکی ها و ضد ارزشها خواهد شد.

در پایان خداوند مهربان را شاکر و سپاسگزارم که امروز در این جایگاه قرار گرفته ام و به این حال خوش رسیده ام و امیدوارم که بتوانم در این جایگاه باقی بمانم و بخدمتگزار شایسته ای برای کنگره ۶۰ باشم.

 از این که با سکوت خود به صحبت های من گوش کردید متشکرم.

تایپ: مسافر مسلم لژیون دهم

تایپ تولد: مسافر امین لژیون سوم

ویرایش تولد: مسافر محسن لژیون سوم
ویرایش و ارسال خبر: مسافر محسن لژیون چهارم
مرزبان خبری: مسافر احمد
تایید خبر: مسافر وحید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .