English Version
English

برای رسیدن به نور باید از دل تاریکی ها بیرون بیاییم

برای رسیدن به نور باید از دل تاریکی ها بیرون بیاییم

جلسه سیزدهم از دوره هفتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی ویژه مسافران  کنگره ۶۰، نمایندگی نائین؛ به استادی کمک راهنمای تازه واردین مسافررسول و نگهبانی  مسافر مجتبی و دبیری  مسافر خسرو با دستور جلسه "درختکاری" در روز سه شنبه 16 اسفند ماه ۱۴۰۱ راس ساعت 17 آغاز به کار کرد

 

خلاصه سخنان استاد:

 

دستور جلسه امروز در مورد درختکاری است. در وادی دوازدهم آقای مهندس چند تا سفارش کردند برای کسانی که ساکن زمین هستند، از جمله سفارش مهمی که کردند "کاشت درخت" می باشد. برای آبادانی کره زمین ما موظفیم که درخت بکاریم. وقتی حرف از درخت و کاشتن آن می‌شود، مثلا من بیایم درخت بکارم و به آن رسیدگی نکنم. به موقع کود ندهم، آبیاری نکنم، اصلا این گونه نیست. به طور کلی من وقتی که وارد کنگره شصت شدم من فقط درخت ها را می دیدم و نمی فهمیدم چی هست و یا وقتی چهار تا درخت یک جا می دیدیم.

بساط وافور را پهن کنیم و زیر درخت لذت ببریم و کلی وقت را بگذرانیم و استراحت کنیم. بعد از آن که می‌خواستیم برویم کلی آشغال هندوانه و قوطی نوشابه و ... زیر درخت می‌گذاشتیم.  مسئله به این جا ختم نمی شد، روی درخت یادگاری می‌ نوشتیم که اگر یک روزی دوباره آمدیم یادگاری ما باشد. من درکی از این موضوع نداشتم تا اینکه وارد کنگره شصت شدم فهمیدم که چقدر آقای مهندس به این مسئله متفکرانه و دقیق پرداخته اند. در حالی که ما قبلا در برنامه مستند می دیدیم که یک ماهی چکار می کند یا یک درخت هم همین طور، ولی درک و فهمی نسبت به آن نداشتیم.


برای کاشت درخت چند تا مسئله را باید حتما رعایت کرد،یکی زمین مناسب برای کاشت درخت که جاهایی که شن زاره یا سنگلاخ است مناسب کشت نیست، سپس خاک مناسب و آب مناسب برای این امر مهم است. اگر برای کاشت یک دانه زمین مناسب، خاک مناسب و آب مناسب فراهم کنیم این دانه تمام تلاش خودش را می‌کند تا از دل خاک جوانه بزند. هدف از رسیدن دانه به بیرون، رسیدن به نور است. وقتی یک گردو کاشته می شود، با تمام قوا تلاش می کند که بشکافد و بالا بیاید. ما اگر دقت کنیم می بینیم که حتی از دل موزائیک یا سنگ و یا آسفالت آن دانه تلاش می‌کند تا به نور برسد و جوانه می‌زند.

دقیقا این مسئله برمیگرده به دوران مصرف ما. من وقتی که دوران مصرف بودم خیلی تلاش می کردم از عمق تاریکی ها خود را رها کنم اما فایده نداشت و هر بار با شکست مواجه می شدم. تا این که کنگره شصت برای من پیدا شد و پیامش برای من صادر شد. وقتی وارد کنگره شصت شدم همانند دانه بستر رشد برای من فراهم شد، که بتوانم خود را از دل تاریکی ها بیرون بیاورم و به نور برسم. درختی که رشد می کند بدون هیچ چشم داشتی خدمت می کند. انسان ها از میوه درخت، سایه درخت، تنه درخت استفاده می کنند و درخت با تمام وجودش به آن ها خدمت می‌کند. درختان فقط به رشد کردن و رسیدن به نور فکر می کنند بدون اینکه به پایین توجه کنند که انسان ها چه بلاهایی بر سر آن ها می آورند. این ها هم برای ما تمثیل است که بدانیم کجا قرار گرفته ایم و داریم چکار می کنیم؟

یک پرنده ای روی شاخه درختی نشست. بعد از مدتی خواست پرواز کند به درخت گفت: محکم بنشین که می‌خواهم پرواز کنم!
درخت در جواب گفت: تو چه موقع آمدی که حالا میخواهی بروی؟ این جا بزرگی درخت را به ما راحت نشان می دهد.

برای تهیه کاغذ که من برای انجام کارهایم از آن استفاده می کنم خدا می داند چقدر درخت از بین می رود. من به خاطر این امر همیشه بدهکارم. باید با کاشت درخت و نهال در طبیعت بدهی خود را صاف کنم. با این کار هم خدمتی هست که انجام می دهم و هم آن درخت بدون هیچ چشم داشتی به ما خدمت می کند. انسان باید بصیرت داشته باشد یعنی چه؟ یعنی بینش از بیرون. یعنی این که من بفهمم ۲۵ تن درخت باید زیر هزاران تن زمین قرار گرفته باشد که بعد ۱۰ لیتر نفت خام بدهد ... پس من باید یاد بگیرم که چطور از این سوخت ها مصرف درست داشته باشم.
آقای مهندس در کتاب شصت درجه می فرماید: تمام هستی در هستی تو وجود دارد. امیدوارم بتوانیم درختان زیادی بکاریم. آقای امین به این مسئله خیلی توجه کردند و تاکید کردند. به گونه ای از طبیعت لذت ببریم همچون پرنده ای که وقتی جوجه هست و رشد می کند ِلذت می‌بریم.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .