باتوجهبه دستور جلسه و اردوی «درختکاری» در هفته گذشته، گفتگویی داشتم با مسافر حجت اردوبان محترم نمایندگیهای مشهد که در ادامه توجه شما را به آن جلب میکنم:
- با عرض سلام و خداقوت خدمت کمکراهنمای عزیز؛ ممنون هستم که برای این مصاحبه وقت گذاشتید. بهعنوان اولین سؤال، نحوهی آشنایی خودتان با کنگره 60 را به طور مختصر بفرمایید.
با سلام. خیلی ممنونم از اینکه لطف کردید و قابل دانستید.
در خصوص نحوهی آشنایی خودم با کنگره، خیلی برایم جالب است که بعد از یک ترک نیمه سقوط آزاد که مصرفم کراک بود، به تهران نقلمکان کردم تا حالم بهتر شود. تقریباً چند ماهی بود که مصرفی نداشتم اما نیاز داشتم تا با کسانی که قطع مصرف کردهاند صحبت کنم و راهکار بگیرم؛ اینکه چرا حالم خوب نیست و برای بهبودی چه باید بکنم؟ نشانیای به من داده شد متعلق به «جمعیت آفتاب» بود که آن سالها جنب «کنگره ۶۰» قرار داشت. به مقصد که رسیدم ناگهان دیدم فردی با یک لیوان چای از در بیرون آمد که به مصرفکننده شباهت داشت. بعدتر فهمیدم که آنجا کنگره 60 بود و در کنار آن کلینیک جمعیت آفتاب قرار داشت. بهعبارتدیگر میشود گفت در اثر یک اتفاق وارد کنگره شدم که با دیدگاه امروزی، میدانیم که آن یک دعوت بوده است. البته من پیش از آن بارها تجربه انواع و اقسام روشها و کلینیکها را داشتم. شکر خدا وارد کنگره شدم، سپس اتفاقاتی افتاد که با مشاوره دیدهبان محترم مسافر مرحوم کوروش آذرپور بهعنوان اولین مشاورم که همان جا نبش کوچه صدری چهل دقیقه با من در مورد سیستم کنگره صحبت کرد، حالم خیلی خوب شد و به این مجموعه مشتاق شدم. یاد و نامش گرامی باد.
- از ابتدای ورود به کنگره تا امروز که اردوبان کنگره 60 هستید چه جایگاههای خدمتی را تجربه کردهاید؟
میشود گفت غیر از جایگاه ایجنتی اکثر جایگاهها را تجربه کردهام؛ از خدمتگزار نظافت بودن و توزیع چای گرفته تا نگهبانی، دبیری و بقیه جایگاهها. در اردو هم همیشه دوست داشتم که نقش بسیار فعالی داشته باشم؛ خوشبختانه توانستم مراحل را طی کنم تا جایگاه اردوبانی را کسب کنم.
- نظر شما در مورد دستور جلسه درختکاری چیست؟
در باب دستور جلسه درختکاری، نظر بنده این است که ما صدمات زیادی به طبیعت و هستی زدیم؛ در قبال لطف و محبت زمین و طبیعت به ما، امانتدار خوبی نبودیم؛ به عبارتی محبت دیدیم و جفا کردیم. اینک زمان آن رسیده که این روند را معکوس کنیم؛ یعنی آسیبهایی که به بدنهی طبیعت زدهایم را با کاشتن درخت جبران کنیم و فضایی هرچند اندک برای تنفس موجودات و مخلوقات فراهم کنیم.

- ارتباط «وادی دوازدهم» و مطلع آن یعنی «در آخر امر، امر اول اجرا میشود» با مقولهی «درختکاری» چیست؟
درخت نمادی از آبادانی و آبادشدن است. هنگامی که خود من به درمان میرسم و آباد میشوم به عبارتی در آخر امر که همان امر اول یعنی درمان صورت میگیرد باید به شکرانه درخت بکارم. جالب این است که امر آخر به نظر من یعنی انسانی باشیم که بتوانیم هر ویرانهای را آباد کنیم و در جهت سازندگی پیشگام باشیم چنان که در خصوص شهر وجودی خویش نیز با طی سفر انجام دادهایم؛ بنابراین بین موضوع وادی دوازده و درختکاری ازاینحیث ارتباط مستقیم وجود دارد.
- به نظر شما دستور جلسهی «درختکاری» چه پیامی را برای رهجویان کنگره اعم از مسافران و همسفران دارد؟
درخت نمادی از موجودی است که با کمترین دریافت، بیشترین پرداخت را دارد؛ همهی موجودات میتوانند از سایه، اکسیژن و میوه آن استفاده کنند و بدون انحصار یا تفاوت است. این موضوع میتواند برای من هم این پیام را داشته باشد که تو اگر میخواهی خدمتی انجام بدهی باید بهتمامی مخلوقات خدمت کنی. به عبارت کاملتر و بهتر، همان دیدگاهی که من از کنگره یاد گرفتهام یعنی «عاشق را حساب با عشق است با معشوق چهکار؟».

- ارتباط «سفر و رهایی» با «طبیعت و درختکاری» در چیست؟
خیلی ساده است، من باید محیط اطرافم را بهبود دهم تا به کیفیت بالاتری برسم؛ یعنی همانطوری که تلاش میکنم خرابیهای درونم را آباد کنم، باید دربارهی محیط بیرون هم همین کار را انجام دهم. این همان جهانبینی است که همان نوع نگاه من به پیرامون و اطرافم است. من بهعنوان موجودی که اشرف مخلوقات محسوب میشود نه معضل، وظیفه دارم که از تمام هستی که بخشی از آن شامل حیوانات، درختان و گیاهان میشود حمایت، مراقبت و محافظت کنم. نکته اینجاست که من به این طبیعت و حیوانات نیاز دارم نه آنها؛ چهبسا طبیعت بدون ما بهتر به حیات خویش ادامه میداد! بنابراین، من مسافر بیشتر باید بدهکار باشم تا طلبکار.
- اگر مطلبی هست که ضرورت میبینید در پایان این گفتگو به آن اشاره کنید، بفرمایید.
آن چیزی که من بیشتر برای خودم سرمشق قرار میدهم این است که واقعاً خرابی زیاد هست. یعنی همانطوری که بیرون را نگاه میکنم و میبینم که چه مشکلات و معضلاتی وجود دارد، درون خود من نیز همین داستان وجود دارد. هرروزی که میگذرد و آموزش میگیرم واقعاً ضرورت این را درک میکنم که اگر دانشی کسب کردم و نوع نگاه جدیدی به وجود آمد فقط و فقط برای شخص خودم باشد و هیچوقت برای کسی که درخواستش را ندارد نسخه ندهم. متشکرم.
مجدداً ضمن تبریک این هفته، پیشاپیش سال نو و ماه مبارک رمضان را تهنیت عرض میکنم و از اینکه در این گفتگو شرکت کردید سپاسگزارم.
نگارش: مسافر احمد از لژیون نهم
مصاحبه و ارسال: مسافر آرش از لژیون چهارم
- تعداد بازدید از این مطلب :
384