هفتمین جلسه از دوره بیست و دوم سری کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰ در روزهای پنجشنبه با استادی: مسافر یوسف نگهبانی: مسافر مسلم و دبیری: مسافر حسین با دستور جلسه «هفته درختکاری و تولد یک سال رهایی مسافر علی» در تاریخ ۱۴۰۱/۱۲/۱۸ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان یوسف هستم مسافر، سپاسگزارم از نگهبان جلسه که این فرصت را در اختیار بنده قرارداد تا از شما آموزش بگیرم انشالله دستور جلسه خوبی داشته باشیم دستور جلسه من از دو بخش تقسیمشده یک قسمت آن درختکاری است و قسمت دوم آن تولد یک سال رهایی یکی از رهجوهای کنگره ۶۰ در لژیون ۱۴ عطار نیشابوری است خوب در مورد دستور جلسه درختکاری دوستان در طول هفته یکشنبه و سهشنبه خیلی قشنگ مشارکت کردند.

اول به این مطلب میپردازیم لزوم کاشتن درخت چیست؟ و چرا باید درخت بکاریم؟ در کنگره ۶۰ در وادی دوازدهم به آن تأکید شده و چرا ما این سنت را هرسال در کنگره ۶۰ انجام میدهیم؟ چقدر خوب است که تمام انسانها در تمام نقاط کره زمین این کار را انجام دهند، اخباری در مورد گرم شدن کره زمین و دمای هوا و راجع به مراتع و جنگلهای میشنویم که واقعاً نگرانکننده است.
این موضوع را با تغییر فصل حس میکنیم که در زمستان ما برفهای قدیم را نداریم یا بهار بارندگیهای قدیم را دیگر نداریم و کلاً آبوهوا تغییر کرده و این فقط به خاطر این است که نیم درجه از دمای هوا کمتر شده حال اگر دو درجه کمتر شود چه اتفاقی میافتد؟ خوب اگر یقیناً با این روش پیش برویم خود ما انسانها حتماً کره زمین را نابود خواهیم کرد بنابراین ما در کنگره ۶۰ روز درختکاری راداریم و این کار به خاطر تفریح نیست.
ما واقعاً از این کار هدفداریم و هدف ما این است که کمک کرده باشیم به طول عمر سیاره خودمان و کمک کرده باشیم به اکوسیستم و چرخه طبیعت معمولاً انسان موجودی است که خودش را اشرف مخلوقات قلمداد میکند درحالیکه تنها موجودی است که به وظایف جزئی خودش در زمین نمیپردازد، وقتی ما موجودات دیگر را نگاه میکنیم گیاهان نباتات و درختان و یا هرکدام از موجودات هستی را نگاه کنیم دارند وظیفه خودشان را بهدرستی انجام میدهند.
درختی که الآن دستور جلسه ماست قرار است سایه و میوه داشته باشد و عمل فتوسنتز را انجام دهد قرار است که جلوی جاری شدن سیل را بگیرد و این کار را بهخوبی دارد در طبیعت انجام میدهد هر موجودی که مادر طبیعت نگاه کنیم خودش یک شگفتی است مثلاً زنبورعسل روزی هزاران کیلومتر پرواز میکند و بر روی هزاران گل مینشیند تا چند سیسی عسل برای ما تولید کند و عمر یک زنبورعسل از زمان تولد تا مرگ خیلی کوتاه است و از این کار هیچ گله و شکایتی ندارد.
اگر ما تمام موجودات را نگاه کنیم همه آنها تلاش میکنند و در هستی وظیفه خودشان را انجام میدهند و خیلی جالب است تلاشی که سایر موجودات بر روی کره زمین انجام میدهند ضامن بقای عمر انسان است یعنی اگر آنها وظیفه خودشان را بهدرستی انجام ندهند زندگی انسان به خطر میافتد و جالب است که انسان نادان از روی جهل و نادانی یا حرص و طمع میآید و درختان را از بین میبرد و یا حیوانات را شکار میکند و اگر ما به همین روش پیش برویم خود ما کره زمین را نابود خواهیم کرد.
مانند شخصی که در یک کشتی نشسته و دارد آنجا را سوراخ میکند و زمانی که کسی معترض میشود که چرا این کار را انجام میدهی میگوید جای خودم را سوراخ میکنم و به کسی ربطی ندارد و این کار را از روی جهل و نادانی انجام میدهد دقیقاً بشر امروزی همین کار را انجام میدهد با قطع درختان و بریدن شاخهها میگوید مگر با بریدن یک درخت یا یک شاخه چه اتفاقی میافتد؟ خوب اگر هر انسانی دیدش نسبت به طبیعت این باشد خود ما با دست خودمان خانه امن خودمان راداریم خراب میکنیم و از بین میبریم.

یک فرضیه راجع به مریخ بود که میگویند شاید یکزمانی انسان روی آن زندگی میکرده است و شاید به این دلیل که به هشدارها توجه نکرده الآن مریخ خالی از سکنه شده خوب راجع به کره زمین هم همینطور است و اگر این بیتوجهی صورت بگیرد دیگر هیچ انسانی نمیتواند روی کره زمین زندگی کند آقای مهندس راجع به این دستور جلسه تفکر عظیمی کرده که آن را دستور کار قرار داده لازم است ما اعضای کنگره ۶۰ آن را بهصورت یک فرهنگ درآوریم نه یک حرکت نمادین که فقط در روز درختکاری برویم و درختی بکاریم و دیگر از آن فراموش کنیم باید واقعاً یک ساختار را به وجود آوریم که هرساله این کار را انجام بدهیم و به فرزندان خود یاد بدهیم که هرسال درخت بکاریم و آن را حفظ کنیم قطعاً این کار نتیجهاش در آینده مشخص میشود و باید این کار را انجام دهیم که سیاره خودمان را نجات دهیم و عمر آن را طولانیتر کنیم ممنون که به حرفهای من گوش کردید.
آرزوی مسافر علی:
آرزو میکنم که شعبه سوم که در حال ساخت است زودتر راه بیفتد تا مصرفکنندگان بیشتری وارد کنگره بشوند تا درمان شوند.

سخنان مسافر یوسف:
سلام دوستان یوسف هستم مسافر خوب چنددقیقهای راجع به علی آقا صحبت میکنم و بعد به خودشان واگذار میکنم که بیشتر از خودشان صحبت کنند چند روز قبل که سی دی مینوشتم آقای مهندس صحبت از این بود که لازم نیست ما در کنگره ۶۰ خیلی به رهجو راهکار بدهیم مثل بعضی از گروهها که به راهنمای خودشان زنگ میزنند و میگویند من عصبی هستم چهکار کنم یا پاهایم درد میکند چهکار کنم و یا الآن وسوسه شدم چهکار کنم که راهنما موتورش را سوار میشود و میرود دنبال رهجو ما این برنامهها را در کنگره ۶۰ نداریم در کنگره ۶۰ نقشه دست رهجو است و دفترچه دارد و بهترین دارو را در دستش دارد و در هفته ۳ جلسه میتواند به شعبه بیاید و از تجربیات راهنمای خودش استفاده کند و سفر اولش را به پایان برساند چون الآن دوستانی هستند که با تأسف قضیه را اشتباه گرفتند من لازم دانستم راجع به این موضوع خدمت شما عرض کنم که بعضی از دوستان فکر میکنند باید مدام به راهنما زنگ بزنند رهجو بوده که نصف شب به راهنما زنگ میزند و میگوید پایم درد میکند چهکار کنم در کنگره ۶۰ بهجای اینکه به رهجو ماهی بدهند ماهیگیری را یاد میدهند یعنی به یک رهجو راه و رسم زندگی کردن را یاد میدهند در کنگره ۶۰ به یک رهجو یاد میدهند که خودش ماهی بگیرد در کنگره ۶۰ آموزشها به این صورت است که در مورد همهچیز مهندس دژاکام راجع به آن تفکر کرده یک رهجو زمانی که وارد کنگره میشود تمام مسائلش در کنگره درست نمیشود راهنما در اصل کار زیادی انجام نمیدهد اگر یک رهجو خواسته نداشته باشد و نخواهد کنگره برای آن نمیتواند کاری انجام دهد آموزشها در کنگره یکسان است همان آموزشی که برای علی آقا بوده برای بقیه دوستان هم بوده ولی چه میشود که یک نفر به رهایی میرسد ولی یک نفر در پلههای آخر خراب میکند مسئله فقط فرمانبرداری است بنابراین اگر فرمانبرداری نباشد و دارو بهموقع و خواب بهموقع و سی دی نوشتن نباشد محال است که کسی به درمان برسد یکزمانی علی آقا در سفر دستش شکسته بود و آمد گفت و چه جوری سی دی بنویسم و گفتم یاد بگیر با دست چپ سی دی بنویس هر کاری میکنی باید سی دی بنویسی همین فرمانبرداری کافی است تا یک رهجو به درمان برسد میگویند گر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سرنگون باید رفت تو پای به ره نه د و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت یک رهجو فقط باید دنبال راهنما راه بیفتد و هر چه گفت انجام دهد حتماً به حال خوش خواهد رسید هدف این است که فرد تغییر کند خوب زمانی علی آقا مواد میفروختند ولی امروز در کنگره تغییر کرده و این کار کنگره ۶۰ است کنگره کارخانه انسانسازی است انشالله علی آقا در کنگره بماند و خدمتگزار باشد برای خودش و خانوادهاش و کنگره ۶۰ من این روز را به آقا علی و خانواده محترمش تبریک میگوییم و خدمت همه دوستان تبریک عرض میکنم چون وقتی یک نفر به رهایی میرسد همه شما در آن سهیم هستید خیلی ممنون که به حرفهای من گوش کردید
سخنان مسافر علی:
از همه شما دوستان تشکر میکنم که در جشن ما شرکت کردید و از راهنمای خوب خودم و از ایجنت و مرزبانان محترم تشکر میکنم که در جشن امروز شرکت کردند و امیدوارم پایدار بمانم و در جشنهای همه شما دوستان شرکت کنم خوب اگر از خودم خواسته باشم بگویم من قبل از اینکه مصرفکننده شوم ساقی مواد مخدر بودم و ازاینجا به تهران میرفتم و مواد میبردم و همین کار باعث شد که یواشیواش مصرفکننده شوم من زمانی که مصرفکننده بودم و در تاریکیها بودم اگر کسی میآمد و میگفت جنسش خوب نیست جنس آن را عوض میکردم چون اصولاً دلرحم بودم اگر کسی میآمد و پول هم نداشت به او جنس میدادم تا اینکه تاریکیها در وجودم ریشه زد و ریشه آن آنقدر قوی شد که تا زمانی که در ایست بازرسی بیرجند با ۲۰ کیلو مواد گیر افتادم آن زمان با برادرم بودم و بعد آن را گردن گرفتم تا برادرم بیرون برود و بعد فهمیدم برادرم هم به من رحم نکرد آن زمان برای من پنج سال حبس و شش میلیون جریمه بریدند و بعدازآن برادرم حتی به ملاقات من هم نیامد خدا را شکر در آن زمان به من عفو خورد و بعد از تحمل ۱۵ ماه حبس وارد جریمه شدم بازم خدا را شکر بعد از تحمل یک سال دیگر جریمهام هم هیچ شد و بیرون آمدم و بعدازآن دوباره برگشت کردم به همان خط قبلی چون هرروز در تاریکیها بودم بههرحال بعد از مدتی باز دوباره گیر افتادم و بعدازآن بود که جرقهای شد که تغییر شغل دهدم و به دنبال کار دیگری بروم و بعدازآن مشغول به جمعآوری شیر شدم و همزمان مواد هم مصرف میکردم تا اینکه یکی از دوستانم به من پیشنهاد کنگره را داد و من با کنگره آشنا شدم و همان دوستم الگویی شد برای من تا در کنگره بمانم و خواستم از همان ابتدا این بود که تغییر کنم و گرفتاریهای زندگی را کنار بگذارم زمانی که راهنمای تازه واردین از من پرسید برای چه آمدی ترک کنی من گفتم فقط برای جسم خودم و آمدهام که تغییر کنم و دوباره یک زندگی تازه بسازم بههرحال از همه شما تشکر میکنم که امروز من را همراهی کردید ممنون که به حرفهای من گوش کردید.
تایپ و نگارش: مسافر حسین (لژیون دهم)
عکاس: مسافر جواد (لژیون نهم) همسفر بهزاد
- تعداد بازدید از این مطلب :
605