English Version
English

ای که دستت می‌رسد کاری بکن، پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار (نمایندگی آکادمی)

ای که دستت می‌رسد کاری بکن، پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار (نمایندگی آکادمی)

یازدهمین جلسه از دوره‌ هفتم لژیون سردار خانم‌های مسافر و همسفر، نمایندگی آکادمی با استادی مسافر ندا، نگهبانی مسافر فرحناز و دبیری مسافر رویا با دستور جلسه «ثروت» در روز یکشنبه ۱۴ اسفندماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۱۰:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان ندا هستم یک مسافر.

خداوند را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم و از خانم فرحناز نگهبان لژیون سردار ممنونم که استادی جلسه را به من دادند تا خدمت کنم. دستور جلسه امروز « ثروت» است. ثروت؛ به معنای دارایی، اندوخته، توان گری و پس‌انداز است؛ اما در جای دیگری خواندم که ثروت، به معنای سر کیف بودن و شاد بودن است.

این موضوع برای من بسیار جالب بود؛ با خودم فکر کردم که رابطه‌ای متقابل بین ثروت، سر کیف بودن و بانشاط بودن وجود دارد. انسانی که ثروتمند باشد، انسان شاد و امیدواری است که از حال خوبی برخوردار است. شاید این حال خوش به‌طور مطلق نباشد، اما می‌تواند نسبت به افرادی که در فقر زندگی می‌کنند، بهتر دیده شود. انسانی که حال دلش خوب است و در صحت و سلامتی به سر می‌برد، می‌توان گفت که انسان بسیار ثروتمندی است. همگی ما برای درمان به کنگره آمدیم و این آرامش و آسایش را هرکدام از ما با تمام وجودمان لمس کردیم و به تعادل و حال خوش رسیدیم.

زمانی که من به کنگره آمدم، در بدترین شرایط روحی به سر می‌بردم. وقتی حس خوب راهنمایم و آموزش‌های لژیون را دریافت کردم؛ به‌طور ناخودآگاه، انرژی منفی که داشتم، به انرژی مثبت تبدیل شد. این قضیه حتی در پنج‌شنبه‌هایی که برای ورزش کردن به بوستان بانوان می‌آیم هم صادق است؛ یعنی باحال خراب وارد می‌شوم، اما با حال خوب و پر از انرژی به ادامه زندگی‌ام بازمی‌گردم. این را کسی می‌تواند درک کند که با این قضیه روبه‌رو شده باشد.

مثلی داریم که؛ قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار شود. این مسئله را همگی ما، مسافران و همسفران کنگره ۶۰، با تمام وجودمان لمس کرده‌ایم. کلیه انسان‌ها از ابتدای خلقت، برای بقای خودشان، کسب معاش و گذراندن زندگی، تلاش و کوشش می‌کنند تا هزینه‌های مربوط به زندگی‌شان را تأمین کنند تا برای آسایش و امنیت خود و خانواده‌شان، خانه‌ای را مهیا کنند و برای حب بقا، تشکیل خانواده دهند. همه این موارد برای ادامه حیات است.

ثروت هم بار معنوی و هم بار مادی دارد. کسی که علم، آگاهی، سلامتی اخلاق، رفتار مناسب، مرحمت و انسانیت داشته باشد؛ درواقع از ثروت بسیار بزرگی برخوردار است. به نظر من این‌گونه ثروتمند بودن، کار بسیار سختی است و هرکسی نمی‌تواند آن را به دست آورد. خوشا به حال کسانی که به این تفکر رسیده‌اند و این صفات و ویژگی‌ها را در خود به وجود آورده‌اند.

به نظر من بزرگ‌ترین ثروت، کمک به خلق خداست. حال هرچند هم این کمک از دیدگاه دیگران، کوچک شمرده شود. انسان در هر جایگاه شغلی که باشد، اگر کارش را به نحو مطلوبی انجام دهد و بتواند گره‌ای از کار کسی باز کند یا دردی از هم نوعش دوا کند، چه مادی و چه معنوی، بالاترین ثروتی است که می‌تواند داشته باشد. در جایی خواندم که نوشته بود: ای که دستت می‌رسد کاری بکن، پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار.

روزی که مرگ فرابرسد، تمام این تلاش‌ها، زحمات و چیزهایی که به دست آورده‌ایم را می‌گذاریم و می‌رویم. تنها چیزی که با خودمان می‌بریم کارهای نیک، کمک به انسان‌ها، یاری‌رساندن به دردمندان، حتی به دست آوردن دل انسان‌ها و محبت کردن است. این بالاترین ثروتی است که انسان می‌تواند در این دنیا به دست آورد و آن‌ها را با خودش به جهان بعدی ببرد.

به‌عنوان‌مثال؛ شبیه کسی نباشیم که در رودخانه در حال غرق شدن است، اما چون همیشه کسی بوده که دستش را بگیرد، به خاطر این صفتی که دارد، حاضر است جانش را هم از دست بدهد. پس ما هم وقتی کسی به ما کمکی می‌کند، باید بتوانیم این کار را برای شخص دیگری متقابلاً انجام بدهیم و فقط به فکر خودمان نباشیم.در زندگی‌ام اشخاصی را دیده‌ام که با وجود این‌که از رفاه مالی بالایی برخوردار نبودند؛ با خرید کردن از یک دست‌فروش و حمایت مالی از او، به آن‌ها کمک می‌کنند. ممکن است آن چیز را هم نیاز نداشته باشند، اما همین‌که می‌بینند کسی را خوشحال کرده‌اند، مسلماً، حال خودشان هم خوش می‌شود.

محبت، عشق و انسانیت به مانند زنجیری است که در هر حلقه‌ای از حیات می‌توانم آن را به‌عنوان ثروت معنوی و به‌عنوان توشه راه با خودم ببرم. متشکرم.

مسافر فرحناز نگهبان لژیون سردار:

سلام دوستان فرحناز هستم یک مسافر.

ثروت معادل انرژی است. این انرژی می‌تواند هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی باشد؛ یعنی هر حرکت و رفتاری که می‌کنیم، عکس‌العمل آن به خودمان بازمی‌گردد. اگر می‌خواهیم به ثروت درونی دست پیدا کنیم، باید ظرفیت و دانش مربوط به آن را یاد بگیریم و آن میسر نمی‌شود، مگر این‌که خودمان را تزکیه و پالایش کنیم تا به صلح و آرامش درونی که همان ثروت معنوی هم شناخته می‌شود، برسیم.

باید ذره‌ذره از ضد ارزش‌ها فاصله بگیریم تا به آن ثروت معنوی دست پیدا کنیم. ما باید سعی کنیم که ازنظر معنوی رشد کنیم تا به آن ثروت معنوی برسیم. شاید ازنظر ثروت مادی به رفاه برسیم، اما در ثروت معنوی باید روی اخلاق و رفتارمان دقت بیشتری کنیم و با انجام کارهای نیک و عمل سالم به ظرفیت و آگاهی بالایی برسیم.

مسافر خاطره کمک راهنما:

سلام دوستان خاطره هستم یک مسافر.

در مورد دستور جلسه «ثروت» این به ذهنم می‌رسد که انسان همیشه در دوراهی انتخاب قرار می‌گیرد. چیزی که به ما داده‌شده است را می‌توانیم هم در جهت منفی و هم در جهت مثبت استفاده کنیم. اگر در جهت منفی باشد، باعث تخریب، ذلت و خفت انسان می‌شود و اگر تمام چیزها را فقط برای خودم و خانواده‌ام بخواهم و به هیچ‌کسی کمکی نکنم و بخشندگی و فتوت نداشته باشم، تبدیل به انسانی بی‌رحم می‌شوم؛ اما اگر در جهت مثبت گام بردارم، باعث رشد و تعالی من می‌شود. این مستلزم این است که به دیگران کمک کنم و دست ناتوانی را بگیرم.

نکته بعدی را در وادی یازدهم یاد گرفتیم. یکی از ابزارهای شیطان و نیروهای منفی، ماده است. ماده می‌تواند مواد مخدر، ثروت و یا هر چیز دیگری باشد. مثالی در این وادی بود که؛ اگر تو بر مادیات سوار باشی، نیمی از نیروهای اهریمنی را شکست داده‌ای؛ یعنی درواقع نصف راه را رفته‌ای؛ اما اگر مادیات بر تو سوار باشد، بدان که صد در صد شکست خواهی خورد. اگر من اجازه بدهم که ماده بر من تسلط داشته باشد، در این جنگ مغلوب می‌شوم و باوجوداینکه این مثال را بارها و بارها شنیده بودم، اما کلید این مطلب بعد از گذشت ۸ سال برای من باز شد.

موضوع دیگری که می‌خواهم راجع به آن صحبت کنم این است؛ یکی از دوستان برای من تعریف کرد که قبرستانی وجود دارد که وقتی کسی فوت می‌کند، او را با اموالش در آنجا دفن می‌کنند. آن قبرستان حتی نگهبانی مجهز به سلاح گرم دارد که از ورود افراد متفرقه جلوگیری می‌کند. برای من بسیار عجیب بود که در این عصر تکنولوژی، هنوز این‌چنین افکار قدیمی، مانند عهد فراعنه، وجود دارد. من شاید این طرز تفکر را در کتاب‌های قدیمی مانند سینوهه و فیلم‌ها خوانده یا دیده بودم. در آن عصر، مردگان را با اموال و جواهراتشان دفن می‌کردند.

این مورد برای من بسیار عجیب بود که در عصر امروزی، هنوز چنین تفکر قدیمی وجود دارد و آن‌ها فکر می‌کنند، بعد از مرگ هم می‌توانند، اموالشان را با خود ببرند و آن را در جهان دیگر مورداستفاده قرار بدهند.من می‌دانم تنها چیزی که در آنجا به کار من می‌آید، همان ثروت معنوی، بخشش و کمک به دیگران است که در کوله بارم دارم و فقط می‌توانم آن را با خودم به جهان بعدی ببرم.

گردآوری و تایپ: مسافر رویا- نمایندگی آکادمی
ویرایش: مسافر تینا- نمایندگی آکادمی
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .