جلسه سوم از دور اول کارگاههای آموزش مجازی همسفران نمایندگی عمان سامانی بادستور جلسه «وادی چهاردهم و تاثیر آن بر روی من» با استادی همسفر نسرین کمک راهنمای لژیون دوم در روز شنبه 20 اسفند ماه ۱۴۰۱ برگزارشد.
خلاصه سخنان استاد:
وادی چهاردهم به ما میگوید، آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. فکر میکنم آنچه باور است محبت است، شاید به این معنی باشد که هر آنچه باور و اعتقادداریم و بهواسطه آنها زندگی و موفقیتهای خود را پی گیری میکنیم، اگر با چاشنی محبت نباشد و به محبت نرسد، فاقد ارزش و اعتبار است و آن باور و اعتقادی ما را به سرمنزل مقصود میرساند که در جهت خیر محض باشد و ما را به محبت برساند.
آنچه نیست ظروف تهی است، انسانهایی که محبت ندارند و وجودشان از محبت و دوست داشتن دیگران خالی است، درست مانند انسانهایی هستند که خالی و تهی هستند مانند ظرفهای خالی. چقدر این جمله پرمغز و مفهوم است، اگر وجود ما ظرف باشد هر چه از علم و دانش در درون این ظرف باشد، اما محبت نباشد، یعنی اینکه خالی است.
وادی عشق بعد از همه وادیها و در آخر آمده است. برای اینکه به آن محبت و عشق برسم، باید از تکتک وادیها عبور کنم، آموزش ببینم و آنها را کاربردی کنم تا بتوانم به مرحله بعدی بروم. عشق یک شعبده است. عشق یعنی از خود گذشتن، یعنی از منافع خود بگذری؛ مانند عصاره جان است که انسان ببیند آیا میتواند از عصاره جان خود به دیگران بدهد؟ کسی که بتواند از بهترین نعمتهایی که خداوند به او داده ببخشد، عاشق واقعی است و ظرف محبت او پر شده است.
وادی ۱۴ سه خطابه دارد که ما را به عشق نزدیک میکنند. خطابهی اول در مورد اضداد است، یعنی ما همهچیز را بر پایهی اضداد میشناسیم. اگر میخواهیم عشق را درک کنیم، باید کینه را بشناسیم، اگر میخواهیم روشنایی را درک کنیم، باید تاریکی را بشناسیم. خطابه اضداد به ما آموزش میدهد که امید، نور و روشنایی همیشه بر عمیقترین تاریکیها پیروز است و از دل همان تاریکی، زندگی دوباره احیا میشود.
خطابهی دوم در مورد امواج صحبت میکند. در هستی موجهای زیادی وجود دارد که ما قادر به دیدنش نیستیم. وقتی در جمعی حس افرادی باهم نزدیک میشود به معنی این است که امواج آنها باهم یکی است. نکته مهم خطابه دوم این است که امواج تمام خوبیها، خیر و نعمتها در اطراف من هستند و من باید گیرنده آنها باشم و باید گیرندههای خودم را قوی کنم.
خطابهی سوم در مورد زنجیرههای عشق و خود عشق است. هرکدام از ما ذرهای از وجود خداوند هستیم و خداوند سرتاسر عشق است و اگر ادعا میکنیم که ما جزئی از خداوند هستیم، باید عشق را درک کنیم. آموختیم که
عشق را به هیچچیز نمیتوان قیاس نمود،
عشق؛ جسم نیست، جان هم نیست
عشق، تنها و بزرگترین سرمایهای است که اگر ببخشیم زیاد و زیادتر میشود.
و عشق با محبت آغاز میگردد.
عشق و محبت، همانند زنجیرههایی هستند؛ برای رسیدن به قدرت مطلق که تماماً عشق است، این زنجیرها روزبهروز محکمتر میشوند، خداوند تمامی هستی را بر مبنای عشق آفریده و برای رسیدن به عشق قدرت مطلق، باید عشق به مخلوقین خدا را داشته باشی چون دروازه ورود به رحمت خداوند، قلب انسانها و کل موجودات هستی است. عشق سه مرحله دارد: عشق مخلوق به مخلوق، عشق مخلوق به خالق، عشق خالق به مخلوق. عشق خالق به مخلوق بالاترین مرحله عشق است و ما از دو مرحله قبل به این مرحله میرسیم، یعنی ابتدا باید از قلب مخلوق عبور کنیم تا به خالق برسیم چون؛ دروازه رسیدن به عشق خالق عشق بلاعوض به مخلوقین اوست.
ما دو نوع عشق داریم، عشق عام و عشق خاص. عشق عام یعنی عشق بهکل آفرینش مثل کوه، دریا، انسان، ماه و... عشق خاص هم محبت شدید به یکچیز یا یک شخص است؛ اما عشق واقعی، عشقی است که بلاعوض است. تو در برابر محبتی که میکنی، چیزی نمیخواهی و توقع جبران نداری، اگر غیرازاین باشد و توقع جبران داشته باشیم، این عشق نیست و یک نوع معامله است. نکته مهم آخر اینکه: عشق، عقل و ایمان مکمل همدیگر هستند و وقتی در کنار هم باشند، محبت واقعی خودش را نشان میدهد. انشاءالله همه ما با این آموزشها بتوانیم به عشق سالم و واقعی برسیم تا آن ظروف تهی و خالی از محبت نباشیم.
تایپ: همسفر نسرین کمک راهنمای (لژیون دوم)
ویراستار و ارسال: کمک راهنمای تازه واردین، همسفر زهرا
همسفران نمایندگی عمان سامانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
342