این جلسه ، جلسه دهم از دوره بیست و چهارم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه آقایان مسافر نمایندگی رودهن با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر رضا و دبیری موقت مسافر مرتضی با دستورجلسه "درختکاری" روز دوشنبه مورخ 15 اسفند ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد
در ابتدا میخواهم هفته درختکاری را خدمت بنیان کنگره 60 جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان و تمام اعضای کنگره تبریک عرض کنم. از راهنمای خودم تشکر میکنم. من واقعاً سفر سختی داشتم و مدیون ایشان هستم چراکه در تمام لحظات بسیار به من کمک کردند تا به نقطهای برسم که این جایگاه رو تجربه کنم.
به نظر من درختکاری یک تمثیل است، خیلی فکر کردم که امروز چه بگویم و متوجه شدم که این دستور جلسه برای سفر دومیها تأکید زیادی برای حضورشان دارد، برای دلیل این موضوع میتوان گفت مثلاً من بهعنوان یک رهجو دوست دارم که به جایگاه راهنمایی برسم؛ اما هنوز به درجهای از قدرت و دانایی نرسیدم که بتوانم یک شخص دیگر را هم به رهایی برسانم. شاید زمانی که من یک درخت را بهعنوان یک موجود زنده احیا میکنم سطح آگاهی من بالاتر میرود. به نظر من درخت نبض زندگی انسان است. در شعبه خودمان بعضی از رهجویان که از تهران میآیند میگویند چه هوای آلودهای دارد و از 12 ماه سال 10 ماه آلوده است. ما درخت میکاریم که هوا پاک و سالم بماند، درگذشته دیگران کاشتند و ما استفاده کردیم حالا ما داریم میکاریم که بقیه استفاده کنند. احیای یک درخت شبیه احیای یک انسان است اما به عقیده من احیای یک انسان بهمراتب سختتر است؛ یک رهجو مشکلات متعددی دارد.
به نظر من موضوع درختکاری به وادی دوازدهم مربوط میشود، آن جایی که گفتهشده در آخر امر، امر اول اجرا میشود؛ ما امروز میخواهیم یک درخت بکاریم، پس از کاشتن، فردا و پسفردا نمیتوانیم انتظار میوه داشته باشیم، بلکه چند سال از درخت مراقبت میکنیم و به آن محبت میورزیم تا بتوانیم شاهد میوه باشیم. من هم بهعنوان یک رهجو وقتی وارد لژیون میشوم راهنما بذر را در وجود من میکارد، کمکم از من مراقبت میکند و به من محبت میکند تا کمکم رشد کنم و به رهایی برسم و به آن میوه شیرین دست پیدا کنم.

یک موضوع دیگر هم میخواهم بگویم؛ من قبلاً وقتی از همهچیز خسته میشدم در ذهنم میآمد که هیچ خالقی در هستی وجود ندارد؛ چون بیشترین موردی که در من تخریب به وجود میآورد سستی و ناامیدی بود. در آن زمان فکر میکردم چه دلیل دارد که به دنبال راه درمان باشم؛ اما اکنون برعکس فکر میکنم. امروز من در مسیری قرارگرفتهام که واقعاً خواستهاش را داشتم، مسیری که در آن بتوانم به انسانها کمک کنم. اکنون هم در کنگره 60 هستم تا با تمام وجود برای خدمت و کمک به بقیه تلاش کنم. من به خود میگویم برای به وجود آمدن مثل این میز یا این صندلی که روی آن مینشینیم 4 مؤلفه لازم است: اولاً کسی که میز را خلق میکند. دوما مواد اولیه ساختن میز است. در درجه سوم تفکر و تجسمی است که با آن میتوانیم میز را خلق کنیم. مثلاً در مورد جهان هستی، جناب مهندس هم در سی دی میفرمایند که خداوند برای خلق جهان ابتدا آن را تجسم کرده است. آخرین مؤلفه محبت است که سه مورد قبل را تکمیل میکند؛ حالا میتوانیم این تقسیمبندی را برای خلق هستی بکار ببریم.
تایپ و ویراستاری: همسفر حامد
تنظیم و ارسال: مسافر ابراهیم
- تعداد بازدید از این مطلب :
945