چهارمین جلسه از دوره هشتادودوم از کارگاههای آموزش عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی شادآباد با استادی کمک راهنمای محترم مسافر جلال و نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه «درختکاری» در روز شنبه 13 اسفندماه سال ۱۴۰۱ ساعت ۱۷ شروع به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان جلال هستم یک مسافر.
خیلی خوشحالم و از خداوند شاکرم که فرصت خدمت و آموزش گرفتن از شما عزیزان را به من عطا نمود.
در رابطه با هفته درختکاری و تخریب محیط زیست باید بگویم که زمانی در دوران کودکی از والدین خود میشنیدم که درگذشته نهچندان دور برف بسیار میبارید به حدی که کوچهها مسدود میشدند؛ اما الآن بهواسطه آلودگی هوا، بارش برف و باران بسیار کم شده که هیچ، نور آفتاب کافی نیز از ما دریغ شدهاست. اینها قسمتی از تخریب محیط زیست است که بهراحتی میتوانیم در اطراف خود ببینیم.
واقعاً نمیدانم با این روند تخریب چه آینده زیستمحیطی خواهیم داشت. این مقدمه را جهت اهمیت دستور جلسه عرض کردم که بدانیم واقعاً این رسم درختکاری چه رسم مفید و ماندگاری است.

یکی از نکات بسیار خوب در کنگره 60 همین حرکت است. مسافرین پس از رهایی و به شکرانه درمان در این هفته یک درخت میکارند و بهعنوان یک وظیفه به آن نگاه میکنند و خود را مستلزم به نگهبانی از آن درخت میبینند چون در تابستان جهت آبیاری آن اقدام میکنند و سال بعد دو نهال درخت را میکارند.
از تأثیرات درخت بر طبیعت خیلی چیزها میتوان گفت مثل ایجاد هوای پاک ،ثابت نگهداشتن آبهای زیرزمینی و محصولات بسیار زیاد و متنوعی که به انسان و سایر جانوران میرساند.
این عمل درختکاری بهجز این خواص، اثرات خوبی روی شخص میگذارد که من شخصاً آن را حس نمودهام. بهعنوان تجربه شخصی باید بگویم هرگاه از محلی که درخت کاشتهام عبور میکنم احساس بسیار خوبی دارم. چون احساس مسئولیت نسبت به یک موجود زنده در خوددارم، حس مفید بودن میکنم و انرژی بسیار زیادی میگیرم و در ادامه با مراقبت از آن و دیدن رشد آن درخت فکر میکنم ذرهای از دِین خودم را به طبیعت ادا کردهام.
امیدوارم سالیان سال این روند همیشه بهتر از سال قبل ادامه پیدا کند تا بتوانیم در آینده سهمی در بهبود محیطزیست خود داشته باشیم.
قسمت دوم دستور جلسه در رابطه با اولین سال رهایی مصطفی عزیز هست.
در همین روزها در دو سال قبل آقا مصطفی وارد لژیون شد و بااینکه من نگران تعطیلات عید بودم اما ایشان از همان ابتدا سفر خوبی را شروع کرد. و بهراحتی سفر خود را طی نمود و در ادامه جایگاههای سرداری و دبیری و خدمت در قسمت ot را به ترتیب و پشت سرهم طی نمود. ایشان پاداش بسیار خوبی از رهایی خود گرفتند که لازم است اینجا بگویم. مصطفی در حال حاضر از مادر خود پرستاری میکند که این موهبت بسیار بزرگی است. تغییر در رفتار اینجا خود را نشان میدهد که زمانی به تمام اطراف خود بیتفاوت باشیم و بعد بتوانیم اکثر وقت خود را به خدمت به عزیزان خود اختصاص دهیم.
من این تولد را به بنیان کنگره 60 و تمام مسافران و همسفران تبریک عرض مینمایم. از اینکه به صحبتهای بنده گوش کردید از شما سپاسگزارم.

صحبتهای مسافر مصطفی در جشن تولد یک سال رهایی
سلام دوستان مصطفی هستم یک مسافر. زمانی که وارد کنگره60 شدم نیروهای زیادی من را اسیر کرده بودند. نمیتوانستم از این نیروها رها بشوم. در ناامیدی و تاریکی فرورفته بودم. سال 1379 در خدمت سربازی با مصرف حشیش شروع کردم و این تله تا 20 سال طول کشید. به لطف خداوند پس از 20 سال از این دام رها شدم.در آن زمان توهم من طوری شده بود که وقتی بیرون میرفتم همه افراد را بهصورت کارتونی میدیدم و وحشتزده میشدم . سال 1381 بود که با شیشه آشنا شدم و به صورت مداوم شیشه مصرف میکردم. اصلاً اعتقادی به درمان شیشه نداشتم.
روزی در درون خود به من الهام شد که بگذار خانوادهات از اعتیاد تو باخبر شوند. شاید تکانی بر من وارد شود. اینجا بود که اتفاق خوبی برای من افتاد و راه درست بر من نمایان شد. گاهی اوقات چیزهای بد برای آدم بهخوبی تمام میشود. وقتیکه مادرم متوجه مصرف مواد من شد انگار تمام دنیا بر سر من خرابشده باشد و آنجا بود که به مادر قول دادم و قسم خوردم که دیگر شیشه مصرف نکنم و ازآنجا به بعد به مصرف تریاک روی آوردم. با این مصرف وارد کنگره60 شدم و سفر خود را آغاز نمودم. من تشنهی ترک اعتیاد بودم و به همین دلیل با خواسته قوی شروع به سفر کردم و خدا را شکر به رهایی رسیدم.
تایپ: مسافر محمد و مسافر مهدی
مرزبان کشیک: مسافر فرهاد
عکس و تنظیم: مسافر علیاصغر
- تعداد بازدید از این مطلب :
593