جلسه دوازدهم از دوره هفتم کارگاههای آموزشی عمومی شعبه شهرضا؛ با استادی کمک راهنما مسافر حسین، نگهبانی مسافر اسماعیل و دبیری مسافر منوچهر، با دستورجلسه "وظایف راهنما و رهجو" و در ادامه تولد یک سال رهایی مسافر محمودرضا پنجشنبه 11 اسفندماه 1401 ساعت 16 شروع به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم مسافر، خداراشکر میکنم که یکبار دیگر به من اجازه داده شد بهواسطه یک دستور جلسه و جشن تولد در این جایگاه قرار بگیرم برای آموزش گرفتن و خدمت کردن
در مورد دستور جلسه اول، در کنگره همیشه دستور جلسات با یک هدف و برنامهریزی چیده میشود که بتواند مثمرثمر واقع شود. همانطور که میدانید، تا سه هفته دیگر سال جدید و عید باستانی نوروز را پیش رو داریم که به مدت ۱۵روز کنگره تعطیل است؛ دستور جلسه وظیفه راهنما و رهجو در یک برهه زمانی بسیار حساسی عنوان شده است که ما از آن آموزش بگیریم.
یک رهجو وقتیکه وارد کنگره میشود اولین سی دی که مینویسد سی دی وظایف رهجو است و ما از رهجوهای خودمان یکسری وظایف، مسئولیتها و یکسری کارها را میخواهیم و یکسری وظایف هم در مقابل، توسط راهنما باید انجام بگیرد. یک شخص وقتی وارد کنگره میشود برای اینکه بتواند به رهایی برسد باید یکسری از قوانین را به اجرا بگذارد هر ساختار و سیستم و یا سازمانی،یکسری قوانین خاص خودش را دارد که طبق آن قوانین، پیشرفت میکند و میتواند با بهترین راندمان به کار خودش ادامه دهد.
کنگره60 هم قوانین خودش را دارد و یکسری وظایف هم برعهده خدمتگزاران کنگره 60 است که هرکدام باید بتوانند وظایف خودشان را به بهترین شکل ممکن انجام بدهند. وقتی این وظایف انجام شود قطعاً هر انسانی که در کنگره در حال سفر است،با آموزش گرفتن، بهره کافی را از این سیستم میبرد و آرامش را در زندگی خودش میتواند جاری کند.
وقتی یک رهجو وارد لژیون میشود بین رهجو و راهنما یک قراردادی بسته میشود. اولین چیزی که یک راهنما از رهجویش میخواهد نظم انضباط و فرمان بردار بودن است. رهجو وقتی در قالب لژیون قرار گرفت خیلی راحت میتواند برنامههای راهنمای خود را به اجرا بگذارد و بعد از مدت ده تا یازده ماه به رهایی برسد.

در مقابل یک راهنما در کنگره وظیفهاش چه میباشد؟ خدمت کردن و کمک کردن یکبخشی از موضوع است، قسمتی دیگر آموزش دادن است. در کنگره هم هر شخصی را بهعنوان راهنما انتخاب نمیکنند و راهنما باید یکسری از مراحل را پشت سر بگذارد. راهنما سر ساعت در شعبه، سر لژیون حضور دارد و به رهجو برنامه میدهد و آموزشهایی که در کنگره آموزش دیده را به بهترین شکل ممکن به رهجو انتقال میدهد و مسئولیت یک رهجو را برعهدهگرفته است. اگر یک راهنما،مسئولیت خودش را بهدرستی انجام میدهد، آیا من رهجو هم کار خودم را بهدرستی انجام میدهم؟ آیا مرتب و منظم در شعبه و سر لژیون حضور دارم و دارو OT خودم را سر ساعت استفاده میکنم، سی دی هفتگی را مرتب مینویسم و به قوانین وحرمت های کنگره احترام میگذارم؟
دستور جلسه یک دستور جلسه دوطرفه است. راهنما باید به بهترین شکل ممکن وظیفهاش را انجام دهد و رهجو هم باید به بهترین شکل ممکن وظایف خودش را که سیدی نوشتن، بهموقع حضور داشتن در کنگره ،سروقت دارو خوردن است انجام دهد که بتواند به راحتترین و آسودهترین شکل ممکن اعتیاد خود را درمان کند. درمورد ایام عید؛ خیلی کوتاه اشاره میکنم که راهنمایان چه در قسمت مسافران و چه در قسمت همسفران برنامهریزیهای خودشان را برای این ایام انجام میدهند، ولی ما در کنگره یاد میگیریم برای یک سفر اولی دیدوبازدید ،مسافرت و خانهتکانی منع میباشد و باید انجام ندهیم و انشاءالله بتوانیم این عید را بهخوبی پشت سر بگذاریم و این برنامه و مسئولیتی که راهنما داده را به بهترین شکل ممکن انجام بدهیم و بهره کافی را ببریم.
.jpg)
راجع به دستور جلسه دوم، تولد یک سال رهایی مسافر محمود رضا ؛ اولین سال رهاییاش را به خودش و همسفرانش به راهنمای همسفرش تبریک میگویم.
محمود رضا از روز اول با انرژی وارد کنگره شد، هنوز هم که هنوزه با همان انرژی ادامه میدهد. سیدیها را کامل مینوشت و همیشه سر لژیون بهوقت حاضر بود ولی خیلی کم رو و کمحرف بود. اعلام سفر را بهسختی انجام میداد. همزمان با درمان، درمان سیگارش را شروع کرد و در هر دو مورد هم رهاییاش را گرفت و خیلی زود در قسمت OT شروع به آموزش گرفتن و خدمت کردن کرد و در حال حاضر بهعنوان مسئول OT در حال خدمت کردن است.
اگر انسان بتواند وظایف خودش را به بهترین شکل ممکن انجام بدهد، میتواند از داشتههایش حفاظت کند، ولی اگر نتواند وظایف خودش را بهدرستی انجام دهد، خدا میداند چه اتفاقی برایش پیش بیاید. محمود رضا سفر خیلی خوبی داشت و الان هم ثمره زحماتش را میبیند. انشاءالله که بتواند سال آینده در آزمون کمک راهنمایی شرکت کند و بهاتفاق همسفرش بتوانند کمک راهنما شوند و خدمتگزار خوبی در کنگره باشند. پیامی که برای ایشان آمد پیام محبت بود؛ آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.
آرزوی مسافر محمود رضا:
آرزو میکنم خداوند به آقای مهندس عمر طولانی و با عزت عطا کند و بیماریهای لاعلاج را درمان کنند.
آرزوی همسفر اعظم:
من هم آرزوی سلامتی و تندرستی برای اقای مهندس و خانواده محترمشان دارم و رهایی همه مسافران و همسفران را ازخداوند بزرگ خواستارم.
خلاصه سخنان مسافر محمودرضا:
سلام دوستان محمود رضا هستم یک مسافر، در ابتدا از بنیان کنگره جناب مهندس و خانم آنی و راهنمای محترم آقا حسین و راهنمای همسفرم خانم زهره تشکر کنم.
خب اگر بخواهم از فلسفه ورودم به کنگره بگویم ۴ سال پیش آقا محسن به من گفتند که به کنگره بیا؛ ولی من هیچ اعتقادی به کنگره نداشتم. میگفتم مثل جاهای دیگر کنگره هم دکان زده است و یک روز خودم ترک میکنم. تا اینکه دوباره پیام کنگره به من رسید و من با آقا محسن تماس گرفتم و گفتم یک دوستی دارم میخواهد به کنگره بیاید، آقا محسن گفتند که اول خودت درمانت را شروع کن و بعد به فکر دوستت باش. بهاینترتیب وارد کنگره شدم و در جلسات اول خودم را ازنظر دیگران پنهان میکردم که مبادا آبرویم برود.
همینجا از آقا حمید هم تشکر میکنم که راهنمای تازهوارد بنده بودند و از همان بدو ورود بامحبتی که به من داشتند من را جذب کنگره کردند.
یادم هست که پیش آقا محسن رفتم و گفتم که اینها هیچکدام مصرفکننده نبودند و من فکر میکنم که دکتر هستند و من را گول میزنند و در پاسخ به من گفتند که یکی دو ماه سفر کنی متوجه میشوی که آیا اینها مصرفکننده بودند و یا اینکه دکتر هستند. آرامآرام شروع به حرکت کردم و به درمان رسیدم و اکنون یک سال از رهاییام میگذرد و بسیار حال خوبی دارم. در حال خدمت هم هستم و خدا را شکر میکنم و از همسفرم که در اوایل خواهرم بودند تشکر میکنم و از راهنمای محترمشان خانم مریم تشکر میکنم. از همسر خودم که در ادامه تشریف آوردند تشکر میکنم و از راهنمای بزرگوارشان خانم زهره هم تشکر میکنم. ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
خلاصه سخنان کمک راهنما همسفر زهره:
سلام دوستان زهره هستم یک همسفر، ابتدا یکمین سال رهایی آقا محمودرضا را به خودش راهنمای محترمشان حسین آقا و همسفر محترمشان خانم اعظم تبریک میگویم قطعاً آقا محمودرضا در سفر اول به خوبی سفر کردند که توانستند در سفر دوم همسفرش درکنارش وارد کنگره بشود و سفرش را شروع کند وبه آن آرامش در زندگی خودشان برسند.
یک رهجو اگر فرمانبردار خوبی باشد و در کنگره بماند و رها نکند، قطعاً طعم رهایی و شیرین تولد هم خواهد چشید که آقا محمودرضا به خوبی و با خدمت کردن توانستند به این جایگاه برسند.
خانم اعظم نزدیک سه ماه در لژیون در حال سفر هستند و از همان ابتدا توانستند نقش خودشان را پیدا کنند و فرمانبردار خوبی باشند،در امتحانات داخل شعبه شرکت میکنند ودر حال حرکت روبه جلو هستنند و انشاءالله وارد سفردوم جهانبینی که شدند در آزمون کمک راهنمایی شرکت میکنند و به درجه کمک راهنمایی خواهند رسيد و بتوانند در کنار مسافرشان خدمت گذار خوبی در کنگره باشند. این تولد را به آقای مهندس خانم آنی و تمامی خدمتگذاران محترم کنگره 60 تبریک می گویم.
خلاصه سخنان همسفر اعظم:
سلام دوستان اعظم هستم یک همسفر، در ابتدا از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می کنم که چنین بستری فراهم کردند که ما آموزش بگیریم و به رهایی برسیم ،در ادامه از مسافرم تشکر می کنم که توانست به خوبی سفر خودش را به پایان برساند. از راهنمای مسافرم حسین آقا تشکر می کنم که در این راه به مسافرم کمک کردند، همچنین از کمک راهنمای خوبم خانم زهره ممنونم که با محبت و مهربانی پذیرای من بودند.
در مورد آقا محمود اگر بخواهم صحبت کنم در اوایل که وارد کنگره شده بودند یکشنبه ها،سه شنبه ها،پنجشنبه ها از سرکار می آمدند لباس سفید می پوشیدند و بیرون می رفتند وقتی پرسیدم بالباس سفید کجا میروی، میگفت برای رانندگان نیسان جلسه و کلاس بیمه گذاشتند مدتی ادامه پیدا کرد که من متوجه شدم سی دی مینویسد و چند روز بعد هم داروی OT را در وسایلم پیدا کردم و بعد از مدتی معلوم شد که این کلاس ها کلاس بیمه نیست و کنگره هست. وقتی پرسیدم چرا کنگره می روی؟ گفت برای درمان سیگار ولی سی دی هایی که می نوشت از مواد مخدر صحبت شده بود و من اینجا متوجه مصرف موادش شدم و دنیا روی سرم خراب شد، ولی الان خیلی خوشحالم که در این مسیر قرار گرفتیم.
امسال قسمت شد وارد کنگره شدم اول از روی کنجکاوی می آمدم و روز اول خانم لیلا با مهربانی و آغوشی باز به من خوش آمدید گفت، بعد از جلسه عمومی خانم اعظم به من مشاوره دادند. صحبتهای ایشان و سیدیهای آقای مهندس باعث ماندگاری من در کنگره شد و وقتی وارد لژیون شدم خانم زهره با مهربانی پذیرای من شدند وبه من آموزش هایی دادند که هیچ جای دیگر نمی توانستم نظیر این آموزش ها را دریافت کنم اولین خدمتم را به عنوان مهماندار گرفتم که تا چند روز حس خوبی داشتم .همین جا از ایجنت محترم شعبه خانم سمیه از مرزبان های محترم خانم ریحانه و خانم مهین و همه مسافران و همسفران تشکر می کنم. از اینکه به صحبت های من گوش دادید ممنونم
خلاصه سخنان همسفر ساغر:
سلام دوستان ساغر هستم یک همسفر: تشکرمیکنم از آقای مهندس و راهنمای خوب پدرم اقا حسین و راهنمای مادرم خانم زهره و از همه شما سپاسگزارم.
.jpg)
تایپ: مسافران حسن ل1، مجید ل2، فیروز ل1 و ابراهیم
ویرایش: مسافر حسن ل1
تنظیم و ارسال: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
1335