یک فرمانده خوب بایدفرمانبردارخوبی باشد

یازدهمین جلسه از دور دوم جلسات خصوصی نمایندگی شهباز در مورخ ۱۴۰۱/۱۲/۹ با دستور جلسه 《وظتیف راهنماورهجو》به استادی مسافرجوادو نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر علی راس ساعت ۱۷ شروع بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان جواد هستم یک مسافر
قبل از اینکه درمورد دستور جلسه صحبت کنم از آقا رضا طالب بیگی تشکر می کنم که این فرست را به من دادند در این جایگاه قرار بگیرم  و خدمت بکنم.
و اما دستور جلسه این هفته 《وظایف رهجو و راهنما》یک رهجو زمانی وارد کنگره می شود جز یک سلام و جواب سلام از آموزش های کنگره هیچ مفهومی دیگری  دریافتی نمی کند که این موضوع  یک امر طبیعی است ولی با مرور زمان که به عنوان یک مسافر سفر می کند ودرمان خود را شروع می کند آرام آرام با دیدن آموزش ها به درک مفاهیم ومسائل می رسد، ویکی دیگر از وظایف رهجو که باید انجام بدهد که بتواند یک رهجو خوبی باشد بهترین راهش دوری از ضد ارزشها است گوش به فرمان راهنما باشد واگر بخواهد یک فرمانده خوبی باشد باید یک فرمانبردار خوبی باشد.
《عاشق را حساب با عشق است،با معشوق چه حساب ؛》من یک موضوعی قبلا هم گفته ام شخصی که بخواهد برای مثال شخصی که بیمار و افسردگی دارد برای معالجه به دکتر روانشناس مراجعه کند به محض ورود به مطب باید برای یک ساعت مشاوره کلی مبلغ پول پرداخت کند،حالا در نظر بگیرید شخص مصرف کننده برای درمان خود با وارد شدن به کنگره بداند یک ریال پول که پرداخت کند،راهنما کلی از وقت خودش خانواده اش میزند که یک رهجو را به درمان برساند،
حال در قبال این کار به نظر من یک رهجو باید به درستی به وظیفه خودش عمل کند،طبق حرمت های کنگره عمل کند روی خط و خطوطی و راهی که راهنما به رهجو نشان میدهد حرکت کند،مطمئن باشید اگر رهجو به تمامی فرمان های که راهنما می گوید به درستی حرکت کند راه براش نمایان می شود وبه آن مبدا، مقصد و هدفی که دارد می رسد‌.ولی اگر غیر از این صورت باشد و خارج از قوانین حرکت کند وگوش به فرمان مربی خود نباشد به سمت تاریکی ها کشیده می شود و یواش یواش از چرخه خارج می شود. ودر آخر یک شعر هم تقدیم می کنم به تمام راهنما و رهجویان عزیز،《ماییم بی باد بی جام خوشیم هر روز مفرهو هر شام خوشیم گویند که فرجام ندارید شما ماییم که بی هیچ سرانجام خوشیم 》
متشکرم از همه شما که به حرف های من گوش کردید.
تایپ:مسافررضا
تنظیم:مسافرحسین