ششمین جلسه از دور اول سری کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران نمایندگی باباطاهر همدان با استادی مسافر دیدهبان محترم آقای علی مجدیان، نگهبانی مسافر محمدرضا ایجنت شعبه و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه «هفته دیدهبان» یک شنبه 7 اسفند ماه 1401 ساعت ۱۷برگذار گردید
خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم امروز در کنار شما هستم، امیدوارم حال همه شما خوب باشد، این دومین باری است که من بابت جشن دیدهبانی خدمت شما عزیزان میرسم ، یادم میآید نمیدانم چند سال پیش بود در مکانی بودیم که زیر زمین بود و بعد از آن هم یک جای دیگر داشتیم و این دومین جا بعد از زیر زمین است. خوب یادم میآید خیلی آنجا تعداد زیاد شده بود و جا کم بود، امیدوار بودم که بار بعدی که میآیم زیرسقفی باشیم که برای خودمان باشد، ولی متاسفانه هنوز این اتفاق نیفتاده است. آرزو نمیکنم، این یک خواسته است و از خداوند میخواهم که این اتفاق بیفتد و انشالله دفعه بعد این اتفاق افتاده باشد.
این خواسته راخود شما هم باید داشته باشید و اگر این خواسته شما میبود امروز قطعاً به نتیجه رسیده بودیم، اگر امروز هم بخواهیم حتماً این اتفاق میافتد آقای مهندس اخیراً راجع به یک سی دی صحبت میکنند که میگویند من یک زمانی است که میخواهم خانه بخرم و اگر واقعاً خواستهاش را داشته باشیم و در جهت آن حرکت کنیم و تصمیم بگیریم به خواسته خودمان میرسیم و ماها یا صاحب خانه هستیم یا مستاجر، عزیزانی که صاحب خانه هستند و سن شان یک مقدار بیشتر است قطعاً تجربه کردند و آن زمان که صاحبخانه میشوند قطعاً چندین سال قبل این تصمیم را گرفتند.
همان در آخر امر،امر اول اجرا می شود این همان است که ما یک روز تصور میکنیم آن چیزی را که میخواهیم به آن برسیم امروز تصویرش را میسازیم و آن حس مسئولیت را باید پیدا کنیم و حس مسئولیت اولین قدم است و خیلی مهم است. خیلیها هستند که احساس مسئولیت نمیکنند و معتقد هستند که هر جایی باشد خوش آید و به فکر خانه خریدن یا ساختن آن نیستند ولی بعضیها هستند که برنامهریزی میکنند و از الان برای آینده فرزندانشان، همسرشان سرپناه میخواهند و شاید فکر خیلی چیزها را میکنند و تصمیم میگیرند، پس انداز میکنند و در فکر خرید یک خانه در پایین شهر و بعداً هم یکسری اتفاقهای میافتد که خانهاش را بزرگتر میکند و یا در همان خانه که خرید شده است زندگی می کند. من در خیلی از شعب متاسفانه این کلمه را میشنوم و در اینجا هم شنیدم که میگویند ما پول جمع کردیم و در امور مالی تهران پول داریم ولی پولمان کمتر از تورم است یعنی ما ۵۰۰ تومان پول جمع میکنیم و زمین ۷۰۰ تومان است پول ما نمیرسد سال بعد یک میلیارد میکنیم ولی زمین شده یک و هفتصد دوباره زورمان نمیرسد، تمام نمایندگیهایی که صاحب مکان شدن یا ساختمان ساختهاند یا حتی خانوادههایی که صاحب سر پناه شدند میبینیم که آنها یک جایی یک حرکتی کردند یک قدم جلوتر از تورم قدم برداشتند، مثل آدمی که زیر یک وزنه که میرود و آن را بلند میکند اگر در ضرب اول فشاری که میآورد اگر توانش بیشتر از وزنه باشد موفق میشود، ولی اگر نتواند از حداکثر توان استفاده کند نمیتواند وزنه را بلند کند و در دفعات بعدی انگیزش و خواستههایش ضعیف تر میشود و نمیتواند وزنه را بلند کند، نمایندگیهایی هم که صاحب مکان شدهاند به همین صورت بوده است.
امیدوارم بار بعدی این اتفاق افتاده باشد ولی باید شماها تغییر کنید حتماً باید تغییر کنید در نوع نگاه تان باید تغییر کنید به نظر من نمایندگی مثل همدان با سابقهای که در کنگره دارد به نظر من لیاقتش این نیست که در یک جای اجارهای باشد آن هم در این منطقهای که اینقدر بیرون از شهر باشد، اگر اینجا برای ما بود خیلی خوب بود اینجا را تبدیل به گلستان میکردیم، ساکنینی آباد که اینجا را تبدیل به بناهای مجلل و آباد میکردیم.
راجع به دستور جلسه که در خلاصه سخنان سال گذشته که دبیر محترم زحمت کشیده و خوانددن آقای ترابخانی هم به این موضوع اشاره کردند که این جشنها بهانهای هست که ما یادمان بیاید، ما در هر فصل یک جشن داریم جشن دیدهبان جشن راهنما و جشن مرزبان و ایجنت و جشن همسفر، اینها به دلیل این است که ما یادمان بیاید ،بعضی چیزها نیاز به تکرار دارد مثل تکرار روز و شب مثل تکرار غدا خوردن اینها به این دلیل است که جزئی از زندگی ما باشد و ملکه ذهن باشد و هیچ وقت دیگر یادمان نرود و اینکه با همدیگر آشنا شویم، جشن همسفر برای این هست که مسافر و همسفرانش میآیند، صحبت میکنند و همه آشنا میشوند و مسافر از همسفرش قدردانی میکند، جشن مرزبان و ایجنت هم به همین صورت، همه با وظایف آنها آشنا میشوند و قدردانی میکنند، راجع به جشن دیدهبان هم توضیح بدهم که یک دلیل اصلی اینکه ما دیدهبانان با نمایندگیها آشنا بشویم.
جاهایی که کمتر رفتم بتوانم سر بزنم و اعضا با آن دیدهبانها آشنا بشوند. با شرح وظایفشان، کارشان آشنا بشوند، من سعی میکنم در این تایم که دارم یک شرح مختصری از آن کاری که یک دیدهبان انجام میدهد بدهم و اینکه چگونه انتخاب میشوند، چگونه دوره خدمت آنها به پایان میرسد و مسائلی که مربوط به حوالی این دستور جلسه است، خوب در نوشته ها خوانده میشود که تشکیل شده است از ۱۴ نفر که یه برهه زمانی تعداد این عزیزان کمتر از ۱۴ نفر بود، امروز شاید دو سه نفر بیشتر از ۱۴ نفر باشد، یک جلسهای است که شبیه به جلسات مجلس کشورها، همه اعضا مینشینند و راجع به مسائل مختلف آنجا تصمیمگیری میشود.
راجع به قوانین اصلی جاری در کنگره ۶۰، قانونی که امروز احساس میشود مورد نیاز است و باید تصمیمگیری و اجرا بشود آن قانون آنجا مطرح میشود و راجع به آن اعضای مختلف به عنوان موافق و مخالف مخالف صحبت میکنند و اگر رای بیاورد از آن به بعد اجرا میشود.
راجع به قوانین و مسائلی که در کنگره دارد اجرا می شود ولی نیاز به بازنگری و اصلاح دارد آنها هم به همین صورت، یا قوانینی که در حال حاضر دارد اجرا میشود ولی دیگر خوب نیست، آنها هم آنجا مطرح میشوند و اگر با رای اکثریت توافق شود آن قانون حذف میشود راجع به انتخاب اعضا و انتخاب یک فرد به عنوان دیدهبان به این صورت است که دیدهبانهایی که به شعب میروند، مثلاً فرض کنید من الان آمدم در شعبه شما ،نگاه میکنم مثلاً یک نفر دو نفر به نظر میآید که این عزیزان از نظر سوابق خدمتی در کنگره و از جمیع جهاد مناسب این هستند که در شورای دیدهبانان من این عزیزان را به عنوان کاندید مطرح کنم، سوابق آن فرد را در نظر میگیرند، چند سال در کنگره است چه کارهایی کرده؟ چه خدمتهایی کرده؟ اگر راهنما بوده چه شاگردهایی پرورش داده؟ آیا راهنما هم پرورش داده یا نه؟ چند سال راهنما بوده؟ اگر مرزبان بوده عملکردش چگونه بوده؟ اگر ایجنت بوده چطور بوده؟ اگر نمایندگی را احداث کرده و یا هر خدمتی که این فرد اجرا کرده را در نظر میگیرند، از جمیع جهات در قالب این دیدهبان میگنجد یا خیر؟ حالا ممکن است نظر من هم اشتباه باشد.
من آن فرد را در جلسه دیدهبانان مطرح میکنم و دیدهبانهای دیگر راجع به آن صحبت میکنند اگر شناخت داشته باشند، اگر شناختی نداشته باشند تحقیق میکنند تا با آن فرد آشنا بشوند در نتیجه راجع به آن فرد در جلسه ۱۴ نفره رای گیری میشود. اگر رای بیاورد به عنوان یک دیدهبان اضافه میشود به آن مجموعه، شخصی هم که میخواهد از مجموعه دیدهبانان کم بشود هم به همین صورت رای گیری میشود و اگر رای بیاورد که آن فرد دیگر دیدهبان نباشد دوره دیدهبانی آن فرد به پایان میرسد، این کار عمومی است که هر دیدهبان انجام میدهد یک وظیفه اختصاصی هم کنگره به عهده دیدهبانها گذاشته، مثلاً دیدهبان امور مالی، امور مالی نمایندگیهای کنگره ۶۰ را رسیدگی و کنترل میکند، یا دیدهبان راهنمایان کنترل و نظارت میکند بر روی راهنمایان کل کنگره ۶۰، به همین صورت دیدهبان لژیون سردار، دیدهبان امور تحقیقات، دیدهبان امور تازه واردین و غیره، مسئولیتی که به من واگذار شده مسئولیت مرزبانان است به عنوان دیدهبان مرزبانان و مسئولیت کارهای عمرانی نمایندگیهای در حال ساخت کنگره، از جمله پروژه دانشگاه و رسیدگی به اموال برقی نمایندگیهای کنگره ۶۰، اصطلاحاً آن چیزی که در ادارات میگویند به عنوان صاحب جمع اموال نیز میگویند، یعنی کسی که نظارت میکند بر آن اموال، این تقریباً شرح مختصری بود از وظایفی که دیدهبانها در کنگره ۶۰ دارند، در واقع کار اصلی دیدهبانها دیدن است. منتها دیدنی که باید بتواند قبل از دیدن خیلی از افراد یک سری مسائل را ببیند و جور دیگری نگاه کند.
بعضی وقتها ممکن است کنگره ۶۰ یک مو از آن مسیر اصلی منحرف شده باشد و یک دیدهبان باید آن انحراف را ببیند و حالا یا تذکر میدهد یا به مسئول مربوطه ارجاع و انتقال میدهد، چون امروز ممکن است به اندازه یک مو انحراف پیش بیاید و ممکن است خیلی از ماها متوجه نشویم ،ولی سالهای بعد از آن روزی که من و شما هیچکدام نیستیم قطعاً کنگره به یک جایی رسیده که نباید میرسید یعنی جزء اهداف تعیین شده آن نبوده ما برای اینکه این اتفاق نیفتد، بر همه ما واجب است که دقت کنیم و در نوشتار حرمت نیز خوانده میشود.
گاهی انحرافات بسیار کوچک هستند ولی میتواند منجر شود به یک اتفاقهای خیلی بزرگ در آیندهای دور، اگر قرار است که در نبود من و شما و تمام این مجموعه که امروز هست کنگره به راه خود ادامه بدهد بر همه ما واجب هست که نهایت دقت را بکنیم چون امروز بعد از گذشت ۲۰ سال هنوز به عقیده خود آقای مهندس کنگره ۶۰ در حال پایه گذاری است یعنی این هنوز در هر مرحله فونداسیون و پایه است و این بنا قرار است روی این ساخته بشود و یک زمانی هست و این زمان شاید قطعاً ماها نباشیم یک بنای بسیار بسیار مستحکم روی این پایهها ساخته خواهد شد که خیلی از افراد دنیا به اینکه یک فرد از کنگره باشند افتخار خواهند کرد و نتایج آن را ما امروز تقریباً داریم میبینیم.
حالا در بحث اعتیاد که داریم میبینیم در تمام دنیا بینظیر بوده و در تمام این مقالات ارائه شده و اینها شبیه به یک معجزات است آدم وقتی می شنود حتی ما هایی که عضو کنگره هستیم مثل یک خواب میآید که مگر میشود با تمام این دانشمندها و علم دنیا یک مجموعهای میآید و تمام اینها را نقض میکند آنها سالهاست که در درمان خیلی از این بیماریها در جا میزنند ولی آقای مهندس یک بار در یک جلسه خصوصی فرمودند که مثلاً میآیند جایزه نوبل را به فلان شخص میدهند که آمده گفته اگر ما مثلاً فلان دارو را مصرف کنیم و این کار را بکنیم مثلاً فلان سلول فلان ژن سرش چپ بود حالا آمده به راست! اصلاً هیچ اتفاقی نیفتاده، حالا این اتفاق افتاده در بدن فرد بیمار چه تاثیری گذاشته؟ هیچ! از این ما میتوانیم استفاده بکنیم که پلهای بشود برای این که هزار تا پله را کشف کنیم برویم جلو؛ ممکن است یک بیماری را درمان کرده باشیم ولی آقای مهندس گفتند که به عقیده ما درمان یعنی زمانی که انگار شما با یک تیر میزنید وسط یک سیب و این سیب را نصف کند و از آن عبور کند آن زمان ما میتوانیم بگوییم که این مسئله درمان شده است، یعنی بشکافیم و جلو برویم، دقیقاً مثل اعتیاد که ما از این رد شدیم.
انشالله همه ما لیاقت حضور در کنگره و دیدن آن افتخارات را داشته باشیم من این هفته را به تمام همکاران عزیزم، دیدهبانان محترم تبریک عرض میکنم در رأس به آقای مهندس که به ما اعتماد کردند و به ما اجازه دادند و در مقام بالاتر از خداوند ممنونم که باز این اجازه را به ما به بنده هاش داده خداوند این اجازه را به همه بنده ها نمیدهد، باید یادمان باشد وقتی این شالی که گردن ماست، حالا در هر رنگی که دارد این اجازه را خداوند به ما داده، ما باید ممنون باشیم.
من همیشه به خودم یادآوری می کنم که حواسم را جمع کنم و از این نعمتی که خداوند در اختیار ما قرار داده بتوانم استفاده کنم، چون ممکن است فردا این لیاقت از من گرفته شود. این افتخار برای تک تک ما خدمتگزارهاست که تا زمانی که یک تازه وارد عزیز از در کنگره داخل شود، این همیشه باید یادآوری کنیم که اگر آن فرد نیاید همه کارهایی که ما داریم میکنیم پشیزی ارزش ندارد چون تنها هدف کنگره این است که یک نفر بیاید و به درمان برسد. وقتی این فرد نیاید تمام زحماتی که ما میکشیم اینها همه بی مورد و بی دلیل خواهد بود. انشالله خداوند لیاقت بدهد که در جایگاه خدمتمان بتوانیم مستحکنم و به آن چیزی که فکر میکنیم عمل کنیم.
تایپ: مسافر میثم
مرزبان کشیک: مسافر محمد
ویرایش و تنظیم و ارسال: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
1634