دومین جلسه از دور پنجاهم کارگاه های صبحگاهی عمومی کنگره 60 نمایندگی پارک لاله به استادی کمک راهنمای محترم مسافر آرش، نکهبانی مسافر سعید ودبیری مسافرامیررضا بادستور جلسه (وظایف راهنما و رهجو) سه شنبه 9 اسفند 1401 ساعت 6:30 صبح آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان آرش هستم یک مسافر
ابتدا تشکر می کنم از لژیون مرزبانی و ایجنت محترم و تمام عزیزانی که برپایی جلسات پارک لاله را بر عهده دارند قطعاً جلسات پارک لاله با تمام جلسات متفاوت می باشد بنده به عنوان کمک راهنما وقتی غروب یک رهجو را میبینم نمی دانم که صبح او چگونه شروع شده است و این جای قدردانی دارد
به اعتقاد من بعد از دستور جلسه صورت مسئله اعتیاد که اساس گردهمایی و دور هم بودن ما و بیس کنگره ۶۰ است دستور جلسه بعدی وظایف راهنما و رهجو است و بسیار مهم است بعضی دستور جلسات به صورت عمومی است مانند وادی ها که هر شخص میتواند در بیرون از کنگره آن را مطالعه کند و از آن برداشت کند، ولی دستور جلسه وظایف راهنما و رهجو شرح وظایف ما و بودن در کنار همدیگر را به ما آموزش میدهد وقتی شخصی وارد یک مجموعه می شود که به عنوان کارمند و یا کارگر و یا چیز دیگر یک سری شرح وظایف دارد و عملکرد او باید در آن چارچوب باشد دستور جلسه امروز مشترک است بین بنده به عنوان کمک راهنما و یک فرد رهجوی تازه وارد قسمت اشتراک قضیه این است که هر دوی ما مصرف کننده بوده ایم و ظلمت و تاریکی را حس کرده ایم و درمان شده ایم فقط او به لحاظ زمان بندی عقب است که بعد از درمان و گرفتن آموزشها میتواند در این جایگاه باشد نکته ای که من رهجو باید بدانم این است که ابتدا برای خواسته رهایی به کنگره آمده باشم نه اینکه دنبال قضاوت کردن و قیاس کردن باشم اگر ورود کردم تمام انرژی ام را متمرکز کنم برای درمان شدن نکته بعدی این است که باید آموزش پذیر باشم آموزش ها و کارگاه های آموزشی قرار است که من را به درمان برساند اگر هفته را ۱۶۸ ساعت در نظر بگیریم ما در طول هفته نه ساعت به کنگره می آییم و مابقی در اختیار خودمان است و بر میگردد به شخص خودمان که چگونه از این آموزش ها استفاده کنیم این که از آموزش های کنگره درست استفاده کنم و اگر مرزبان و یا ایجنت به من مطلبی را می گویند برپایه بغض نگیرم و به حرف آنها گوش کنم خدمت کنم و بازیگردان خوبی باشم چون تمام خدمت ها برای حال خوب من است و من باید قدردان جایگاهی که در آن قرار گرفته ام باشم همه ما چه راهنما و رهجو و حتی خود آقای مهندس هنوز شاگرد هستیم در حال یادگیری هستیم یک راهنما وظیفه دارد مطالبی را که آموخته با عشق به نفر بعدی بیاموزد و انتقال دهد و این حس خوبی دارد در هیچ جای جامعه شما چنین سیستمی را نمی بینید راهنما دقیقا چیزی را از رهجو میخواهد که خودش انجام داده است اگر من به رهجویی هم میگویم که باید سر ساعت بیایی قطعاً خودم زودتر از او خواهم آمد و این ارتباط و پیوند محبتی است که در بین ما وجود دارد امیدوارم که همه ما به این دستور جلسه که بسیار دستور جلسه مهمی است و یکی از دستور جلسات چهل گانه کنگره ۶۰ عمل کنیم و همگی به سلامت به مقصد برسیم.
تایپ، عکس و انتشار مسافر سعید لژیون سوم آکادمی.
- تعداد بازدید از این مطلب :
408