جلسه هفتم از دوره اول کارگاههای آموزشی عمومی کنگرۀ ۶۰، نمایندگی ارتش؛ با استادی دیده بان محترم جناب آقای اصغر منصوری، نگهبانی مسافر روزبه و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه «هفته دیدهبان» در روز دوشنبه 8 اسفند ۱۴۰۱ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان اصغر هستم مسافر. خداوند را سپاسگزارم که اجازه میدهد در کنگره ۶۰ باشم و از آموزشهای جناب مهندس استفاده کنم. من حدود ۱۴ سال پیش وارد کنگره ۶۰ شدم؛ در آن زمان در اصفهان یک شعبه بود. یازده ماه سفر کردم، قبل از ورودم به کنگره، ۱۲ بار اقدام به ترک کرده بودم تا اینکه یک شخصی به من گفت جایی است که میتوانیم آنجا راحت ترک کنیم ولی من باور نکردم و گفتم ترک وجود ندارد و درمانی نیست و همهاش کلاهبرداری است. تا اینکه یکشب واقعاً تصمیم گرفتم که ترک کنم؛ شعبه کنگره ۶۰ نزدیک خانه ما بود و من شب خودم را آماده کردم و صبح به آنجا رفتم. بعد از سه جلسه مشاوره، وقتی وارد لژیون شدم، همهچیز را به مسخره میگرفتم و اصلاً فکر نمیکردم درمانی وجود داشته باشد.
الان صحبتی که برای سفر اولیها دارم این است که باید همهچیز را تجربه کنیم، درست تجربه کنید تا بتوانید دریافت کنید. سفر اولیهایی که حالشان خراب میشود، به خاطر این است که خودشان کار را خراب کردهاند و سیستم مشکلی ندارد. در سی دی جناب مهندس که سردار میگویند بهترین طعام در اینجاست؛ لذتبخشترین درمان در دنیا در همینجاست و هیچکس نمیتواند در هیچ کجا آن را پیدا کند. خلاصه اینکه بعد از یازده ماه، درمانم تمام شد و کمک راهنما شدم و در بخش ساخت کنگره، شروع به خدمت کردم.
من امروز میخواهم لطفی که خداوند به ما کرده است را در اینجا بگویم؛ همانطور که جناب مهندس در سی دی میگفتند چیزی که ما در اینجا به دست آوردهایم، در هیچ کجای دنیا پیدا نخواهد شد و بهترین ثروت را ما پیدا کردهایم. هیچ مصرفکنندهای را نمیتوانی با میلیاردها میلیارد پول درمان کنی ولی در اینجا بهراحتی درمان انجام میگیرد. فلسفه کنگره نهتنها درمان است بلکه خود ما آرامآرام درک میکنیم که فوق درمان است یعنی همسفرها که اینجا نشستهاند و مصرفکننده هم نیستند ولی چرا اینجا نشستهاند و چرا برای خدمت کردن، تلاش میکنند.
به خاطر این است که از روز الست تا حالا، همه انسانها به دنبال حال خوب هستند حتی پیامبران. همه میخواهند حالشان خوب باشد، شبها راحت بخوابند و از زندگیشان لذت ببرند. ما مصرفکنندهها این کار را بلد نبودیم و راه را بلد نبودیم. در کتاب، استادِ جناب مهندس میگویند؛ هدف ما برای آمدن به زمین دو هدف است یکی خدمت و دیگری آموزش؛ و من به راهنمایم گفتم پس لذت کجاست؟ یعنی ما آمدهایم اینجا خدمت کنیم و آموزش ببینیم و برویم. ما میخواهیم زندگی کنیم ولی آرامآرام که آموزش گرفتم، دیدم تمام لذتها در این دو مورد خلاصه شده است.
.jpg)
من این حرفها را از جایگاه دیدهبانی میزنم؛ زمانی که ما هزار و ۵۰۰ کیلومتر راه را طی میکنیم و هیچکدام از این لذتها در مال و مقام و غیره نبود. ما واقعاً راه را گم کرده بودیم و لذتی که خداوند در قرآن میفرماید؛ با یاد من دلهایتان آرام میشود. این را قبلاً شنیده بودیم و مدام میگفتیم چرا دل من آرام نمیشود ولی یاد خدا در دلهای بندگان است و وقتی بهطرف خدا برویم یعنی بهطرف نور رفتیم و حالمان خوب میشود. درحالیکه ما این راه را سالها گم کرده بودیم. لوگوی کنگره ۶۰، جمعیت احیای انسانی است و نوشته نشده است ترک و یا درمان. نوشته است احیا؛ برای اینکه قرار است ما به جایگاه اصلی مان برگردیم و احیا شویم.
چرا برگردیم؟ به خاطر اینکه حالمان خوب شود. حال خوب در درون انسانهاست، چقدر ما به دنبال حال خوب گشتیم و چقدر به هر دری زدیم و وقتی به کنگره آمدیم، به ما گفت که حال خوب در درون خودت است، کنگره آدرس خودمان را به خودمان میدهد. در مورد همسفران و حتی سفر دومیها هم همینطور است؛ وقتی از من سؤال میکنند شما که درمان شدهاید پس چرا باز به کنگره میآیید؟ چون آنها نمیدانند که حال ما چطور است، نمیدانند وقتی ما به اینجا میآیم و خدمت میکنیم، اول اینکه به خودمان خدمت میکنیم و نمیدانند که چه اتفاقی در درون ما میافتد و آن حال خوب را اصلاً نمیشود به کسی بیان کرد.
همه اینها به خاطر روش آقای مهندس است؛ راهی است که خداوند لطف کرد و توسط معلم بزرگ آقای مهندس برای ما باز کرد و ما در عوضِ آن باید چهکار کنیم؟ باید قدردان باشیم، باید از آن چیزی که خداوند روزی ما کرده است، درست استفاده کنیم و از این روزی به دیگران هم بدهیم و همه اینها به خاطر این است که خداوند این نعمت را از ما نگیرد چون خداوند خودش در قرآن میفرماید؛ اگر شکر نعمت را نکنی نعمت را از تو میگیرم و ممکن است روزی، ما دیگر در کنگره نباشیم. اگر چیزی را بهوقت استفاده نکردیم و برای بعد گذاشتیم، خیلی سخت میشود از آن استفاده کرد.
در کنگره ۶۰ ما دانا میشویم. خداوند در قران میفرماید؛ آنهایی که نمیدانند با آنهایی که میدانند، برابر نیستند. کسی که مصرفکننده است و نمیداند که مادهای در درونش است به نام دینورفین و دارد در بیرون به دنبال آن می گردد. یا همسفری که در بیرون به دنبال حال خوب میگردد، کسی به او آدرس نداده است که حال خوب کجا است. وقتی به کنگره میآیی همه غمهایت را فراموش میکنی و این به خاطر عملی است که انجام میگیرد و اینکه انسان در اینجا احیا میشود و صفتهای بد ریزش پیدا میکند. ما به اینجا میآییم تا صفتهای زشتمان را تبدیل به صفتهای خوب کنیم.
در کنگره باید راه صراط مستقیم را برویم؛ کنگره مکان مقدسی است و وقتی من وارد کنگره شدهام با نیت اینکه درمان شوم، باید مراقب باشم و در کنگره به دنبال عیبجویی نباشم و به دنبال بازی نباشم چراکه اگر اینطور باشد حالمان خیلی بدتر از زمانی که ترک میکردیم میشود. خدا را باید سپاسگزار و شاکر باشیم که چنین مکانی را به ما داده است تا در کنار هم آموزش بگیریم و باید قدر همسفرها را هم بیشتر بدانیم چراکه تنها NGO ای هستیم که در کنار هم در حال آموزش دیدن هستیم و اینجا جایی است که میتوانیم در کنار هم به تکامل برسیم. تشکر میکنم از شما
تایپ: مسافر محسن و همسفر علی
ویرایش، تنظیم و ارسال: مسافر محسن
نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
671