به نام قدرت مطلق
هشتمین جلسه از دوره چهارم جلسات لژيون سردار كنگره٦٠ نمايندگى صالحى به استادى مسافر پهلوان مهدی و به نگهبانى مسافر مسعود و دبيرى مسافر اکبر با دستور جلسهی، " ثروت " در روز دوشنبه تاریخ 1401/12/01 راس ساعت ۱۵:۳۰ شروع به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد
برای من همیشه واژه ثروت تداعیکننده پول و سکه و خانه و ماشین و.... بود و همیشه معنی ثروت را در آنها میدانستم. دانش من در آن حدی نبود که بدانم معنی واقعی ثروت چیست، بهخاطر همین چون اوضاع مالی خوبی نداشتم همیشه به دنبال پول بودم و فکر میکردم میتوانم همه مشکلات زندگی را با پول حل کنم و به آرامش برسم؛ ولی به نظر من معنی ثروت این نبود. من زمان ازدواج حتی پول اجاره یک واحد را نداشتم و آنقدر سختکار کردم تا توانستم یک واحد برای سکونت اجاره کنم. خیلی سیستمها را خودم تولید کردم تا جایی که دیدم خیلیها به من وصل هستند تا جایی که در سال 99 تقریباً دویست و پنجاه شغل ایجاد کردم و تبدیل به یک کارآفرین شدم تا جایی که همسرم به بیماری سختی مبتلا شد و خدا رو شکر بهبود پیدا کرد؛ ولی در همان حال بازهم به دنبال پول بودم تا جایی که بیماری همسرم دوباره عود کرد و خواستم از سرمایه و اعتبارم برای درمان او استفاده کنم و یکبار نگفتم که خدایا تو کمک کن تا اینکه بیماری شدت پیدا کرد و لختههای خون داخل مغز باعث سکته شد و دو ماه در یک اتاق در بیمارستان در کنارش بود و بهتدریج درصد هوشیاری پایین آمد و روزهای آخر تازه به فکرم رسید که دعا کنم؛ ولی دیگر دیر شده بود و همسرم فوت کرد. حالوروز خیلی بدی داشتم و دو ماه هر روز سر خاکش بودم. هدفم از گفتن این مسئله این بود که با همه پولی که داشتم؛ ولی آرامش نداشتم و در نهایت آمدم تهران و دیدم باز آرامش ندارم و روزها را در کنار یکی از دوستانم سپری میکردم. تا مدتها خوابوخوراک نداشتم تا اینکه شبی داخل ماشین کنار یک خیابان خوابم برد و دو ساعتی خوابیدم و بعدش به این فکر کردم که چقدر بدبختم و آن ثروتی که صحبتش را کردم به هیچ کارم نیامد تا اینکه یکی از دوستانم کنگره 60 را به من معرفی کرد. یک لیوانی که خرد میشود دیگر با هیچ چسبی نمیتوان آن را ترمیم کرد و تنها راه این است که آن را ذوب کنیم و داخل قالب دوباره آن را به شکل لیوان اولیه دربیاوریم. روز اول که وارد کنگره شدم و مشارکتها و صحبتهای استاد را گوش دادم و بعد از انتخاب لژیون آقا اردلان در جلسه اول کلی با من صحبت کردند و به این صورت بهتدریج آرام شدم و علاقه زیادی به کنگره پیدا کردم. کمکم فکر کردم که ثروت به چه معنی است و به این نتیجه رسیدم که کنگره و راهنما و اینکه با راهنما صحبت میکنم، همین ثروت من است، خانوادهام ثروت من است و دوستانم در کنگره، در واقع ثروت واقعی اینها هستند. به نظرم از زمانی که وارد کنگره شدم خیلی ثروتمند هستم. در بیرون از کنگره همه کسانی که با من در ارتباط هستند متوجه تغییر در من شدهاند و آن ثروتی که میگویند در درون ماست، توانستم یک مقداری از آن را پیدا کنم. بهخاطر اینکه در مسیر کنگره قرار گرفتم خدا را شاکرم و از جناب مهندس و همه خدمتگزاران کنگره تشکر میکنم و تلاش میکنم خدمتگزار خوبی در کنگره باشم و خدمت مالی در لژیون سردار داشته باشم.
تایپ و تنظیم : مسافر هادی لژیون هشتم
نمایندگی صالحی
اسفندماه 1401
- تعداد بازدید از این مطلب :
658