ششمین جلسه از دوره بیست و دوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ در روزهای سهشنبه با استادی: مسافر مهدی نگهبانی: مسافر سعید و دبیری: مسافر مهدی با دستور جلسه «هفته دیدهبان» در تاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۲ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم مسافر، متشکرم از آقای نگهبان که امروز این فرصت را به من دادند و به آقای دبیر هم خسته نباشید میگویم خیلی خوشحالم که پس از گذشت زمانی توانستم در اینجا استاد جلسه شوم. الآن یادم آمد زمان خیلی زود میگذرد توی پارک بودیم که آقای امیر هوشنگ آمدند و گفتند آقای مهندس گفتند که اگر پول رهن جایی را بتوانید تهیه کنید اجازه این رادارید که یکجایی را رهن و اجاره کنید.

زمان گذشت و این مبلغ جمعآوری شد و آمدیم به شعبه عطار و چیزی که یادم است این است که زمان خیلی زود میگذرد و حتی فکرش را هم نمیتوانی بکنی و جالب این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم زمان میگذرد و تو تصمیم میگیری که از تو چه چیزی بهجا بماند.
من به بچهها میگویم در این ۶ سال که لژیون دارم فهمیدم که نباید از اول کوتاهی کرد حتی برای چیزهای کوچک زمانی که به خاطر یکچیز کوچک کوتاهی میکنی میبینی دوستانی که تو با آنها به لژیون آمدهای رهاییشان را گرفتند و تو هنوز درگیر همان مسئله کوچک هستی.
یکی از بچهها بود که میگفت من روزی ۳۰ نخ سیگار میکشیدم و الآن که آمدهام روی آدامس آن ۳۰ نخ را به دونخ رساندم و آدامس را هم استفاده میکنم گفتم عزیزم شما اشتباه میکنی شما به روش شیطان جلو میروی که میبینی بعد از یک سال تو هنوز درگیر مسئلهای هستی که فکر میکنی قدرت زیادی داشتهای که ۳۰ نخ را رساندهای به دو نخ.
این روش کنگره نیست و روش شیطان است من اعتقاددارم به این است که درون هر انسان یک من وجود دارد که نمیگذارد هیچ موقع کار را درست انجام بدهیم بهعنوانمثال اگر بگویی که فلانی رفته در لژیون سیگار مشکلات من را ندارد و با خودت بگویی تو مشکلات زیادی داری صبر کن زمانی که مشکلاتت کمتر شد.
میروی سر لژیون سیگار این همان منی است که در درونت است و نمیگذارد هیچ موقع کار درست را انجام دهی چون زمانی که ما مصرفکنندهایم در نفس اماره هستیم نفس اماره همان نفسی است که درد درونت است باید جلوی آن بایستی چون هیچ موقع نمیگذارد که کار درست را انجام دهید هر چه زودتر جلوی این من درونی بایستی موفقتر هستی دوستانی که سفر اوتی میکنید خیلی هم خوب است ولی زمانی که سیگار میکشید ازنظر من با سفر اوتی کار بزرگی انجام نمیدهید.
چون یک داستان است که میگویند یک نفر دزدی میکرد بعد توبه کرد دوستانش به او گفتند چه خوب توبه کردی و کنار گذاشتهای ولی الآن خرج خودت را از کجا درمیآوری؟ گفت: راستش را بگویم الآن در کار خیر هستم گفتند چهکار خیری؟ گفت: الآن دزدی را انجام میدهم و گوسفند میدزدم ولی گوشت آن را بین فقرا و کسانی که ندارند تقسیم میکنم گفتند: پس خرج خودت را چگونه درمیآوری؟ گفت: پوستی از آن میماند و جگر و کلهپاچه آن را هم برای خودم برمیدارم.
این همان دزدی است و قیافهاش تغییر کرده، آقایانی که سفر اوتی میکنید و سیگار میکشید این همان کار است و قیافه آن را تغییر دادهاید ولی هر چه زودتر باید جلوی آن را بگیرید چون تو با پای خودت به کنگره آمدی نباید کس دیگری برایت تصمیم بگیرد نگذار آن منی که در درونت هست برایت تصمیم بگیرد.
در مورد دستور جلسه امروز هم بگویم که ما چهار جشن در کنگرهداریم به نیابت از چهارفصل و این هفته، هفته دیدهبان است و کنگره ۶۰ همینی که ما میبینیم نیست داستان کنگره خیلی بزرگتر از اینها است داستان کنگره ۶۰ خیلی عظیم است و در پشت پرده افرادی خدمت میکنند که حتی فکرش را هم نمیتوانیم بکنیم کسانی دارند زحمت میکشند.
برای بهروزرسانی کردن روش dst که فکرش را هم نمیتوانید بکنید آقای مهندس میگوید استادی که بد است شاگردش را دزد بار میآورد و استادی که خوب است جدایی از اینکه شاگردش را استاد تحویل میدهد آن را یک انسان بار میآورد دست آقای مهندس درد نکند با شاگرد پرورش دادنش که دیدهبانها باشند.
در آخر هم بگویم که امروز روز آن است که دیدمان را عوض کنیم و کسانی را که برای ما زحمتکشیدهاند قدردان زحمات آنها باشیم این قدردانی فقط به خاطر خودت است ما باید نگاه کنیم این نوری که وارد زندگی ما شده از کجا آمده و چه کسانی برای آن زحمتکشیدهاند و باید قدردان زحمات آنها باشید فقط به خاطر حال خودت، کائنات و هستی به اینگونه است.
که اگر ما قدردان چیزی باشیم و آن را دوست داشته باشیم از ما نمیگیرد و امروز اگر حالمان خوب است به خاطر این حال خوبت کائنات نگاه میکند و میبیند که قدردان حال خوب خودت هستی و آن را دوست دارید میگوید باشد برای خودت پس باید قدردان باشیم تا همیشه حالمان خوب باشد. متشکرم که به حرفهای من گوش کردید.
تایپ و نگارش: مسافر حسین (لژیون دهم)
عکاس: مسافر جواد(لژیون نهم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
487