English Version
This Site Is Available In English

نقطه تحمل به معنی طاقت آوردن است

نقطه تحمل به معنی طاقت آوردن است

جلسه یازدهم از دوره بیستم و یکم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی ملاصدرا با استادی کمک‌راهنما همسفر نگین و نگهبانی کمک راهنمای تازه واردین همسفر مهین و دبیری همسفر آسیه با دستور جلسه «وادی نهم و تأثیر آن روی من»، ساعت ۱۵ روز دوشنبه مورخ ۱۴۰۱/۸/۹ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را شاکر و سپاسگزار هستم که سعادت حضور در جمع شما عزیزان بامحبت را به بنده داد. بسیار علاقه‌مند به استادی در نیک‌آباد بودم زیرا از میهمان‌نوازی شما بزرگواران، بسیار شنیده و از این بابت نیز خوشحال هستم. از نگهبان محترم و ایجنت که اجازه خدمت در کنار شمارا به من دادند، سپاسگزاری می‌کنم. ان‌شاءالله جلسه پرباری داشته و از یکدیگر آموزش بگیریم.

دستور جلسه، وادی نهم و نقطه تحمل است. چیزی که ما در زندگی روزمره به‌شدت نیازمند آن بوده و اگر ندانیم چگونه آن را کسب کنیم، می‌تواند تبدیل به گره‌ای بزرگ شود. همه ما تجربه وجود مشکلات و آسیب‌هایی که نتیجه عدم وجود نقطه تحمل است را داشته‌ایم؛ بنابراین دستور جلسه این هفته مانند تمام دستور جلسات سالیانه کنگره و نیز وادی‌ها، در جای‌جای زندگی، قابل‌استفاده است. تمام انسان‌ها این موضوع که باوجود نقطه تحمل، چه چیزهایی را کسب و با نبود نقطه تحمل چه چیزهایی از دست می‌دهند را تجربه کرده و می‌کنند. 

نقطه تحمل به معنی طاقت آوردن است. در ادامه راجع به تحملی که در وادی نهم بیان‌شده و تحملی که قبل از ورود به کنگره داشتیم، با یکدیگر صحبت می‌کنیم. شاید بسیاری از ما تا قبل از ورود به کنگره چنین می‌گفتیم که من ناچار به تحمل این زندگی هستم که این تحمل با نقطه تحمل در وادی نهم تفاوت‌های بسیاری دارد. نقطه تحمل بیان‌شده در دستور جلسه کنگره، دارای یک زیرساخت است. ما با آموزش‌ها این مکان متوجه شدیم که درمان، فوق ترک و رسیدن به تعادل فوق درمان است؛ یعنی ابتدا لازم است درمان شده و سپس به تعادل رسید. تعادل یعنی انسان به حالت پایدار و ثبات برسد و آنچه از بین برنده این تعادل است، نقطه آشوب و چیزی است که انسان را در حالت بی‌ثباتی و عدم تعادل قرار می‌دهد. هرلحظه می‌توانیم در نقطه آشوب قرار بگیریم. زمانی که از نقطه تحمل عبور کنیم، از تعادل خارج‌شده و وارد آستانه آشوب می‌شویم. برای من بسیار پیش‌آمده زمانی که از نقطه تحملم عبور و به مرحله آشوب رسیده‌ام، شاید رفتاری از خود نشان داده که در حالت عادی آن رفتار را انجام نمی‌دادم و پس از فروکش شدن برمی‌گردم که ببینم آیا آن بی‌ثباتی و بی‌تعادلی که علت آن خارج شدن از نقطه تحمل بوده، از من سرزده است! این دستور جلسه نه‌تنها برای من بلکه برای شخص مقابل و کسانی که با آن‌ها ارتباط دارم نیز، کاربرد دارد. به عبارتی باید ببینم که آیا من نقطه تحمل آن‌ها را رعایت می‌کنم یا خیر! آیا من به این‌که دیگران را به مرحله آشوب نرسانم، اهمیت می‌دهم یا خیر! آقای مهندس در سی‌دی تحمل می‌فرمایند: ما در تمام ابعاد زندگی به نقطه تحمل نیاز داریم و هیچ موضوعی وجود ندارد که بگوییم نیاز به نقطه تحمل نداریم؛ در گرسنگی و تشنگی، خواب‌وبیداری، سرما و گرما، به دست آوردن موفقیت و ارزش‌های زندگی و حتی در بیماری، نیاز به یک نقطه تحمل داریم که کسب آن بسیار ارزشمند است؛ بنابراین نتیجه می‌گیریم نقطه تحمل، هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی است. منِ نگین تا قبل از ورود به کنگره، شاید در موارد مثبت، نقطه تحمل بالایی نداشته و صبور نبودم؛ حتی شدت سرما و یا گرما می‌توانست من را از حالت تعادل خارج و عصبانی کند و یا با گرسنگی دچار سردرد شدید می‌شدم؛ در ارتباط با همکارانم اگر کسی برخلاف عقیده من صحبت می‌کرد، زود از تعادل خارج می‌شدم اما با دریافت آموزش‌ها کنگره، متوجه شدم چقدر نیازمند به مکانی بودم که در آن قوی شدن خود و تقویت صفات پسندیده درونی را آموخته تازندگی‌ام در آرامش باشد. انسان‌هایی که نقطه تحمل پایین‌تری دارند، مدام با کوچک‌ترین کلام در آستانه آشوب قرارگرفته و درنتیجه زندگی بسیار سختی نیز دارند. چنین انسان‌هایی نمی‌توانند با تمام افراد معاشرت داشته باشند و فقط با معدود خاصی در ارتباط هستند.ممکن است این سؤال پیش بیاید که نقطه تحمل از چه طریق در درون ما تقویت می‌شود! آقای مهندس در سی‌دی زیرساخت‌ها می‌فرمایند: برای شکل‌گیری یک ساختار جدید و تغییر پیدا کردن و نیز حرکت در مسیر صحیح، بایستی ابتدا زیرساخت آن در درون ما شکل گیرد. خب امروز من متوجه شدم اولین نفری هستم که تسلیم شرایط سخت شده و در موضوعات مثبت زندگی نیز نقطه تحمل بسیار پایینی دارم و تصمیم می‌گیرم از فردا کلام دیگران برای من اهمیتی نداشته و جزء صبورترین افراد شوم. قدر مسلم چنین چیزی یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد چراکه تا امروز به این صورت زندگی کرده‌ و اکنون‌که تصمیم به تغییر و داشتن زندگی آرام‌گرفته‌ام، به زیرساخت نیاز دارم؛ مانند یک ساختمان که ابتدا باید از طبقه اول، گودبرداری، خاک‌برداری، بتون‌ریزی و ساخت ستون‌ها و سقف انجام شود تا مرحله‌به‌مرحله طبق آنچه در وادی می‌خوانیم (وقتی نیرویی از کم شروع شود و به درجه بالا و بالاتر برسد، نقطه تحمل به وجود می‌آید)، ساختمان نیز شکل بگیرد.

 منظور از زیرساخت این است که ابتدا با خودِ واقعی روبرو شوم. من قبل از ورود به کنگره، منکر تمامی صفات ناپسند خود بودم، تصور می‌کردم انتقادپذیر هستم و یا انعطاف‌پذیری بالایی دارم اما به‌محض قرار گرفتن در شرایط و با کوچک‌ترین انتقاد، از تعادل خارج می‌شدم.

زمانی که خود واقعی‌مان را ببینیم، آموزش‌پذیر شده که به تغییر ما منتهی خواهد شد و لازمه این تغییر، دانایی است.

ما همسفران قبل از ورود به کنگره، بسیار جبهه‌گیری می‌کردیم که هیچ مشکلی نداریم و عالی هستیم و تنها مشکل ما مصرف‌کننده بودن مسافرانمان است اما پس از ورود و دریافت آموزش‌ها متوجه مشکلات خود و اجرا عدالت که همان زندگی با یک مصرف‌کننده است، شدیم. زمانی که این‌ها را بپذیریم، آموزش پذیر خواهیم شد که نتیجه آن، تصفیه، پالایش، دوری از ضد ارزش‌ها و افزایش دانایی است؛ درنهایت، صبورتر و منطقی‌تر خواهیم شد و با کنترل خشم، کم‌کم نقطه تحمل نیز تغییر می‌کند. به‌طور مثال اگر تا قبل از این مسافرم می‌گفت کنگره نرو، زود از تعادل خارج‌شده و دادوفریاد به راه می‌انداختم اما چنانچه امروز بگوید من نمی‌خواهم به کنگره بروم، هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌دهم زیرا آموختم هرکس باید خواسته درونی داشته و برای رسیدن به آن حرکت و تلاش کند. این نشان‌دهنده مؤثر بودن آموزش‌ها در تغییر من است. در نظر گرفتن پارامتر زمان برای تغییر پیدا کردن، بسیار مهم است که باید به ظرفیت درونی خود نیز توجه کنیم.

آقای مهندس در همین سی‌دی (زیرساخت‌ها) می‌فرمایند: شما برای رسیدن به تغییرات نیازمند ظرفیت هستید؛ من برای رهایی، کمک‌راهنما شدن، مادر شدن، خانه‌دار و پولدار شدن تلاش زیادی می‌کنم اما شاید ظرفیت لازم برای آن‌ها را نداشته و تخریب ایجاد کنم. این‌که در کنگره می‌گوییم در سفر اول، نباید تصمیمات بزرگ بگیریم و یا عضو لژیون سردار شویم، به‌این‌علت است که ساختار لازم درون ما شکل نگرفته و ظرفیت آن را نداریم. ضرب‌المثلی هست که می‌گوید "صلاح ممکلت خویش خسروان دانند" و من همیشه به خداوند می‌گویم هیچ‌کس به‌اندازه تو صلاح من را نمی‌داند و اگر خواستی چیزی به من بدهی اول ظرفیت آن را بده چراکه اگر ظرفیت وجود نداشته باشد باعث تخریب خواهد شد.

ظرفیت داشتن در تمام ابعاد زندگی مطرح است. بسیاری از افراد زمانی که به جایگاهی می‌رسند، به علت ظرفیت نداشتن، قبله خود را گم می‌کنند. به‌عنوان‌مثال ممکن است کسی که کمک‌راهنما یا مرزبان می‌شود، به‌طورکلی فراموش کند به چه منظور وارد کنگره شده و در پیمان می‌خواند آقا و سرور دیگران نیستم اما با رسیدن به جایگاه، خود را آقا و سرور دیگران می‌داند و یا پدر و مادری که سال‌ها از خداوند درخواست یک فرزند دارند و زمانی که به خواسته خود می‌رسند، با فراموش کردن خواسته قبلی‌شان، باعث تخریب می‌شوند.

آقای مهندس نقطه تحمل را در موضوع کاهش وزن نیز مطرح می‌کنند. شخصی که در حال کاهش وزن است باید نقطه تحمل خود را در نخوردن شیرینی، شکلات، تنقلات و دیگر خوراکی‌ها بالا ببرد.در رابطه با این موضوع، ماه رمضان بسیار به ما کمک می‌کند که نقطه تحمل خود را بالا ببریم؛ این‌که در اوج گرسنگی و تشنگی تا چه میزان با دیگران خوش‌رفتاری و صبوری می‌کنیم! آیا در دیگران تخریب به وجود نمی‌آوریم! بنابراین یک قسمت موضوع در اختیار ما و قسمت دیگر مربوط به‌طرف مقابل ما است. زمانی که از نقطه تحمل آن شخص عبور می‌کنیم، ناگاه از خود می‌پرسیم چرا چنین شد، چرا آن شخص خشمگین شد و این‌ها نتیجه این است که ما نقطه تحمل انسان‌ها را نمی‌دانیم و گاهی کلام ما مانند دست گذاشتن بر زخم طرف مقابل است. زمانی که به مسافر خود می‌گویم چرا این‌طور خرید می‌کنی و یا تو هیچ‌وقت خرید مناسبی نمی‌کنی، او در درون خود احساس بی‌لیاقتی داشته و باعث قرار گرفتن در آستانه آشوب خواهد شد. ازنظر ما این کلام و رفتار، کوچک و ناچیز است اما نمی‌دانیم که شاید همین کلام ما چه تأثیرات ناخوشایندی به دنبال دارد.

ما با انسان‌هایی روبرو هستیم که درد و رنج بسیاری در زندگی خوددارند. تمامی ما در کنگره جمع شده‌ایم تا با آموختن چگونگی حرکت، درد انسان‌ها را کاهش دهیم. این انسان می‌تواند یک مصرف‌کننده و یا یک فرد عادی باشد. ما در کنگره علاوه بر آموزش در زمینه درست رفتار کردن با یک مصرف‌کننده، رفتارها اجتماعی و قوانین زندگی را نیز می‌آموزیم. آقای مهندس همیشه تأکید می‌کنند که این زبان کوچک، گاهی با یک‌کلام و گفتار باعث تخریب انسان‌ها شده و ممکن است آن‌ها را به سمت ناامیدی و خودکشی سوق دهد و یا برعکس باعث امیدواری‌شان شود. 

زمانی که نقطه تحمل انسان‌ها را نمی‌دانیم، باید مراقب کلام و رفتار خود بوده که آن‌ها را از نقطه تحملشان خارج نکنیم. در مواقع بسیاری با برخورد با یکدیگر می‌گوییم چقدر چاق شده‌ای و یا تو چرا لاغر و رنگ‌پریده‌ای! درصورتی‌که ما نمی‌دانیم نقطه تحمل این شخص تا چه اندازه است. تجربه عینی من در این رابطه این است که یکی از اعضاء کنگره پس از بارداری به کنگره آمد و از چاق شدنش ناراحت بود به‌طوری‌که در جهت به تعادل رساندن وزنش، تلاش بسیاری داشت؛ چند نفر از ما او را تشویق کرده و می‌گفتیم آفرین، بسیار عالی هستی؛ اما همان لحظه یک نفر دیگر با او احوالپرسی کرد و گفت چقدر چاق شده‌ای و من ناراحتی او از این کلام را دیدم؛ البته آن شخص هم باید نقطه تحمل خود را بالا ببرد و نباید گفتار دیگران برای او اهمیت داشته باشد. کلام پایانی این‌که خود ما به انسان‌ها اجازه می‌دهیم که قسمت مثبت شخصیت وزندگی‌شان را به ما نشان دهند و یا قسمت منفی را و ما انتخاب‌کننده چگونگی رفتار دیگران با خودمان هستیم. در برخورد با مسافرمان، رفتار ما باعث می‌شود که او کدام وجهه از شخصیت خود را به ما نشان دهد. مابقی مطلب را شما عزیزان در مشارکت‌ها بیان کنید.

میز مرزبانی

قانون یازدهم

پیام مرزبان

اعلام کمک راهنمایان و کمک راهنمایان تازه واردین جهت جذب رهجو

آوای کنگره 

ورود به سفر دوم جهان‌بینی

خدمتگزار (لژیون پنجم)

مرزبان کشیک همسفران

مرزبان کشیک مسافران

تایپ: همسفر ارغوان رهجو کمک‌راهنما همسفر سعیده (لژیون پنجم)

ویرایش و ویراستاری: همسفر آسیه رهجو کمک‌راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)

ارسال: همسفر سعیده کمک راهنما (لژیون پنجم)

همسفران نمایندگی ملاصدرا (نیک آباد)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .