عدالت! لغتی که همیشه ذهن بشر را به خود مشغول کرده است و بشریت از راههای مختلف در پی به دست آوردن آن و اجرا کردنش در جامعه انسانی است؛ اما گاهی عدالت درست معنی نشده و یا با لغات دیگر اشتباه گرفته میشود. لغاتی مانند مساوات که به معنی برابری است؛ درصورتیکه عدالت برابری نیست، عدالت به معنی حق است، به معنای اینکه هر چیزی در جای خودش باشد و یا هر کس بهاندازه تلاش و زحمت خود برداشت کند. در تعريف عدالت گفتهاند: هر چیز را درجای خود قرار دادن است؛ لذا هرگونه انحراف، افراط، تفريط، تجاوز از حد و تجاوز به حقوق ديگران برخلاف عدالت است. مثلاً اگر دو نفر انسان يكی قدبلند و دیگری کوتاهقد باشد و ما بخواهيم برای هردو لباسی تهيه كنيم؛ بايد برای انسان قدبلند پارچه بيشتری و برای فرد کوتاهقد پارچه كمتری بكار ببريم؛ و اگر اینگونه عمل كنيم عدل است.
و يا برای كسی كه ظرفيت او در غذا خوردن يک کیلو خوراک است و دیگری (مثلاً بچهای) صد گرم! در این صورت عدالت اقتضا میکند به نفر اول به مقدار يک كيلو و به دومی صد گرم غذا بدهيم و خلاف آن ظلم است. عدالت جزء اصول مذهبی ما نیز هست و یکی از صفات خدا است و در اصل خداشناسی که نخستین اصل از اصول دین است، مندرج هست؛ خدای متعال، نسبت به هیچکس ظلم و ستم نمیکند و کاری را که عقل سالم آن را زشت میشمارد، انجام نمیدهد. خداوند عادل است و جهان را بر مبنای عدالت آفریده است. عدالت بهاندازهای در انسجام امور و پيشبرد كارها مؤثر است كه در روايتی از پیامبر آمده است که زمين و آسمانها بر پايه عدالت برپا است. اين تعبير در اهميت عدل بسيار عالی و رسا است؛ يعنی نهتنها زندگی محدود بشر در این كره خاكی بدون عدالت برپا نمیشود، بلكه سرتاسر جهان هستی و آسمانها و زمين، همه در پرتو عدالت و تعادل ميان نيروها و قرار گرفتن هر چيزی در جايگاه مناسب خود، برقرار هستند و اگر لحظهای هرچند بسيار اندک از اين اصول منحرف شوند روبه نيستی خواهند رفت.
بااینهمه بايد توجه داشت كه عدالت با مساوات متفاوت است و عدل با تساوی فرق دارد. همانگونه كه گفتم دوختن لباس مساوی برای دو انسان كه يكی کوتاهقد و دیگری بلندقد است خلاف عدالت است. به نظر من برابری یعنی به همه، چیزی که برای موفقیت لازم دارند داده شود؛ اما مسئله ما عدالت در کنگره ۶۰ است و به همین منظور باید عدالت را حول محور کنگره ۶۰ بررسی کرد. قبل از حضورم در کنگره؛ اولین چیزی که با شنیدن کلمه عدالت به ذهن من میرسید برابری و مساوات بود و فکر میکردم عدالت یعنی اینکه من باید با دیگران برابر باشم و تنها در این صورت است که عدالت برقرار میشود؛ اما خوب که نگاه میکردم و خودم را با دیگران مقایسه میکردم، میدیدم از همه لحاظ با دیگران فرق دارم؛ اقتصادی، معنوی، اجتماعی و ... و اینجا بود که از دیدگاه من عدالت زیر سؤال میرفت و بههیچوجه نمیتوانستم خودم را قانع کنم.
تا اینکه با کنگره ۶۰ آشنا شدم؛ از روزی که وارد کنگره ۶۰ شدم از قدیمیها و پیشکسوتان کنگره همیشه یک جمله را میشنیدم که: هرکسی، هر جا (هر جایگاهی) هست؛ عین عدالت خداوند است. با ورود به کنگره و فراگیری آموزشها آموختم جایگاه فعلی هر فرد و آنچه او هست، نتیجه سعی و تلاش خود او است و ارتقاء و پیشرفت هرکس بستگی به میزان سعی و تلاش و سمتوسوی حرکت او دارد. اینکه شخص در چه جهتی حرکت میکند و چقدر تلاش میکند، در تعیین جایگاه او نقشی مهم و کلیدی دارد. در بدو ورود مسافر یا همسفر به کنگره؛ همگی دارای شرایط یکسان بوده و مساوات در مورد آنها رعایت میشود و همه به یک اندازه از امکانات کنگره میتوانند استفاده کنند و تفاوتی ندارد که با چه میزان مواد مصرفی و سابقه اعتیاد و با چه دانش و آگاهی و در چه جایگاهی ازنظر اجتماعی و سطح سواد و ثروت قرار دارند، فرقی نمیکند.
ولی بهمرور که سفر خود را آغاز میکنند این مساوات تبدیل به عدالت میشود و با توجه به میزان درک و برداشتی که از آموزشهای کنگره، هر مسافر و همسفری کسب میکند، جایگاه خود را در کنگره مشخص میکند و اینجاست که دیگر دو مسافر یا همسفر در کنگره ۶۰ باهم برابر نخواهند بود. دو مسافر سفر اولی را در کنگره در نظر بگیرید؛ یکی بسیار منظم، دقیق، آراسته و دستپُر، سروقت در جلسات حاضر میشود، در فراگیری آموزشها تلاش میکند و مشتاق یادگیری است و دیگری دقیقاً برعکس او عمل میکند؛ نامنظم، نامرتب و خط در میان در جلسات حاضر میشود و فقط جسمش در کنگره است و هیچ توجهی به آموزشها ندارد. آیا عدالت حکم میکند که این دو باهم برابر هستند و یکجور به درمان میرسند؟ مسلماً نه! درمان شدن و رسیدن به حال خوش و تعادل در فرد اول صد در صد تضمینشده و حتمی است، اما فرد دوم ممکن است به درمان نرسد و از گردباد سبز کنگره به بیرون پرتاب شود؛ اگر هم به درمان برسد در حد قطع مصرف مواد است و از تعادل و حال خوش، خبری نیست و این عین عدالت است که در مورد این دو مسافر جاری میشود.
یا یک شخصی که دو سال است سفر خود را آغاز کرده و هنوز در سفر اول به سر میبرد و بهصورت نامنظم در جلسات کنگره و لژیون حاضر میشود و گوشبهفرمان نبوده و در کنار شربت OT، مواد هم استفاده میکند با مسافری که در همین مدت سفرکرده و در سفر دوم بوده و بهواسطه آموزشها و نشریات و سیدیهای کنگره سفر خوب و باکیفیتی داشته و در جایگاههای خدمتی مثل نگهبان یا مرزبان و یا کمک راهنمایی قرار دارد و همه اینها به دلیل خواست و انتخاب خودش بوده، این دو مسافر یا همسفر باهم برابر نیستند و باید باهم تفاوت داشته باشند و اگر چنین نباشد نهتنها عدالت نیست بلکه نشانه بارز و عین ظلم میباشد. همانگونه که در کتاب شریف نیز آمده که: آیا آنان که میدانند با آنان که نمیدانند برابرند؟ مصداق این مسئله میباشد.
در کنگره ۶۰ نیز هر کس جایگاه خودش را دارد و این جایگاه را با سعی و تلاش خودش به دست آورده است. اینگونه نیست که یک تازهوارد بلافاصله پس از ورود به کنگره در جایگاه کمک راهنمایی بنشیند و به دیگران برنامه بدهد یا نگهبان، مرزبان و ... شود؛ بلکه باید در مسیر درست حرکت کند، آموزش ببیند و برای رها شدن تلاش کند. خدمتگزار باشد و عاشق خدمت کردن، از خدمتهای کوچک شروع کند تا به مدارج بالا و بالاتر برسد.
من اوایل سفرم فقط به فکر قطع مصرف مواد بودم؛ اما کمی جلوتر که آمدم فهمیدم مصرف مواد کوچکترین گرهای است که با دستان خودم در زندگیام ایجاد نمودهام و مشکلاتی که با مصرف مواد برای خودم به وجود آوردهام بهمراتب بزرگتر و سنگینتر از خودمصرف مواد است و تنها راه چارهای که پیش روی خود دیدم این بود که سرسپرده باشم. به راهنمای خودم، متد درمان و آموزشهای کنگره ایمان داشته باشم تا بتوانم با کسب معرفت و آگاهی و بالا بردن دانایی خود به رهایی و تعادل برسم و باید در این راه تلاش کنم؛ چراکه جایگاه هر فرد را میزان تلاش او تعیین مینماید. گاهی لازم است زندگیمان کاملاً زیرورو شود؛ تغییر کند و از نو چیده شود تا ما را بهجایی برساند که شایستهاش هستیم.
نویسنده: کمک راهنما مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
626