جلسه اول از دور پانزدهم از سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ مخصوص روزهای شنبه با استادی کمک راهنمای محترم مسافر مجتبی و نگهبانی مسافر سجاد و دبیری مسافر جلیل با دستور جلسه << قضاوت و جهالت >> در تاریخ 18 تیر ۱۴۰۱ راس ساعت ۱۷ اغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خدایا شکر بهواسطه تولد جعفر که باعث شد دوباره این جایگاه را تجربه کنم و آموزش بگیرم و خدمت کنم.
دستور جلسه امروز در مورد قضاوت و جهالت است به نظر من یک انسان بخواهد روند تاریکی را بهسرعت طی کند یا بخواهد برای به تاریکی رفتن خودش تمام تلاشش را بکند که زودتر به تاریکی برسد باید وارد بازی قضاوت بشود بازی قضاوت یک بازی نیست که الکی انجام بشود. حالا در سی دی قضاوت و جهالت که من از استاد امین گوش کردم یک فرایندی را استاد امین بیان میکند و میگوید اگر بین یک انسان با یک انسان دیگری یک حس بد اتفاقی بیفتد، اینیک دلیل دارد یعنی انسان یکسری صفات شخصی را میبیند که برایش خوشایند نیست ولی صفاتی که برای طرف خوشایند نیست درون شخص او هم جود دارد که اینجا یک احساسی به وجود میآید که به آن احساس میگویند حس بیزاری.

من میام بیرون از کنگره یک آدمی را می مینم اصلاً با آن آدم حال نمیکنم و حس بیزاری به من دست میدهد دلیلش این است که من درون آن آدم یکچیزهایی میبینم که درون خودم هم هست و این باعث میشود که درون من هم ایجاد بشوند و وقتی حس بیزاری درون من زیاد شد سنگین میشوم و حال من را خراب میکند من اینجا باید یک کاری را بکنم، کاری که من میکنم در آن سازمان یا در هرجایی که هستیم که نسبت به آن حس بیزاری دارم به دنبال عیبهایش میگردم و سعی میکنم این عیبها را از فرد بگیرم.
چرا این کار را میکنم؟ توجیه بیاورم برای خودم که آن شخص این عیبها را دارد پس الکی نیست که من از این شخص بدم میآید و در آخر با او وارد جنگ میشوم، یعنی چه؟
یعنی شروع میکنم به قضاوت کردن و این موقع هست که با او وارد جنگ میشوم یعنی من در محل کارم دارم کار میکنم و یا پشت فرمان در حال رانندگی هستم و در ذهنم نسبت به یک شخصی دارم قضاوت میکنم و دائماً با او در جنگ هستم. اینجا یک اتفاق میافتد ما برای اینکه زندگی کنیم نیاز به انرژیداریم شما فکر کنید وقتیکه بین دو کشور جنگ است، چه اتفاقی میافتد؟ هرچه صلاح دارد و پول دارد خرج میکند که با آن کشور بجنگد حالا بین دو آدم جنگ است و آن آدم را قضاوت میکند وارد آن جنگ میشود درون آن انسان تخریب ایجاد میشود انرژی زیادی را مصرف میکند وقتی انرژی زیادی را از دست میدهد خمار چه میشود؟ انسانی که خمار است خوابش خراب میشود.
ما یکوقتهایی آدمهایی را قضاوت میکنیم و خودمان نقش بازپرس پرونده را انجام میدهیم، نقش وکیل مدافع را انجام میدهیم، نقش قاضی پرنده هم انجام میدهیم و حکم هم صادر میکنیم و حکم هم صادر میکنیم به اجرا احکام و حکم هم اجرا میکنیم، برای آدمهایی که با انسانهای گوناگونی در جامعه در حال جنگ هستند چه اتفاقی میافتد؟ این آدم سنگین میشود به خاطر اینکه دائماً در ذهنش در حال جنگ است و حسی که از قلب آدم خارج میشود برای هر شخصی مستقیماً میرسد به فرد مقابل وقتی میرسد بهطرف مقابل طرف مقابل هم بیکار نمینشیند و آنهم احساس میکند، در سی دی مثلث فسق میگوید یکسر قضاوت حتی به فسق هم میخورد چون میگوید فاسق چه کسی هست؟ فاسق کسی است که مسخره میکند، عیبجویی میکند، با آن عیبجویی کردنش وارد بخش تجسس میشود و بعد غیبت میکند و دوباره وارد قضاوت میشود و این باعث میشود بین آدمها اختلاف بیفتد خب منی که قضاوت میکنم چه اطلاعاتی دارم نه از گذشته و از آیندهاش زمان حالش هم اطلاعاتی ندارم این برمیگردد به جهل من که من دانایی ندارم به این موضوع دریکی از سیدیهایی که داشتم گوش میدادم آقای مهندس میگفت از همینجا که ما نشستیم تا آن سر جهان هستی چهارده میلیارد سال نوری فاصله است پس زندگی فقط اینجا نیست و فقط در این بعد نیست وزندگی این نیست که نسبت به راه رفتن لباس پوسیدن و... آدمها را قضاوت بکنیم و باعث میشود انرژی زیادی را از دست بدهم و وقتی انرژی از دست میدهم و آدمهایی که کنار من هستند در آرامش نیستند
در قسمت دوم دستور جلسه تولد مسافر جعفر است.
من به جعفر تبریک میگویم. جعفر یک آدم بسیار عصبی ازنظر حسی بههمریخته بود و به در کنگره آمد و خوب سفر کرد و گوشبهفرمان بود و کارهایی که به او میگفتم را انجام میداد سیدیهایش را مینوشت و پاداشش هم گرفت و به آن رهایی رسید و خدمت گذار شد.






عکاس: مسافر امید از لژِیون 2
تایپ و ویراستاری: همسفر عرفان
گرداورنده: مسافر امید از لژِیون 2
- تعداد بازدید از این مطلب :
533