جلسه چهاردهم از دور پنجاه و سوم از سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی خلیج فارس با دستور جلسه "وادی چهارم و تآثیر آن روی من" با استادی مسافرفریدون، نگهبانی مسافرمهدی و دبیری مسافر مسعود در تاریخ 1401/04/07 راس ساعت ۱۷:۰۰در محل نمایندگی برگزار گردید
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکر و سپاسگزارم که ازن و اجازه این جایگاه برایم صادر شد.
از راهنمای خودم آقای نادر سپاسگزارم که بنده را لایق این جایگاه دانستند تا بتوانم خدمت کنم.
بعد از مدتی که در جایگاه مرزبانی بودم به دلیل مشغله کاری زیاد از کنگره فاصله گرفتم؛ خداوند را شاکر و سپاسگزارم که بازهم توانستم در کنگره حضورداشته باشم و با وجود گذشت زمان باز فکر میکنم که نیاز به وجود کنگرهدارم، تشکر میکنم از دبیر و نگهبان جلسه و تمام کمک راهنمایان کنگره ۶۰ به خصوص جناب مهندس که راهگشای همگان بوده است.
یکمین سال رهایی مسافر فرزاد را به خودش و خانواده محترم کنگره ۶۰ تبریک می گویم و امید به اینکه این رهاییها روزافزون باشد.
امیدوارم یک نفر مثل من فریدون که در اعماق تاریکیها قرارگرفته، بیاید و به روشنایی و درمان قطعی برسد.
و اما در مورد دستور جلسه امروز وادی چهارم و تاثیر آن روی من و چه زیبا بیان شد در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن یعنی سلب مسئولیت از خویشتن؛ ما قبل از اینکه به این دستور جلسه برسیم سه دستور جلسه وادی اول، دوم و سوم که وادی تفکر بوده رو سپری کردیم.
این سه وادی به ما میآموزد که باید اول درست تفکر داشته باشیم و آمادهباشیم برای اینکه وارد وادی چهارم بشویم؛ ما زمانی که وارد کنگره میشویم باید مسئولیتپذیری را یاد بگیریم، راهنما مانند یک چراغ است که فقط راه را به من نشان میدهد و درمانگر فقط خود من هستم.
من فریدون در فرآیند زمان یک مصرفکننده حرفهای شدم و برای درمان شدنم نیاز به زمان دارد؛ تزکیه به معنای این نیست که ما بخواهیم در طول یک هفته یا یک ماه این کار را انجام بدهیم تزکیه و پالایش باید در مدت زمان طولانی انجام بگیرد تا من فریدون بتوانم به درمان برسم.
همانگونه که به هستی مینگریم هر چیزی بر پایه نظم استوار است، آیا میشود گفت که خداوند بی مسئولانه در رابطه با خلقتش حرکت کرده است؟!
زمانی که صحبت از مسئولیت میشود فقط پذیرفتن مسئولیت نیست باید قدمهای محکمی در راستای هدف خود برداشته شود.
زمانی که من از نیروهای منفی میگویم اگر در تاریکی باشم و به سمت ضد ارزشها بروم، قطعا نمیتوانم بر مسئولیت خود تکیه کنم؛ تا زمانی که من یک فرمانبردار خوب نباشم نمیتوانم در مسیر ارزشها قرار بگیرم و نمیتوانم یک راهنما باشم، برای راهگشایی دیگران چراکه نیاز راهگشا بودن و راهنما بودن این است که من یک فرمانبردار خوب باشم تا بتوانم یک فرمانده خوب باشم.
لژیون تازه واردین
لژیون دوم درمان سیگار(ویلیام ال.وایت)
لژیون خدمتگزار: یکم
نگارش مسافرمیثم
عکس مسافرعلیرضا
ثبت مسافرمرتضی
- تعداد بازدید از این مطلب :
469