دومین جلسه از دوره هشتاد و یکم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی آکادمی، با استادی دیدهبان محترم مسافر رضا، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر مجید، با دستور جلسه "کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر و تاثیر آن روی من" و در ادامه دهمین سال رهایی مسافر احمد 28 خرداد 1401 ساعت 17 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم مسافر. بسیار خوشحالم که در جمع دوستان در شعبه آکادمی به عنوان استاد جلسه خدمت عزیزان هستم. خداوند را شاکرم که در این مکان حضور داریم و برای رسیدن به اهدافمان تلاش میکنیم.
حدود سه ماه به آزمون کمک راهنمایی باقی مانده است و بچهها درحال تلاش هستند تا بتوانند این شال را بر گردن خود ببینند و این احساس مسئولیت را دارند که در مرحله اول به خود و سپس به دیگران خدمت نمایند.
همانطور که برای همه ما یک روز اول وجود دارد، من هم در روز اول ورود به کنگره، صحبتها برایم گنگ بود و برداشت خاصی از حرفها نداشتم. البته الان شرایط بسیار خوب شده است و در روز اول راهنمای تازه واردین و مشاوره شرایط را توضیح میدهند؛ ولی در آن زمان اینگونه و به این صورت آکادمیک و منظم نبود.
و اما در مورد دستور جلسه و کتاب 60 درجه مطلبی که بیشترین کمک را به من کرد این بود که وقتی برای اولین بار این کتاب را میخواندم احساس درک شدن میکردم، زیرا وقتی انسان مصرف کننده است دیگران درکی از حال او ندارند و شناختی از اعتیاد و مواد مخدر ندارند. خود ما هم درک درستی از آن نداشتیم. خواندن کتاب به من این احساس را میداد که گویی از زبان حال خودم صحبت میکند و نشان میداد بیماری اعتیاد شناسایی شده است.
وقتی این کتاب را میخواندم، برخی مطالب آن را به خانوادهام نشان میدادم. من از طریق کتاب 60 درجه، صبر کردن و به واسطه آن درمان تدریجی را درک کردم. خواندن این کتاب برای من زمان خرید تا بتوانم دیدگاهم را به کنگره نزدیک نمایم و خانواده من هم صبر و تحمل بیشتری داشته باشند. با خواندن کتاب و تفکر در آن متوجه شدم با چه چیزی روبرو خواهم شد. راه را به من نشان داد و اینکه چه کاری باید انجام دهم و چه چیزی مهم است و چه چیزی مهم نیست.
قسمت دوم دستور جلسه، تولد دهمین سال رهایی احمد جعفری است. به خودش و خانواده محترمشان و راهنمای خوبشان عباس امیرمعافی تبریک میگویم. از نظر من مهمترین خصیصه احمد، نظم و انظباط است و در تمام جایگاه های خدمتی از قبیل دستیار دیدهبان و قسمت اوتی از شاخصههای بارز ایشان بود. این خصلت باعث میگردد مسئولیتهای محوله را به نحوه احسن انجام دهند.
در قسمت کمک راهنمایی هم یکی از راهنماهای موفق کنگره 60 در شعبه آکادمی هستند. مسلماً شخصی که 10 سال در کنگره 60 خدمتگزار است بسیار موفق است. برای خودش و خانواده محترمشان آرزوی موفقیت بیشتر میکنم و امیدوارم همیشه در کنگره خدمتگزار خود و دیگران باشد.
از اینکه به صحبتهای من گوش نمودید سپاسگزارم.
اعلام سفر مسافر احمد:
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر؛ تخریب 30 سال، با اعنواع آنتیایکس وارد کنگره شدم، مدت سفر اول 10 ماه، روش DST، داروی درمان اوپیوم، با راهنمای آقای عباس امیر معافی، رهایی 10 سال؛ درضمن سفر سیگار کردم به مدت 12 ماه، روش درمان DST، داروی درمان آدامس نیکوتین، راهنما آقای مهندس دژاکام، رهایی از سیگار 9 سال.
آرزوی مسافر احمد:
آرزو میکنم تمام افرادی که در این مکان حضور دارند به آرزوهایشان برسند.
سخنان مسافر احمد:
سلام دوستان احمد هستم یک مسافر؛ خدا را شکر میکنم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم. از آقا عباس راهنمای عزیزم و همچنین از آقای رضا ترابخانی تشکر میکنم. به مدت 6 سال است که در کنار ایشان خدمت میکنم و خیلی مطالب از ایشان یاد گرفتهام. انشالله همیشه در کنار ایشان باشم.
من اولین بار در سال 79 قصد ترک اعتیاد داشتم. تنها نکتهای که برای من در سال 1379 مهم بود این بود که تصیم کرفتم مواد مصرف نکنم. آن زمان داروی جدیدی برای ترک به بازار آمده بود. به دکتر مراجعه کردم و نسخهای برای من نوشت و شروع به مصرف داروها کردم.
بعد از مصرف دارو را به یاد ندارم. از خواب که بلند شدم، به خانمم گفتم چند ساعت است که خوابم؟ گفتند: چند ساعت؟! سه روز است که خوابیدهای. بعد از آن 3 شب بیدار بودم و بعد خدمت دکتر رفتم و گفتم: خانم دکتر با من چکاری کردی؟ زمانی که مواد مصرف میکردم خیلی راحت زندگیام را میکردم. دکتر بار دیگر نسخه دیگری نوشت و گفت استفاده کن. بعد از مصرف نسخه دارو تصادف کردم و شدت جراحت طوری بود که صورتم را جراحی کردم.
طریقه آشناییام با کنگره از طریق یکی از دوستانم بود که در چاپخانه کار میکرد. به من گفت چرا این روش را برای ترک انتخاب کردی؟ کتاب جدیدی چاپ شده به نام "عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر". این کتاب را به من معرفی کرد. بعد از خواندن این کتاب روش تیپر کردن را یاد گرفتم و شروع به کم کردن مواد کردم و 6 ماه توانستم سفر را انجام دهم. بعد از آن سریع شروع به مصرف مواد کردم.
از این قضیه گذشت و 10 سال بعد به کنگره آمدم. چیزی که در طی 10 سال دنبال آن بودم، در ظرف 10 ماه سفر کردن به آن دست پیدا کردم و الآن 10 سال از آن تاریخ میگذرد و امروز میفهمم که کتاب 60 درجه چه میگوید؛ چون میگویند تقدیر این بوده که نباید آن زمان به کنگره میامدی.
به یاد دارم 3 سال بود که شال کمک راهنمایی را دریافت کرده بودم و ترس این را داشتم که لژیون تحویل بگیرم. خدمت استاد امین رفتم و به بنده گفتند: اگر فکر میکنی قرار است آدم خاصی بشوی اینگونه نیست. در لژیون یاد میگیری که چه کاری انجام بدهی.
10 سال از رهاییام میگذرد و گاهی فکر مواد به ذهنم میاید، یا زمانی که در جایی هستم به من تعارف میکنند که یک پیک مشروب بخور یا قلیان بکش؛ ولی خب فردایش چکار کنم؟ یک بار دیگر تشکر میکنم از آقای رضا ترابخانی، و آقای عباس امیرمعافی. برنامه تلویزیونی ایشان به نام "شروع خوب" بود که پای من را به کنگره باز کرد.
انشالله بتوانم کاری مثبتی انجام دهم تا اشخاصی بتوانند در تاریکی اعتیاد هستند نجات پیدا کنند. ممنون که به صحبتهای من گوش دادید.
سخنان کمک راهنما همسفر زری:
سلام دوستان زری هستم یک همسفر؛ خیر مقدم میگویم خدمت آقای ترابخانی، باعث افتخار است که امروز در اینجا حضور دارم. من به افتخار خانم عزت وارد کنگره شدم، خدا را شکر میکنم که این اتفاق افتاد و توانستم با عزیزانی چون شما آشنا شوم.
خانم پریا در سن 16 سالگی با معضل اعتیاد مواجه شدند. و در این سن به آگاهیای خاصی رسید و توانست از تاریکی از اعتیاد عبور کند. پدر برای یک دختر پشتوانه است، پدر همه چیز یک فرزند میشود. و به نظر من مترجمی شدند برای زبان پدر و مادرش و بسیار کمک حال بودند.
انشالله همه ما همسفرها بتوانیم مسیری که خداوند برای ما قرار داده، باعث شادی خداوند باشیم که در این مکان حضور داریم. انشالله هرچه زودتر به حال خوش برسیم و از تاریکی به سمت نور حرکت کنیم، ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.
سخنان همسفر پریا:
سلام دوستان پریا هستم یک همسفر؛ از بنیان کنگره 60، خانواده محترمشان، آقای ترابخانی، آقای امیرمعافی و همچنین از خانم زری تشکر میکنم که امروز در کنار من قرار گرفتند.
من همیشه اعضای خانواده به چیزی توصیف میکنم؛ برای مثال اعتقاد دارم برادرم قبلم است، مادرم روحم است و پدرم عمر من است؛ یعنی وابستگی بین زندگی کردن من و بین جسم و روان من است.
همیشه بر این باور بودم که داشتن پدر برای یک دختر کافی است، حال چه مصرف کننده باشد و چه نباشد، خوب باشد یا بد باشد. در کنگره برای من بستری فراهم شده تا بتوانم این را به پدرم بگویم که برای تمام زحماتی که برای من در این سالها کشیدی و کارهایی که میخواستی انجام بدهی ولی به هر دلیلی شرایطش نبود تا انجام بدهی تشکر میکنم، خیلی ممنون.
تقدیر از نفرات برتر آزمون کتاب 14 وادی (وادی 1 تا 6)
از راست به چپ مسافر اسماعیل لژیون دهم، مسافر حامد لژیون نوزدهم، مسافر مهدی لژیون ، مسافر محمد لژیون شانزدهم
عکاس: مسافر علیرضا لژیون یازدهم
تایپ: مسافر حامد و مسافر محمدحسین لژیون نوزدهم
تنظیم خبر و بارگذاری: مسافر محمدحسین لژیون نوزدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
1402