جلسه دوم از دوره پنجاه و سوم از سری کارگاههای آموزشی عمومی ویژه مسافران و همسفران نمایندگی خلیجفارس با استادی مسافر حجت، نگهبانی مسافر محمدحسن و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه «آداب معاشرت، ادب و بی ادبی، تعادل و بی تعادلی» پنجشنبه مورخه 1401/03/26 رأس ساعت ۱۷ در محل برگزاری جلسات آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
از خداوند سپاسگزارم که یکبار دیگر به من فرصتی عطا نمود تا در کنگره و در این جایگاه باشم.
از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر و سپاسگزاری میکنم.
جلسه امروز سرشار از مناسبت است و دستور جلسه نیز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار میباشد.
من این جمله را از آقای مهندس شنیدم که میفرمود اولین درسآموزشی ما در کنگره شصت رعایت ادب است.
مناسبتهای جلسه امروز جشن تولد سومین سال رهایی آقای مختار، رهایی آقا فرشید و آقا امید از لژیون یکم به کمک راهنمایی آقا نادر و رهایی آقا علی از لژیون چهارم میباشد.
از بابت حضور همسفران در کنگره شصت همیشه خداوند را سپاسگزارم؛ در مرحله اول کامل بودن این جمع، اذن آن از طرف خداوند باید صادر شود. وقتی همسفران در کنگره هستند من بهنوعی احساس کامل بودن میکنم، زیرا قوّت و قدرت بیشتری میگیرم، من کیفیت عملکرد هر مسافر را با نگاهی که به همسفر دارد ارزیابی میکنم، به عقیده من جایگاه همسفر یک جایگاه کمکی نیست بلکه جایگاهی راهبردی است که مهمترین نقش را در درمان مسافر دارد.
چه همسفری که در جلسات کنگره حضور دارد و آموزشها را دنبال میکند و حتی همسفری که در کنگره حضور ندارد و بهنوعی دیگر در پشت جبهه ابراز لطف و محبت میکند، البته حضور ایشان در کنگره باعث میشود بهتر و کاملتر آموزشهای درست زندگی کردن را دریافت کند و به خود و مسافر خویش کمک شایانی شود.
دستور جلسه این هفته آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی است، برای اینکه دستور جلسه را خوب درک کنم لازم دانستم به سخنان آقای مهندس دراینباره گوش فرا دهم، مقاله آقای خدامی در باب دستور جلسه هفتگی را مطالعه کنم و همچنین مشارکتها و مکتوبات را دنبال کنم. من از تعادل و بیتعادلی که ماحصل آداب و معاشرت و ادب و بیادبی است شروع میکنم.
کنگره شصت مکانی است که در حوزه اعتیاد کار میکند ولی کارش ترک دادن نیست، هدف فقط قطع مصرف تنها نیست، بلکه به دنبال مرتبههای بالاتری است که یکی از آنها درمان افراد میباشد که بازسازی کامل مجموعه سیستم ایکس که در راس آن مخدرهای طبیعی بدن میباشند؛ تا وقتی مواد شخص کنار رفت از حال و احوال و احساس خوبی برخوردار باشد، اما قصه به همینجا ختم نمیشود و قدم را فراتر گذاشته و از تعادل سخن میگوید. من اینگونه برای خودم تجزیهوتحلیل کردهام که کنگره شصت جایی برای درمان تنها هم نیست و دیدگاهش به آکادمی و دانشگاه است و سخن از درست زندگی کردن به میان میآورد، صحبت از حقوحقوق و دانایی و نادانی میکند، کنگره به دنبال ایجاد تعادل در اعضاست و من تعادل را یک دیواره و پوسته و یک نگهدارندِ قوی برای درمان میبینم، یک دژ مستحکم برای درمان، نه تنها در حوزه اعتیاد بلکه در قسمت روان و افکار و اندیشه و دیدگاه هم شامل میشود. حالا چرا این تعادل لازم است؟ گاهی اوقات شاید سوالی برای من پیش آید که تا کی باید در کنگره باشم، چرا باید در کنگره حضورداشته باشم و تا چه زمان ادامه دارد، این سوال ممکن است برای هر مسافر یا همسفری پیش آید، اینجا باز دو سوال پیش میآید که چرا من باید به تعادل برسم و چگونه این تعادل را به وجود بیاورم، من که سیستم شبه افیونی بدنم درستکار میکند، خوابم هم درست است، مواد هم که کنار گذاشتهام، پس چرا من باید به تعادل برسم؟! واژه تعادل یعنی پایداری در برابر مسائل بیرونی؛ مثل پایداری یک پُل یا یک ساختمان در برابر سیل و طوفان و زلزله که شبیه این مسائل در افکار و اندیشه انسان نیز وجود دارد و تعادل مورد نظر در کنگره، حفظ تعادل و پایداری در درمان است و هرکسی بنا به درک خویش به دنبال این است که چرا باید تعادل خود را حفظ کند، اگر رهجو از من بپرسد تا کی باید به کنگره بیایم، خواهم گفت تا زمانی که فکر میکنی اندیشه و روح و روانت نیز مانند جسمت برای ادامه حیات به تغذیه سالم نیاز دارد و بسیار مهم است که تغذیه مورد نظر افکار و اندیشه و عقل من چیست، بحث تغذیه روح و روان است، بحث علم و دانش است، ممکن است بعضیها درجاهای دیگری تغذیه روحی و روانی شوند و برای آنها خیلی هم خوب باشد، ولی من تغذیه کنگره را بیشتر میپسندم و همانطور که تناسب در اندام ظاهر برایم مهم است تناسب افکار و اندیشه هم بسیار مهم است که در کنگره اتفاق میافتد.
جشن سه سال رهایی آقای مختار میباشد، ایشان بهخوبی توانست تناسب را در قسمت افکار و اندیشه خود به وجود آورد و از کنگره تغذيه کند، همه ما تقریبا مختار را میشناسیم و از خدماتی که ایشان ارائه نمودهاند اطلاع داریم. راهنمای درمان ایشان آقای ابراهیم لیراوی بودند و من این روز را در راس به آقای مهندس و خانواده محترم ایشان، به مختار و کمک راهنمای محترم ایشان، به همسفران و کمک راهنمای محترم همسفران ایشان خانم سپیده و تمامی اعضاء تبریک و شادباش عرض میکنم. بخواهم کوتاه و مختصر از آقا مختار کلامی بگویم، ایشان خواست و هميشه از خداوند سپاسگزاری میکرد، بهگونهای شکرگزاری میکرد که من فکر میکردم در زندگی هیچ مشکلی ندارد و همیشه لبخند بر لب داشت و همیشه دوست داشت نقشی داشته باشد و مثمر ثمر باشد.
ما در طول روز نیازمندیم که به یک نفر دیگر کمک عاطفی کنیم تا حال دلمان را خوب کند و من تا به امروز ندیدم خدمتی باشد و مختار هم باشد و دستی بر آن خدمت نداشته باشد.
در پایان سخن خیلی خوشحالم که تولد سه سال رهایی آقا مختار است و چنین روزی را برای تمامی مسافران سفر اول و دوم که به این جایگاه نرسیدهاند
نشان شش ماه رهایی مسافرعباس از لژیون یکم
نشان دوماه رهایی مسافرمرتضی ازلژیون چهارم
رهایی نمادین مسافرعلی ازلژیون چهارم
رهایی نمادین مسافران امید و فرشیدازلژیون یکم
لژیون تازه واردین
لژیون خدمتگزار چهارم
نگارش مسافرابوتراب
عکس و ویراستارمسافرمحمد
ثبت مسافرمرتضی
- تعداد بازدید از این مطلب :
582