در وادی اول با تفکر آشنا شدیم و چگونه درست فکر کردن را آموختیم در وادی دوم آموختیم که هر مخلوقی دارای ارزش و شأن و منزلتی است و اما در وادی سوم که ادامه و زنجیره وادی دوم است به ما درس خودشناسی و غلبه بر ناامیدی را میدهد تیتر وادی با کلمه باید شروع میشود نمیگوید بهتر است و یا خوب است یا شایسته است میگوید باید و این باید نشاندهنده تحکیم این قانون است و باید اجرا و عملی گردد و اما باید چه چیزی را دانست؟ باید دانست هیچکس بهاندازه خود من به فکر من نیست هیچکس بهاندازه خود من دلسوزتر نیست اما بعضی از انسانها هستند که اعتقادی به خود و تواناییهای خود ندارند و این اعتقاد نداشتن تا مرحلهای پیش میرود که سرخودشان هم کلاه میگذارند و مسئولیت افکار، اندیشه و اشتباهاتشان را به عهده نمیگیرند و اینها همیشه استخوانلایزخمهایشان هست
باید پذیرای تمام مسئولیت و افکار و اندیشه و کارهایش باشند زیرا ما به این حیات آمدیم تا حل کردن مشکلات را بیاموزیم.با الگو گرفتن از طبیعت و تفکر وسعی و تلاش اقدام به حل مشکلات نماییم هر مشکلی قطعاً کلیدی دارد و پیدا کردن آن کلید به دست ماست نه شخص دیگری، ما نمیتوانیم نقش دیگران که نیروی کمکی هستند را انکار کنیم اما نقش اصلی بر عهده خود ماست.در این وادی میگوید انسان اگر خود جستجو نکند حتی اگر با همهی کاوشگران ماهر نیز همنشین باشد به موضوع واقعی نمیرسد که اشاره به آیهای از کلامالله دارد آن «لیس للانسان الا ما سعی» برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست.اما اگر امروز ما دچار مشکلات جسمی روحی روانی عاطفی اقتصادی و... هستیم بهراستی این درد و رنجها چه مفهومی برای ما دارند؟
یک مفهوم این است هر چه گذشته کاشتیم امروز برداشت میکنیم به معنای دیگر درگذشته چه دانسته و یا چه نداشته درست عمل نکردیم و امروز با انبوهی از مشکلات مانند گیاهان تلخ و زهرآگین روبرو هستیم، حال باید چه کرد بگوییم خودکرده را تدبیر نیست یا هست؟ قدر مسلم است که خودکرده را تدبیر هست و از این به بعد باید با تفکر و تدبیر در مورد از میان برداشتن مشکلات خودمان بهآرامی اقدام کنیم. یک مفهوم دیگر اینکه بگوییم این مشکلاتی که من با آنها دستبهگریبان هستم خود نقشی نداشتم مثل بیماریهای مادرزاد و ژن معیوب و یا سایر بیماریهای ناخوانده و یا انواع و اقسام مشکلات که ما در به وجود آمد آنها نقشی نداشتیم.
حال دو راه در پیش روی ماست یکی اینکه بنشینیم توقع داشته خداوند و یا شخص دیگری پیدا شود و مشکل مارا حل کند و اگر هم حل نشد زمین و آسمان و دیگر انسانها ناسزا بگوییم و دیگر راه این است با تفکر و صبر و استقامت بهطور تدریجی اقدام به حل مشکل نماییم از هرگونه شتابزدگی و حرکت انقلابی پرهیز کنیم. اولین قدم برای حل مشکلات بایستی نیروهای خود را و همچنین نیروهای تخریبی و بازدارنده را بشناسیم و نیروهای تخریبی شامل شیطان، کشش نیروهای منفی و انسانهای منفیباف که دائماً در حال القا و الهام پیامهای منفی میباشند، ما با شناخت این نیروها و نیروهای درون خود و آموزشها قدرت تشخیصمان را بالا ببریم و اقدام به حل مشکلاتشان نماییم. برای حل مشکلات میتوانیم با انسانهای صالح مشورت کنیم اما تصمیم نهایی را باید خودمان بگیریم و حس ارزشمندی مهمترین رکن اعتمادبهنفس است.
فقط خود انسان میتواند راهحل مشکلات را بیابد و هیچکس بهتر از خود فرد مشکل را نمیفهمد، حتی یک قاضی یک فرد ناآگاهی است بین دوتا فرد آگاه، طرفین دعوا میدانند مشکل کجاست اما قاضی نه باید بین دو نفر حکم بدهد پس هرکسی مشکل خودش را بهتر از هرکسی میداند و زمانی که خود برای حل مشکلات تلاش کنیم آنوقت میبینیم که خودبهخود راهحل بیشتر مشکلات را دریافت میکنیم.
نویسنده: کمک راهنما همسفر نجمه (لژیون هشتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مریم (لژیون دوم)
نمایندگی همسفران میرداماد اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
827