جلسه هشتم از دوره چهارم کارگاههای آموزشی- خصوصی خانمهای مسافر نمایندگی رز ، با استادی ایجنت محترم مسافر مونا ، نگهبانی همسفر مریم و دبیری مسافر فرشته، با دستور جلسه «D.SAP» روز یکشنبه ۲۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۱ رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان مونا هستم یک مسافر.
دستور جلسه امروز D.SAP میباشد و در ادامه، پنج سال آزادی خانم اعظم را در کنار هم جشن میگیریم. در مورد D.SAP، همه شما تجربیات مفیدی از مصرف آن دارید. D.SAP یکی از آن نوشداروهایی است که در این چند سال اخیر با همکاری آقای مهندس و استاد امین کشف شد. به قول آقای مهندس که فرمودند: D.SAP مشکلاتی را که در صور آشکار وجود دارد، التیام میدهد و OT، دارویی که تقریباً سیزده سال پیش، توسط کنگره ۶۰ پایلوت شد و دارویی است برای درمان بیمارانی که با انواع مواد مخدر و داروهای اعتیادآور درگیر هستند. این داروی شفابخش، صور پنهان را التیام میدهد و درمان میکند.
در کنار آموزشها، D.SAP واقعاً یک معجزه است. اهمیت این موضوع را ما زمانی درک کردیم که حدود سه سال پیش کرونا آمد و غم و غصه و بیماریها را آورد. بیماریهای زیادی بهواسطه کرونا خودشان را نشان دادند. از دست دادنها، مرگومیر اوج گرفت. در مقابل تمام این ناامیدی و ناکامیها که گریبان گیر کل کره زمین بود، در درون کنگره ۶۰ دنیای دیگری بود، آرامش و امید بود. چرا؟ چون درمان با D.SAP و پروتکل مخصوص و آموزشهای جناب مهندس را داشتیم. ایشان دارویی را معرفی کردند و ما باایمانی که به جناب مهندس داریم، این مطلب را به دست اعضاء کنگره ۶۰، اقوام و حتی دوستانمان رساندیم و همه به درمان رسیدند. جا دارد از خدای بزرگ تشکر کنم، برای اینکه در این دوران باوجود بیماری کرونا، در ایران این داروی شفابخش کشف شد تا من آرامش داشته و ترس و نگرانی نداشته باشم که اگر مادرم، بیماری زمینهای دارد و کرونا بگیرد، زنده میماند یا نه؟ فرزندم که پنج یا ششساله است چطور؟ اینهمه کودک براثر کرونا مردند ولی من اصلاً این فکر و خیالها را نداشتم. بهواسطه چه بود؟ بهواسطه D.SAP بود که در دسترس من با نازلترین قیمت قرار داشت.
به قول آقای مهندس: تنها ایرادی که D.SAP دارد، قیمت ارزان آن است. خیلیها این را واقعاً به شوخی میگیرند. اگر قیمت D.SAP میلیونها تومان بود، آن موقع، خیلی از کوتهنظران آن را به یکچشم دیگری میدیدند. افرادی که مصرفکننده شیره و تریاک هستند، همواره با مشکل یبوست مواجه میشوند. برخی این بیماری را پنهان میکنند، چه مصرفکننده باشند یا نباشند؛ اما دیده شد، یبوست جزو اولین بیماریهایی بود که با این دارو درمان شد. رهجویی داشتم که به لحاظ بیماری یبوست، وضعیت بسیار بدی داشت و خیلی تحتفشار بود و همزمان با تولید D.SAP، او کاملاً درمان شد، بدون جراحی و مصرف کوچکترین قرص و شربتی.
آیا فقط مصرفکنندگان تریاک و شیره یبوست دارند؟ خیر، من هم که مصرف شیشه داشتم، با این مشکل مواجه بودم، شخص دیگری هم که گل مصرف میکند، با بیماری یبوست درگیر است. ممکن است این مشکل، مادرزادی باشد، یا تغذيه مناسبی نداریم و یا بهاندازه کافی آب نمیخوردیم. همه اینها باعث میشود که بیماری یبوست ایجاد شود و D.SAP کاملاً این مشکل را درمان میکند. مشکلات زنانگی، واریسهای شدید، از واریسهای کوچک گرفته تا واریسهای طنابی، باز شدن رگهای قلب که براثر سیگار و یا براثر چربی به وجود آمدهاند، و درمان بیماریهای مختلف دیگر.
سخنان استاد در مورد تولد 5 سال رهایی خانم اعظم:
مطلب دیگر راجع به تولد پنج سال آزادی کمک راهنمای تازه واردین نمایندگی رز، سرکار خانم اعظم است. دوست دارم پیام اعظم را بخوانم، چون فکر میکنم لایقش هستند و وقتی پیام را دیدم، آن چیزی بود که در ذهن داشتم. «خانم اعظم؛ این خود شما بودید و هستید که بیشترین یاری را درباره خودتان انجام دادید و با نیروی ایمان و عشق سرافراز شدید». واقعاً این خود اعظم بود که با تمام توان، با نیروی مخالف جنگید و از هر مانعی که شیطان، جلوی پایش میگذاشت بهخوبی عبور کرد و از آن بهعنوان سکوی پرتاب استفاده کرد و من شاهد این عبور بودم. آن زمان که سفر میکرد، هیچ نیروی کمکی نداشت. آن زمان همسفرشان خانم کیمیای عزیز، وارد کنگره نشده بودند، ولی میدانم در خانه مادر را حمایت میکردند.
خانم اعظم سختیهایی داشت که بهتنهایی همه را به دوش کشید. در درون همه ما، نیروهای بسیار قوی نهفته است، تنها کسی که میتواند، آنها را بیدار کند و به آن تلنگر بزند خودمان هستیم. فقط خودتان هستید که میتوانید آن نیروها را بیدار کنید. قدرت مطلق این را در وجود ما گذاشته و کار خودش را به بهترین شکل ممکن انجام میدهد. کار من، این است که به آن، توان حرکت بدهم. میتوانم ببینم چه چیزی را دوست دارم و در جهت آن حرکت کنم. اعظم هنوز دیپلم هم نگرفته بود. وقتی به او گفتیم برو درست را ادامه بده، حرف گوش کرد و از مقطع راهنمایی، دوباره شروع کرد. میگفت آیا میتوانم کمک راهنمایی قبول شوم؟ گفتم بله تو میتوانی. همزمان با دوران دبیرستان و راهنماییاش، برای آزمون کمک راهنمایی خواند و کمک راهنمای تازه واردین هم قبول شد. به امورات منزل رسیدگی میکرد، کارهایش را انجام میداد، به خانواده رسیدگی میکرد و درعینحال، چندین خدمت در کنگره داشت و مرزبانی را هم انجام میداد.
دوره مرزبانی که خانم اعظم و خانم سمیرا داشتند، از سختترین دوران مرزبانی بود، چون کرونا ظهور کرد و همه در حال فرار از همدیگر بوده، بیشتر خانهنشین شده و در حال مرخصی گرفتن بودند. ولی این دو نفر، هرروز صبح به کنگره میآمدند و بعدازظهر میرفتند، بدون کوچکترین ترس و واهمهای، یعنی از معدود افرادی بودند که همیشه در کنگره حضور داشتند. به خانم اعظم خیلی تبریک میگویم و از خداوند برایشان موفقیتهای بیشتری میخواهم. در سفر اول کمی بدخلقی میکرد و حرف گوش نمیکرد. خودش سختیاش را کشید و سفرش طولانی شد. از کنگره دور ماند و خودش حالش گرفته شد؛ اما وقتی برگشت با تمام قوا برگشت. به خانم اعظم، عروسشان خانم جولیا که از کشور روسیه آمدهاند، خانم فاطمه کمک راهنمای همسفران و خانم کیمیا تبریک میگویم.
اعلام سفر:
مسافر اعظم، نام کمک راهنما: خانم مونا- آنتی ایکس مصرفی: تریاک - روش درمان : DST- داروی درمان: OT - مدت سفراول :13ماه و ۳ روز- مدت رهایی: ۵ سال و 10ماه - رشته ورزشی: بدمینتون
صحبتهای مسافر اعظم:
سلام دوستان اعظم هستم یک مسافر
از همه دوستانی که برای من زحمت کشیدند، تشکر میکنم، من همه شما را دوست دارم. از خانم مونای عزیزم تشکر میکنم. این دورانی که من در کنگره بودم، اگر بگویم که به عشق خانم مونا آمدم، دروغ نگفتهام؛ یعنی نیرو و انرژی که خانم مونا برای من فرستاد، مرا به کنگره کشاند و توانستم تا الان اینجا باشم. امیدوارم که بتوانم مستدام، بادلی پاک و خاضع در کنگره خدمت کنم. از آقای مهندس بسیار سپاسگزارم و آرزوی عمری طولانی برایشان دارم.
سخنان همسفر فاطمه کمک راهنما:
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر
خوشحالم که امروز در این جایگاه قرار دارم.5 سال آزادی خانم اعظم را خدمت خانم مونای عزیز تبریک میگویم. خدمت آقای مهندس تبریک میگویم و از ایشان تشکر میکنم که این جشنها را قرار دادهاند تا مسافران در کنار همسفرانشان، پس از پشت سر گذاشتن رنج های زیادی که داشتند، بتوانند جشن بگیرند و در کنار هم شاد باشند.
این روز زیبا را به خانم کیمیای عزیز و خانم اعظم عزیز بسیار تبریک میگویم. خانم کیمیا در ابتدای سفر در مادر نبودند اما در صور پنهان همسفر بودند و خداراشکر که تصمیم گرفتند که بیایند و خودشان خدمتگزار کنگره باشند. ایشان دنور شدند و نگهبان لژیون سردار را گذراندند، در انتشارات خدمت کردند و در ادامه توانستند درجایگاه مرزبانی نمایندگی آکادمی وارد خدمت شوند. امیدوارم در کنار خانم اعظم بتوانند موفق به کسب شال کمک راهنمایی شوند. خدمت اعضای خانوادهشان و همینطور عضو جدید خانواده، عروسشان خانم جولیای عزیز، تبریک و خوشآمد میگویم. انشاالله که همیشه در کنار هم موفق و سربلند باشند.
صحبتهای همسفر کیمیا:
سلام دوستان کیمیا هستم یک همسفر
ابتدا از خداوند بزرگ سپاسگزارم که به من لیاقت داد تا در این بُعد از زمان و مکان که قرار دارم، بتوانم در این مکان مقدس قرار بگیرم. در کنار آقای مهندس، خانم مونای عزیز، تمام راهنمایان و مخصوصاً راهنمای عزیزم خانم فاطمه، درس بگیرم. من روز اول با عشق خانم فاطمه وارد کنگره شدم و متوجه شدم ایشان راهنمای مشهد است. من امام رضا را خیلی دوست دارم و یکی از دلایل انتخاب ایشان، به خاطر همین بود.
بعدازاینکه وارد لژیون شدم، تنها عشق و آموزش ها بود که توانست زخم بالهای یک همسفر را ترمیم کند، چون ما همسفران، تخریب مواد نداریم ولی تخریبهای روحیمان خیلی بالاست. تمام توانمندیهایی که توانستم تا الان کسب کنم، به لطف خداوند، آموزشهای جناب مهندس، استاد امین و خانم فاطمه عزیزم بود. دعای سهسالگی تولد مادرم این بود که من وارد کنگره شوم و خوشحال هستم که این آرزویش برآورده شده است. مطمئنم که آرزوی امروزش نیز برآورده میشود و پدرم وارد کنگره خواهد شد. امیدوارم در تولدهای پدرم هم بتوانم حضورداشته و مشارکت کنم. خوشحالم که در کنار شما هستم.
صحبتهای همسفر جولیا (عروس):
سلام، اسم من جولیاست و یک همسفر هستم. خیلی ممنونم برای خودم، چون خدا خیلی بزرگ و عشق است برای همه مردم.
صحبتهای آقای مسعود همسفر:
خوشحالم که در جمع شما عزیزان حضور دارم. از آقای مهندس که چنین سیستم خوبی را تشکیل دادهاند، ممنونم. با تمام سختیهایی که برای انجام این کارها وجود دارد، شاهد هستیم که درمان حقیقی، فقط در ایران میباشد. از همه شما عزیزان ممنونم.
از مرزبانان و تمام کسانی که در اینجا خدمت میکنند، مثل میکروفن گردان و... همه یک تیم هستند. به خودم افتخار میکنم که در چنین جمع بزرگی، بادلهای پر از عشق حضور دارم. هر جزء این تیم، زحمت بسیاری میکشند. خاضعانه و بدون دریافت پول، به تکتک هموطنانتان کمک میکنید که یکقدم مثبت در زندگی بردارند.
به مادر عزیزم تبریک میگویم. چند سال پیش، من اصلاً فکرش را هم نمیکردم که بتوانند این راه را ادامه دهند. من واقعاً به ایشان افتخار میکنم. از برادرم محسن ممنونم، چون ایشان همیشه، چه بهصورت پنهان و یا آشکار، مادرم را حمایت کرده و به ایشان انرژی میدادند. آرزوی بزرگ من این است که تمام افرادی که در این جمع هستند، چه رهاشده و چه سفر اولی، فرقی نمیکند، از تمام قفلهایی که در زندگیشان وجود دارد، رها شوند.
همه ما با روی باز و آزاد از این جهان خاکی بیرون برویم و بتوانیم به آنجایی که ازآنجا آمدهایم برسیم و آن نور سفید که همه ما میشناسیم و فقط کمی فراموش کردهایم، ببینیم و به درجات عالی و عرفانی برسیم.
صحبتهای آقای محمود (همسر):
از آقای مهندس که چنین محفلی را برای افراد دربند اعتیاد، فراهم کردهاند و از بقیه راهنمایان بسیار ممنونم. زحمت زیادی میکشند. ما هم سیدیهای جناب مهندس را گوش میدهیم، تلاش میکنیم تا در مسیر مستقیم قدم بگذاریم، ولی آدم، هرقدر که در این راه باشد، باز کار دارد تا به آن درجه انسانیتی که انتظار دارد، برسد. از همسرم خیلی سپاسگزارم و تبریک میگویم. امروز پنجمین سال است که جشن میگیریم.
صحبتهای آقای محسن همسفر:
بسیار خوشحالم و از آقای مهندس، استاد امین و خانم مونا، خانم فاطمه و بقیه دوستان تشکر میکنم. انشاالله تمام کسانی که آرزویشان این است که درجایگاه من باشند و این حس را تجربه کنند، خداوند نصیبشان کند.
حال دلم خوب است، ولی نودونه درصد است! انشالله با ورود پدرم به کنگره، صد در صد خواهد شد. امیدوارم همه شما، در هر جایگاهی که هستید، حال دلتان خوب باشد و حسهای خوب را تجربه کنید. قرار گرفتن در اینجا، حس قشنگی است، برای همه شما این جایگاه را آرزو میکنم.
آرزو:
آرزوی اول: رهایی تمام تازه واردین و هر کس در هرکجای کره زمین، گرفتار اعتیاد است، به رهایی برسد.
آرزوی دوم: آرزویم این است که انشالله همسرم راهی کنگره شود.
تایپ: مسافر سمیه –لژیون آموزشی نمایندگی رز
ویرایش: همسفر سولماز –نمایندگی رز
عکس: گروه عکاسی نمایندگی رز
بازبینی: همسفر فاطمه
ارسال: مسافر مهرانا
- تعداد بازدید از این مطلب :
1062