English Version
English

درمان صحیح؛ گفتگو با دکتر آرش حسینی

درمان صحیح؛ گفتگو با دکتر آرش حسینی

دکتر آرش حسینی را بیشتر اعضای کنگره می‌شناسند، برخی او را در کلینیک ساقی می‌بینند، برخی از لژیون ویلیام وایت پارک طالقانی ایشان را می‌شناسند، شاید هم روز جمعه هنگام بازی والیبال ایشان را دیده باشید، یا اینکه ممکن است مقاله های ایشان را در سایت کنگره 60 مطالعه کرده باشید، دکتر آرش مسافر نیست، اما یک همسفر خدمتگزار و فعال در کنگره است. به کلینیک ساقی رفتیم تا گفتگویی برای آشنایی بیشتر اعضای کنگره با ایشان داشته باشیم؛ حرف های شنیدنی و آموزنده ای پیرامون همکاریشان با کنگره 60 برای گفتن دارند که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.

  •    آقای دکتر اگر ممکن است هر طور مایلید خودتان را معرفی بفرمایید.

سلام من محمد(آرش) سید حسینی هستم. از سال 1382 که در زمینه اعتیاد کار می کنم. تا سال 85 در گلدسته اسلامشهر کار می کردم. از سال 86 مرکز ساقی راه اندازی شد و از آن موقع در این مرکز مشغول فعالیت هستم. من پزشک عمومی هستم و دوره های ترک اعتیاد را گذرانده ام، یک دوره هم نورو ساینس گذرانده ام و علاقه ام کلا اعصاب و علوم مربوط به اعصاب می‌باشد و به این واسطه درگیر کار اعتیاد شدم. از سال 91 هم با کنگره آشنا شدم.

کلینیک ما یک کلینیک جنرال عمومی و تخصصی شبانه روزی است و یکی از بخشهایی که کلینیک دارد، بخش درمان سوء مصرف مواد است. البته ما چون کلینیک عمومی هستیم، اجازه نداریم روی تابلوی خود عبارت سوء مصرف را بنویسیم. این موضوع از این نظر که مریضها می توانند راحت‌تر مراجعه کنند خوب است، اما در عوض تابلو برایمان تبلیغ نمی کند و بیماران سوء مصرف مواد دهان به دهان ما را می‌شناسند.

  

  •    همکاری شما با کنگره چطور و از چه زمانی آغاز شد؟

درمانگاه ساقی تا سال 90 زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی ایران بود که پس از ادغام با دانشگاه شهید بهشتی ما زیر نظر این دانشگاه فعالیت می کردیم. مرکز ساقی از طرف اداره نظارت دانشگاه شهید بهشتی و همچنین دانشگاه علوم پزشکی ایران به عنوان مرکز نمونه شناخته شد و لذا ما به معاونت پیشگیری از اعتیاد وزارت بهداشت و درمان معرفی شدیم تا در جلسه معرفی و شروع درمان با داروی OT شرکت کنیم، آقای مهندس به عنوان نماینده کنگره 60 حضور داشتند، آنجا من با مهندس حضوری آشنا شدم ولی از قبل با کنگره آشنایی داشتم، ایشان من را به آکادمی دعوت کردند و من در آذر ماه 91 خدمت ایشان به آکادمی رفتم.
 


به نظر من اعتیاد مثل یک سنگی است که هرکس به طرف خود بکشد تکان نمی خورد و راه تکان دادن آن این است که همه گروهها با هم همکار باشند، من متوجه شدم که آقای مهندس هم به همین موضوع اعتقاد دارند، پس از صحبت با ایشان دیدم که نظراتمان در زمینه اعتیاد شبیه هم است و من از همان موقع آقای مهندس را به عنوان فرد بزرگی که در زمینه اعتیاد واقعا حرفی برای گفتن دارد قبول کردم. در مورد نحوه همکاره با آقای مهندس جلسات مختلفی داشتیم، در آن زمان هنوز شربت OT توزیع نشده بود و باز هم به عنوان اولین مرکزی که با اپیوم را دریافت کرد از دانشگاه شهید بهشتی درخواست دادیم و دی ماه همان سال  اپیوم را گرفتیم. با مهندس هماهنگ کردیم و چون از قبل با ایشان برنامه ریزی کرده بودیم و می دانستیم که چه کار می خواهیم بکنیم مریضها از همان دی ماه مراجعه کردند. اما چون در آن زمان ما تنها درمانگاه فعال بودیم عده زیادی مراجعه کننده وجود داشت و لازم بود تا کلینیک های دیگری هم اضافه شوند، آقای مهندس همیشه راه حل های منطقی خوبی دارند. قرار شد 4 تا کلینیک در 4 طرف تهران انتخاب کنند، ما کلینیک غرب بودیم، آقای دکتر حداد به عنوان کلینیک شمال، کلینیک شرق آقای دکتر ابوالفضل و یک کلینیک هم از شهر ری در جنوب انتخاب شد. البته چون آقای مهندس دستور دادند که هیچ کس از تریاک استفاده نکند و همه از شربت استفاده کنند، باز هم کلینیک کم می‌آمد. باز به دستور ایشان یک سری کلینیک های دیگری هم اضافه شد که این در جهت شناخته شدن روش درمان DST که مبدع آن آقای مهندس بودند خیلی موثر بود.

  • چه تعداد بیمار تاکنون از طرف کنگره به شما مراجعه کرده‍‌‌اند؟ آیا آماری از تعداد رهایی‌های کلینیک دارید؟

الان حدود 60 نفر از مسافران کنگره 60 بیمار ما هستند و سالیانه حدود 300 نفر رهایی داشته ایم.

 

  • جز بیماران کنگره 60 و داروی OT از چه دارو و روشهایی در کلینیک استفاده می‌کنید؟

 البته قبل از شربت OT ما با متادون و بوپره هم کار می کردیم. متادون داروی نگهدارنده است و سعی نمی شود که بیماری با متادون کامل درمان شود. اما با بوپره نتایج خوبی گرفتیه‌ایم که باز به نسبت OT خیلی کمتر است. ما خودمان هم مریض OT داریم. ما از روشهای کنگره در درمان استفاده کردیم و با کمک راهنماهای قدیمی تر کنگره یک چیزهایی را یاد گرفتیم، مثلا الان در کلینیک لژیون تشکیل داده‌ایم. به پیشنهاد آقای مهندس و به همت آقای میثم، این لژیون برای یک تعداد از بیمارهایی که به خاطر وقت یا شغل یا موقعیت اجتماعی نمی توانند به کنگره بیایند راه اندازی شد و شرایطی فراهم گردید که این افراد به طور غیر مستقیم از آموزشهای کنگره استفاده کنند. و به عنوان یک لژیون نوپا کم‌کم تجربه‌مان توسعه پیدا می‌کند. البته امکاناتی که کنگره به عنوان یک گروه ریکاوری بزرگ در اختیار دارد ما این امکانات را نداریم، مثلا ما نمی توانیم محیطی مانند پارک طالقانی یا ورزشگاه تختی داشته باشیم، به همین خاطر کنگره در کنار روش خیلی خوب DST، موفقیتش هم خیلی خوب است.

  • آیا شما معتقدید اعتیاد درمان قطعی دارد؟

من همیشه معتقد بوده ام که هر بیماری درمانی دارد اما برای برخی بیماریها، ما در بعضی از دورانها توان درمان آن را نداریم، چون علم آن را نداریم. مثلا یک زمانی بیماران از آبله می مردند و الان آبله در دنیا  ریشه کن شده است. یک زمانی سرطان بیماری وحشتناکی بود اما امروزه می گویند هر کس از سرطان بمیرد از جهلش مرده است. یک زمانی می گفتند اعتیاد بلا درمان است، اما امروزه حداقل در کنگره چنین اعتقادی وجود ندارد. اینکه در ابتدا اسم بیمار به مسافر تبدیل می شود، در واقع هویتش خیلی قشنگ‌تر می شود و در واقع برای بیمار شخصیت ایجاد می شود و دیدش تغییر می کند. ما افتخار می‌کنیم و در واقع خدا را شکر می‌کنیم که بین چند هزار کلینیکی که در ایران وجود دارد توانسته‌ایم اولین کلینیکی باشیم که با کنگره همکاری کنیم و یکی از کلینیکهایی هستیم که در دوران همکاری با کنگره تا الان بالاترین آمار را در رهایی داشته‌ایم، خدا را شکر و این نعمتی است که به ما داده شده، همیشه شکر گزار خداوند و زحمات آقای مهندس بوده و هستیم. کنگره برای ما فراتر از یک همکار خوب است.

 

  • آقای دکتر نظر شما نسبت به روش DST چیست؟

روش DST با این شیوه ای که در کنگره استفاده می‌شود یکی از روشهای بسیار خوب و منطقی در درمان اعتیاد است و در کشور ما خیلی خوب جواب داده است، امیدوارم که این روش به همت کنگره و کلینیک‌ها و کسانی که می توانند به شناخته شده این روش کمک کنند، به عنوان یک روش موثر در درمان اعتیاد در کتب مرجع اعتیاد چاپ شود و این مستلزم این است که این روش بدون غرض ورزی و منیت شناخته شود. شاید 10 سال سن کمی برای درمان اعتیاد نباشد، من به عنوان کسی که 10 سال در زمینه اعتیاد کار کرده ام و بدون هیچ ادعا و منیتی، اگر بخواهم در مورد این روش نظر بدهم باید بگویم که روش موفقی بوده است. یعنی اگر به هر دلیلی بخواهم بگویم این روش را درست نمی‌شناسم یا برایم قابل شک است یا نمی دانم، اشتباه کرده ام. صادقانه وقتی سالیانه 300 نفر فقط از کلینیک من ترخیص می شود، خب این چه چیز را نشان می دهد؟ حتی اگر علمی هم برخورد نکنم و آماری نظر کنم، مثلا به عنوان یک آدم بی‌سواد که اصلا نمی‌داند اعیتاد چیست، حتی اگر از یک کره دیگر بیایم و به من بگویند یک چنین بیماری وجود دارد و این روش درمان، با این ورودیها و این خروجی‌ها را ارائه کنند، معلوم است که نتیجه چیست. وقتی یک بیمار هروئینی یا شیشه ای بهم‌ریخته که خودش را هم نمی‌تواند جمع کند، به کنگره می آید و وقتی از درمان خارج می شود، کاملا وضعیت زندگی و سلامتش تغیر می‌کند، این نشانه روش درمانی موفق است.

 

  • کلینیک شما مبصر هم دارد؟

ما روزهای دوشنبه و چهارشنبه از ساعت 9 صبح تا 8 شب پذیرای مسافران کنگره هستیم. تا پارسال مبصر داشتیم و از همکاریشان استفاده می‌کردیم، مریضهایمان زیاد بود و واقعاه به همکاریشان نیاز بود. اما الان به علت کم شدن تعداد بیماران و طولانی بودن ساعت کاری ما، انتخاب و جایگزینی مبصر از طرف کنگره سخت شد و با توجه به حس همکاری و اعتماد متقابلی که وجود داشت، بچه های گروه OT برایمان مبصر نفرستادند و گفتند خودتان مبصر خودتان باشید. (با خنده می‌گویند)

 

  • اگر ممکن است کمی در مورد نتایج فالوآپ صحبت بفرمایید، تا کنون در مورد نحوه و تاریخ مراجعه مسافران کنگره به مشکلی برنخورده‌اید؟

اتفاقا الان این شکولاتی که اینجا است مربوط به مسافری است که امروز صبح  فالوآپ یکساله‌اش را آورد، مثلا امروز هم 2 تا فالو آپ داشتیم که مثل همیشه بعد از تست و گرفتن نتیجه، برگه مربوطه توسط کلینیک تایید و امضاء می‌شود، که اصل برگه پیش ما می ماند و کپی آن را به کنگره می فرستیم. ما تا کنون در فالوآپهایمان تست مثبت نداشته ایم. با وجود اینکه کنگره 5 مورد برای تست نیاز دارد، اما کیتهای ما کیتهای سم شناسی مخصوص است که 10 پارامتر را آزمایش می کند، با این وجود تا کنون تست مثبت نداشته ایم. در مورد برخورد مسافران هم باید بگویم، مسافرها اینقدر ما را شرمنده می‌کنند که ما یک جوری خودمان شرمنده آنها می شویم.

 

  • از نظر کنگره کسی که برای فالو آپ نیاید مسافر سفر دوم محسوب نمی‌شود، آیا آماری از تعداد افرادی که بعد از رهایی برای فالوآپ مراجعه می‌کنند در اختیار دارید؟

بله، آمار فالو آپ موجود است، نزدیک 30 درصد برای فالو‌آپ بر نمی‌گردند و درصد این تعداد در فالوآپ 6 ماهه بیشتر است، اما بعضی‌ها را که برای فالوآپ نمی آیند، ما در محیط کنگره می‌بینیم و از سلامتشان با خبریم، بعید می دانم که بیش از 10 در صد ریزش داشته باشیم، ولی به هر حال هر روشی درصدی هم شکست هم دارد، اما درصد ریزش این روش بسیار پایین است.

 

  • گویا شما مدتی هم در زمینه درمان سیگار با لژیون ویلیام وایت همکاری داشته‌اید، اگر ممکن است کمی هم در این رابطه صحبت بفرمایید. آیا خودتان هم سیگار مصرف کرده‌اید؟

من خودم تابه‌حال مصرف دوخان نداشته ام. بعد از اینکه آقای مهندس آن بیماری برایشان اتفاق افتاد و در بیمارستان بستری شدند، من خیلی نگران سلامتیشان بودم، مهندس بعد از ترخیص از بیمارستان، یکروز به پارک آمدند و گفتند من سیگارم را کنار گذاشته ام و به جای آن آدامس نیکوتین مصرف می کنم، می خواهم روش DST را روی آدامس نیکوتین هم امتحان کنم و سیگار را هم با این روش درمان کنم. من خیلی خوشحال شدم و نظر به اینکه من خیلی هم به ایشان علاقه داشتم، ایشان به من افتخار دادند و به من اجازه دادند که به عنوان پزشک لژیون ویلیام‌وایت تا پایان یک سال رهاییشان در کنارشان باشم. آقای مهندس به محض اینکه خودشان درمانشان را شروع کردند، بلافاصله 30 نفر دستیار گرفنتند و خب این اعتماد به نفس بالایی می خواهد، ایشان اینقدر به این روش اعتماد داشتند که دو هفته بعد از شروع این روش، رهجو و دستیار گرفتند. 30 نفر رهجوی اول آقای مهندس، راهنماهای لژیون وایت شدند که خیلی هم خوب بود.

من هر جمعه در لژیون وایت حضور داشتم و مهندس بعد از سخنرانی به عنوان استاد، ده قیقه ای را فرصت می دادند که مسایل پزشکی مطرح شود. در ابتدا سوالات زیاد بود، زیرا یک روش جدیدی بود و نیازمند این بود که یک نفر پاسخگوی سوالات باشد، اما الان خدا را شکر خود دستیاران آقای مهندس هر کدام استاد مسایل مختلف مربوط به درمان اعتیاد به سیگار هستند.

و لژیون پزشکان؟ کمی هم در مورد لژیون پزشکان بگویید؟

 من 2 سال هر جمعه‌ صبح در سرما و گرمای شدید، باران و برف، با یک پیت حلبی و مقداری هیزم، در تمام جلسه های لژیون ویلیام وایت حاضر می‌شدم، گاهی در باران خیس می‌شدم، سرما می‌خوردم، تب می‌کردم، لرز می‌کردم، اما در هر شرایطی می رفتم، برای چه؟ برای اینکه حس خوبی به من می‌داد، برای آن حس خوبش می‌رفتم، اگر یک هفته حالم خوب نبود و نمی‌توانستم بروم واقعا دلم تنگ می‌شد. بعد از مدتی یکی دوتا دیگر از دوستان مانند دکتر نیکبخت، دکتر حسین، دکتر حداد، دکتر ابوالفضل، آنها هم صبحها به لژیون وایت می‌آمدند، تقریبا یک سال از لژیون وایت گذشته بود که آقای مهندس گفتند خودتان یک لژیون درست بکنید. بعد دوباره ما چند نفر یکسال می‌رفتیم، خانم دکتر اوجی و دکتر دانشمند هم اضافه شدند و کم‌کم تعدادمان بیشتر شد، تا اینکه الان آقای مهندس یک جایی را در ستاد بحران تهیه کرده‌اند و الان هر جمعه حدود 40 تن از پزشکان در لژیون شرکت می کنند. مشکلات هم را حل می‌کنیم، از تجربیات هم استفاده می‌کنیم هر جلسه یک چیزی یاد می‌گیریم. مشکلات مطرح می‌شود، همکاران بدون اینکه روبروی هم بایستند نظرشان را می‌گویند و مشکلاتمان حل می شود. اگر چه ما یک صنفی هم داریم، ولی اینجا یکدیگر را بهتر و صمیمانه تر می‌بینیم. ما که خیلی استفاده می کنیم و و کسی را به زور اینجا نمی‌آورند. من گاهی تا ساعت 12 شب مشغول کار هستم و با اینکه بعد از یک هفته پرکار و کشیک شب و خستگی و ... خواب جمعه خیلی لازم به نظر می‌رسد، ولی دیدن دوستان و آقای مهندس و بچه های کنگره حال خوشی می دهد که باعث می‌شود صبح آنجا حضور داشته باشیم.

گویا شما با سایت کنگره هم همکاری دارید، اگر ممکن است مختصری هم در مورد آن بفرمایید؟

بله، یک سلسله مقالات دنباله‌دار با عنوان مخ‌شناسی در رابطه با علم اعصاب یا نوروساینس بود که هفتگی یا دوهفته یکبار در سایت کنگره درج می‌شود و تا کنون 18 قسمت آن برای مطالعه در سایت قرار گرفته است.

 

آیا شما از سی دی های کنگره هم استفاده می‌کنید؟ (به شوخی می‌پرسم) آخرین سی‌دی که گوش کرده‌اید چیست؟

آقای دکتر می خندند و می‌گویند: بله‌ الان اگر کتابخانه من را همین جا نگاه کنید، پر سی‌دی های آقای مهندس است، الان به شما نشان می دهم.

آخرین سی‌دی دستور جلسه این هفته فضولی و آسایش است که برای این جمعه در لژیون پزشکان کار می کنیم به علاوه آخرین سی دی که سی دی فلسفه است.

 

آقای دکتر به نظر شما کنگره یک گروه خودیاری است، یا یک تفکر، یا یک روش درمان؟ منظورم این است که باتوجه به تجربه شما در زمینه اعتیاد، کنگره را در مقایسه با سایر افراد و گروههایی که در زمینه اعتیاد فعالیت دارند چگونه می‌بینید؟

همانطور که خود آقای مهندس گفته اند، از زمانی که کنگره را راه اندازی کردند به فکر این بودند که اگر یک روزی نبودند اینجا ادامه داشته باشد و هدفشان این بود که اینجا یک مرکز تولید علم باشد. برای همین اسم شعبه مرکزی را آکادمی گذاشته اند. ما هم الان این هدف را احساس می کنیم، کنگره به عنوان یک مرکز علمی و تجربی در کشور مورد تایید است. حتی کسانی که در خارج از کشور در زمینه اعتیاد کار می‌کنند کنگره را می شناسند. البته در مورد سایر گروها هم ما معتقدیم که ما باید همه با هم همکار باشیم، ما گروهی را نفی نمی کنیم، گروههایی که همکار هستند موفق‌ترند. ما خیلی از بیماران را داریم که نیازمند بستری شدن هستند، پس کمپ را لازم داریم، اما کمپ باید تحت یک فرایند نظارتی باشد، کمپ هم باید با گروهای دیگر همکاری کند، یا بعضی افراد نمی توانند به کنگره بیایند و برای درمان تحت نظر کلینیک‌ها می روند. اما چیزی که ما دوست داریم گروههای دیگر قبول کنند این است که همکاری چیز بدی نیست.

 

آقای دکتر اگر ممکن است احساستان را در مورد این واژا‌ها بفرمایید؛

مواد مخدر: سوء مصرف چرا که اینها یک زمانی دارو بوده اند. پزشکی  بدون مرفین امکان ندارد. یا شیشه از ماده ای بنام افدرا گرفته شده که خود یک دارو بوده است. داروهای بدنسازی، چاقی، لاغری، کچلی، داروهای قوای جنسی،... اینها همه می تواند مواد مخدر باشند.

مسافر تازه وارد: کسی که در موفقیت به رویش باز شده و همه می دانند جز خودش

OT: نعمتی که عجالتا در اختیارتان هست و تا هست بهتر است همه بشتابند چون معلوم نیست فردا چه می شود.

مهندس: یک مرد بزرگ، یک انسان درست، یک انسان به معنای واقعی

مبصر: آدم زحمتکشی که عاشق است، اکثر بچه های کنگره همین طورند، قدر شناسند.

کنگره 60: یک مرکز زایش علمی که روشهای جدید را در درمان دارد ایجاد می کند، این روشها بومی است و امیدوارم روزی جهانی شود. البته این نیازمند این است که آنچه در کنگره می‌گذرد به صورت علمی در تکست ها و مقالات مطرح و در مورد آن بحث شود.

 

ممنون از اینکه وقت گذاشتید و از صحبتهای شما خیلی لذت بردیم. حقیقتا بخشی از آنها، تاریخ شفاهی شربت OT بود که خود من برای اولین بار آن را شنیدم. انشاءالله فرصتی باشد که باز در خدمت شما باشیم و گفتگویی داشته باشیم. مجددا تشکر می کنم.

در پایان صحبت یا سوالی هست که به آن اشاره نشده باشد و علاقه مند باشید در مورد آن صحبت شود؟

   خیر، گمان کنم چیزهایی که لازم بود را شما پرسیدید، خیلی از آمدن و مصاحبت شما خوشحال شدم.

 
تهیه و تنظیم: پیمان میر
 
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .