نوش دارو پس از ترک تریاک
حدود 20 سال از بهترین دوران زندگیام را صرف استفاده مادهای کردم که فکر میکردم یک نوع تفریح لذتبخش برای زندگیام است. روزی که در یک جمعی از دوستانم نشسته بودم یکی از دوستانم از من خواست که مصرف تریاک را برای اولین بار تجربه کنم و من هم در رودربایستی قرار گرفتم و قبول کردم و با خود گفتم من که با یکبار مصرف معتاد نمیشوم، غافل از اینکه نمیدانستم همین یکبار جرقهای است برای بارهای بعدی.
اما...
تا اینکه 4 سال قبل از ورودم به کنگره یعنی سال 1387 یکی از دوستانم که در محل کار با وی در حال صحبت بودم و در مورد ترک تریاک با وی مشورت کردم او مصرف شیشه را به من پیشنهاد کرد و من هم که بسیار نادان و دهن بین بودم پیشنهاد او را بلافاصله پذیرفتم چون هدفم این بود که واقعاً ترک کنم اما به چه قیمت؟
من که دیگر به صحبت دوستم ایمان آورده بودم مصرف شیشه را آغاز کردم و هر چند روز یکبار شیشه را مصرف میکردم و در ابتدای مصرف از لذت وصفناپذیری بهرهمند بودم (دیگر به مصرف تریاک تمایلی نداشتم) و به آن نتیجهای که میخواستم رسیدم مقدار مصرفم را افزایش دادم و به جایی رسیده بودم که فقط مصرف شیشه آرامم میکرد و دیگر هیچ...
بعد از اینکه مدتی طولانی از این مسئله میگذشت سیستم خوابم بسیار به هم ریخته شده بود و بعضی مواقع کار به جایی رسیده بود که 72 ساعت نمیخوابیدم و روز بعد از آن را کامل در خواب بودم
بعد از گذشت این زمان من که فردی بسیار مذهبی بودم نمیتوانستم حتی نماز بخوانم و اگر هم میخواندم برای تظاهر بود و اینکه اطرافیان تغییرات را در من حس نکنند. شرایط روز به روز بدتر میشد و مصرف من هم سیر صعودی پیدا کرده بود و کار به جای خطرناک کشیده شده بود به حدی که تمام کارهایم عجیب و غریب بود و برای اطرافیانم کارهای من جای تعجب داشت و من هم سرگرم مصرف شیشه و مشکلاتی بودم که خودم برای خودم به وجود آورده بودم. به مرور زمان تنشهای عصبی من در منزل با خانواده بسیار زیاده شد، به حدی که افراد خانواده از من فرار میکردند و سعی داشتن که من را از جمعهای خانوادگی دور کنند، البته حق داشتن چون من در هر جا باعث شرمندگی و اضطراب برایشان بودم این روال ادامه داشت تا اینکه...
ادامه دارد
نویسنده: مسافر دوستعلی
منبع: نمایندگی سعادتآباد
از پایپ شیشه تا پیمان با خدا (قسمت اول)
- تعداد بازدید از این مطلب :
2956