هشتمین جلسه از دوره چهل و هشتم سری کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران نمایندگی البرز کرج به استادی همسفر سحر، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر کبری با دستور جلسه «هفته راهنما» در تاریخ ۱۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۶ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر که یکبار دیگر این جایگاه قسمت من شد و واقعاً یک روزی بود که خداوند برای من رفم زد، حقیقتاً خیلیخیلی سپاسگزارش هستم، از خانم فریبا عزیزم سپاسگزاری میکنم که استادی جلسه را به من واگذار کردند، هفته پیش که خانم فریبا زنگ زدند که خانم سحر میتوانید استاد بنشینید یا نه دقیقاً من شب قبلش داشتم به این فکر میکردم که من در این ۴ سالی که راهنما هستم در جشن هفته راهنما استاد ننشستهام چقدر خوب میشود که امسال من استاد میشدم و این شو شود آنقدر به دلم چسبید که با جانودل گفتم خانم فریبا اصلاً من داشتم به همین موضوع فکر میکردم خدا را واقعاً شکر میکنم بابت این اتفاق، از همین بابت سپاسگزار هستم که دست خداوند برای این شو شود شدم. اول سپاسگزاریهایم را میکنم؛ چون این جشن، جشن شکرگزاری است و ما در کنگره چند تا جشن شکرگزاری داریم که یکی از آنها همین جشن راهنما است و مهمترین مسئله که استاد امین و آقای مهندس همیشه میگویند: من بالاترین کشفی که کردم DST بود؛ اما بالاتر از DST این بود که شکرگزاری و سپاسگزاری را یاد گرفتم و واقعاً از همین جایگاه سپاسگزار آقای مهندس عزیز و خانواده پر مهرشان هستم که به من سحر سپاسگزاری و حال خوب را آموزش دادند، سپس از راهنمای عزیزم خانم مهناز عزیز راهنمای سفر اول و خانم فرنگیس عزیزم راهنمای سفر دوم خود سپاسگزار هستم که من را به این مسیر هدایت کردند.
حقیقت امر من دلم میخواست راهنما باشم؛ ولی همیشه میگفتم یک مدت دیگر هم بگذرد، یک مدت دیگر هم بیایم، یک مقدار دیگر آموزش بگیرم؛ ولی وقتی که آمدم و در این جایگاه قرار گرفتم واقعاً متوجه شدم که بالاترین و مقدسترین جایگاه برای خدمتکردن و آموزش گرفتن جایگاه راهنمایی در کنگره است، جایگاههایی که من تجربه کردم زیاد بود؛ ولی قشنگترین جایگاهی که تجربه کردم همین راهنمایی است و دیشب که داشتم فکر میکردم امروز در جلسه چه بگویم گفتم بهترین آرزو و بهترین خواسته برای من سحر این است که هر کسی رهروی مسیر نور است در جایگاه راهنمایی قرار بگیرد و بتواند واقعاً خدمت کند. من اصلاً کاری به رهجوها، لژیون و آموزشهای کنگره ندارم خدمت راهنمایی بند عشق من و خدا را خیلی قوی کرد و من خیلی در بچهها دیدهام که به دنبال خدای درونشان میگردند و برای همین دعا کردم آنهایی که واقعاً دنبال بند عشق هستند در این جایگاه قرار بگیرند و بتوانند آن خودسازی را داشته باشند.
کمی هم درباره دستور جلسه راهنما و رهجو صحبت میکنم که اگر تازهوارد داشته باشیم آنها هم با این جایگاه آشنا شوند، راهنما در کنگره به شخصی اطلاق میشود که سفر اولش را طی کرده؛ یعنی از مصرف مواد تا قطع مواد و بعدازاین که رها شده شروع به خدمتکردن در جایگاههای مختلف کنگره کرده است و بعد از آن در آزمون نهایی شرکت کرده است که شامل ۲ بخش جهانبینی و فنی است، قسمت جهانبینی که حتماً همه راهنماها همچنان روی خودشان کار میکنند و قسمت فنی هم که مبحث پروتکل DST است که همه راهنماها به آن مسلط هستند که به چه صورت به یک مسافر سفر داده شود تا آن شخص از مصرف رها شود. رهجو هم که مشخص است؛ یعنی جوینده راه یعنی کسی که آمده تا به آن حس و حال خوب و آن رهایی و درمان از بند مواد است برسد.
حالا یک مقدار راجع به راهنماها بگویم این هفته، هفته بزرگداشت جایگاه مقدس راهنمایی است، وقتی یک جایگاه را مقدس مینامند؛ چون من این را عملاً در صحبتهای آقای مهندس، استاد امین و خیلی از راهنماها و ایجنتهای دیگر شنیدهام؛ یعنی من سحر را مجبور میکند که روی خود بهعنوان یک سند بدون نقص کار کنم و همچنان به دنبال کسب آگاهی باشم اینطور نیست که بگویم حالا که من راهنما شدهام، کار تمام شده است؛ بلکه به نظرم راهنماها خیلی بیشتر از همهٔ اعضا در لژیون آموزش میگیرند، چون بهمحض این که یک رهجو را راهنمایی میکنند در خود مورد آزمایش و آزمون قرار میگیرند، خودشان آن مسیر را تجربه کردهاند و یا آگاهی آن مسیر را به دست آوردهاند و قطعاً برای بهدستآوردن آگاهی هر شخصی دچار رنجهای بسیاری میشود، بابت همین جایگاه راهنمایی مقدس است و هر انسانی نمیتواند در این جایگاه قرار بگیرد مگر انسانی که خودش خواسته داشته باشد که از سمت رنج و تاریکی به سمت عشق و نور حرکت کند و این زیبایی جایگاه راهنمایی است؛ راهنماها به جز عشق به خدمت چیز دیگری را ندارند، واقعاً راهنماها رنجی را از خلق دور میکنند.
در جایگاه راهنمایی در کنگره بعد از ۴ سال باید شال را تحویل بدهیم؛ ولی مهمترین آزمایش و مهمترین آموزشی که ما در جایگاه راهنمایی به دست میآوریم این است که در هر قسمت از زندگی که هستیم بتوانیم از خلق یک رنجی را دور کنیم و امیدوارم که واقعاً در این جایگاه توانسته باشم بهدرستی عمل کنم و افرادی که بر سر راهم قرار میگیرند بتوانم رنج را از وجودشان خارج کنم. مقداری هم دررابطهبا رهجو بگویم؛ من هم بهعنوان یک رهجو هستم درست است من در جایگاه راهنمایی هستم؛ ولی یک زمانی رهجو بودم و باید به زیباترین شکل رسم قدردانی را در این هفته بهجای آورم، این باید است، رسم کائنات است، باید به زیباترین شکل از راهنما تشکر و قدردانی کنم، این قدردانی حتماً پاکت پول نیست مهندس میفرمایند؛ هر کسی به توان خودش ولی باید به بهترین شکل باشد حتی اگر دلنوشته باشد باید در کاغذ زیبا، با خط خوش و با دلخوش آن کاغذ را نوشته باشد و امیدوارم که در جایگاه رهجویی هم بتوانم وظیفه خود را بهخوبی انجام دهم. البته من خودم هفته پیش خدمت استاد گرانقدرم رفتم و این کار را انجام دادم و امیدوارم که همه رهجوها این انرژی سپاسگزاری را به گردش درآورند تا بتوانند در این جایگاه که قرار گرفتند آدمهای سپاسگزاری را پرورش بدهند؛ چون تا زمانی که من عمل نکنم نمیتوانم آدم سپاسگزاری را در کنارم داشته باشم.
و در ادامه گزارش تصویری از مراسم جشن هفته راهنما «نمایندگی البرز»؛
عکس: همسفر سپیده (مرزبان خبری)
تایپ: همسفر فاطمه، راهنما همسفر ستاره (لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر پریسا، راهنما همسفر سحر (لژیون دهم)
همسفران نمایندگی البرز (کرج)
- تعداد بازدید از این مطلب :
1281