به نام نامی دوست که هرچه داریم از اوست
در روز پنجشنبه 28 فروردین ماه 1393 جلسه هفتم از دور اول کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 اصفهان با نگهبانی و استادی مسافر محمد فنایی و دبیری مسافر اصغر منصوری و با دستور جلسه سومین سالروز رهایی مسافر علی حسینی ،رأس ساعت 15 آغاز به کار نمود.
استاد ارجمند چنین بیان نمودند:
با قوت گرفتن از قدرت مطلق این جلسه را آغاز میکنیم ،این جلسه مختص سومین سالروز رهایی مسافر علی حسینی میباشد .از خداوند سپاس گذارم و خوشحالم و سومین سال رهایی ایشان را به خودشان و همسفرانشان تبریک میگویم و امیدوارم در راهی که در آن به درک و آگاهی رسید جایگاههای بالاتری را درک کند .علی با مصرف تریاک وارد کنگره شد و از تخریبها جدا نبود و از نظر تحصیلات آکادمیک تا مقطع لیسانس ادامه داده بود .ولی آنچه که مسلم است هر انسانی که در وادی اعتیاد قرار بگیرد ،دیوار ضخیمی بر روی تفکرات خود خواهد کشید ،چه بداند یا نداند و این دیوار ضخیم اجازه بسیاری از تفکرات سالم را از انسان میگیرد .
قرار گرفتن در وادی اعتیاد و در حقیقت در چاه ظلمت اعتیاد ،انسان را از وادی انسانی خارج میکند .شاید زندگی معمولی و عادی خود را داشته باشد ،اما به دلیل اینکه تفکر مسموم خواهد شد ،شخص نمیتواند از زندگی خوبی برخوردار باشد و این طبیعت مواد مخدر است و شخص هم برایش فرق نمیکند ،اینکه من چه کاره هستم و چه مقامی دارم و چه رنگی و منصبی دارم.
من در پیام ایشان هم عرض کردم ،انسان در یک تاریکخانه ذهنی قرار میگیرد که امکان حیات خوب و باکیفیت از آن شخص گرفته میشود و میبینیم که تا زمانی که از این تاریکخانه ذهن بیرون نیاید ،امکان این که به یک جهان جدید وارد شود وجود نخواهد داشت .الزاماً انسان نیازمند است که برای رهایی از این تاریکی ،آموزش ببیند .اگر در کنگره 60 این همه از جهانبینی صحبت میشود و از اهمیت خاصی هم برخوردار است ،به دلیل این است که شخص از آن تفکر افیونی جدا شود .
علی عزیز هم از این داستان جدا نبود و من وقتی ابتدای ورود ایشان را به کنگره با امروز مقایسه میکنم ،میبینم که چقدر در تفکرش تفاوت ایجادشده و از آن تاریکیها جداشده و همه اینها مستلزم آموزشهایی بود که دید و خدا را شکر میکنم که در کنگره امکان این وجود دارد که انسانی که در چاه ظلمت قرار میگیرد با توجه به این که خودش تلاش میکند و همت به خرج میدهد ،آرامآرام میتواند از این چاه خارج شود.حسن کار این است که اگر کسی این احساس تغییر را در خود ببیند ،میتواند از این چاه خارج شود و در غیر این صورت امکان خارج شدن نیست .انسانی که احساس تغییر را در خود نبیند هرگز حرکتی هم نمیتواند داشته باشد ،یعنی اولین گام برای ایجاد یک دگرگونی راستین ،احساس تغییر در خود شخص میباشد .
اگر انسانی در تاریکی اعتیاد قرار میگیرد برای او یک تراژدی و رنج و غم است و آن تجربه میتواند انسان را نجات دهد ،چون اصولاً انسانها باید طعمی از تاریکی را چشیده باشند ،تا بتوانند عظمت و صلابت روشناییها را درک کنند .به همین دلیل ما سرشک خودمان را در این تجربه تلخ و تاریک میتوانیم پیدا کنیم .این اتفاق دقیقاً برای علی هم افتاد ،کما این که برای تکتک ما هم افتاده است و هر کس از وادی اعتیاد خارجشده در حقیقت از تلخترین تاریکی به شیرینترین موهبت رسیده است .در کنگره این اتفاق به خوبی میافتد ،الگوها را میبینیم و با توجه به دانشی که در کنگره هست ،حرکت میکنیم .
مجموعاً افرادی که به کنگره میآیند را میشود به سه دسته تقسیم کرد ،یک عده هستند که به کنگره میآیند و به یک درمان نسبی هم میرسند و اصطلاحاً اینها راه را آمدهاند و به یک نقطهای از مسیر هم رسیدهاند ،دسته دوم میآیند و این مسیر را طی میکنند و میرسند و حافظ آن چیزی میشوند که به دست آوردهاند ،دسته سوم کسانی هستند که ،میآیند ،میرسند ،حافظ میشوند و سپس انتقال میدهند .
کسانی که در دسته سوم قرار میگیرند ،انسانهایی هستند که از یک ادراک عقلی هم برخوردار هستند .بر اساس سخنان بیداری در سی دی آقای مهندس در پرتو ادراک عقلی، تو حیات جدیدی را پیداکردهای که آن حقیقت است و در آن نقطه جهانی برایت گشوده شده .پس امروز بر تو واجب است که این جهان گشوده شده را به کسانی که مشتاقاند یاد بدهی و این جهان با یک تفکر آغاز میگردد ،همانگونه که گفته میشود یک تفکر نو میتواند صدها جهان را در یک انسان زنده کند و جهانی تازه برایش بگشاید .
اولین تفکری که میتواند یک انسان را از تاریکی نجات دهد ،این است که من در چه نقطهای قرار دارم و به کدام سمت باید حرکت کنم و در آنجاست که جهانهای تازه برایش گشوده میشود .از مواردی که میتوانم در مورد علی بگویم این است که جزو دسته رهجویانی است که علاقه او به کنگره زبانزد است و از جمله رهجویانی است که نظم و انضباط را در او به خوبی میتوانیم ببینیم .
در سفر اول ،ایشان آن قدر به خوبی عمل کرد که من فکر میکنم لحظاتی از عمرش نباشد که این مسیر طی کرده در سفر اول را از یاد ببرد و هر زمانی که صحبت میکند ،حتماً از سفر اولش یک موضوعی را عنوان میکند و این نشان از علاقهمندی ایشان دارد که در سفر اول خوب عمل کرد و نتیجه مطلوب را هم در زمان و وقت خودش گرفت و پس از آن دوباره همت کرد و در آزمون کمک راهنمایی شرکت کرد و پذیرفته هم شد و من به رهجویان ایشان بابت حضور در لژیونشان تبریک میگویم .من خدا را از این بابت شکر میکنم و از ایشان سپاس گذارم که این مسیر را به خوبی طی کرد و باز هم برایش آرزوی موفقیت های بیشتر دارم و امیدوارم که همیشه سالم و تندرست ،خدمت گذار خوب و باقدرتی در کنگره باشد و بتواند رهجویانی مثل خودش تربیت کند .
صحبتهای مسافر علی حسینی:
خصوصیاتی که دوستان برای من گفتند نتیجه آموزشهایی است که در کنگره دیدهام و اگر تغییر صفتی در من ایجادشده به کمک کنگره و خصوصاً راهنماییهای استاد عزیزم بوده است و البته کمک خداوند.ابتدا به دوران مصرفم برمیگردم ،حقیقت آن چیزی نیست که ما میبینیم و میخواهیم ،حقیقت آن چیزی است که ما نمیبینیم و نمیخواهم .
من قبل از دوران سوءمصرفم در ماه مبارک رمضان ،روزه میگرفتم ،ولی در یکی دو سال آخر نمیتوانستم به درستی روزه بگیرم ،ولی در سال آخر تصمیم گرفتم این کار را دوباره انجام دهم ،تا حداقل مقداری از تخریبم کم شود ،ولی هر شب بعد از افطار گریه میکردم و میگفتم خدایا این چه روزهای است که من هنوز افطار نخورده ،مجبورم که مصرف کنم .یاد صحبت آقای فنایی در لژیون افتادم که میگفتند گاهی ،انسان تمامی راهها را میرود و تمامی درها به رویش بسته میشود ،تنها میشود و در آن تنهایی دلش میشکند ،باخدای خودش خلوت میکند و در آن تنهایی یک مسیری برایش مشخص میشود و آن مسیر برای من مسیر کنگره بود .
مقطعی از سفرم مقارن با ماه مبارک رمضان شد ،من خدمت آقای فنایی رسیدم و گفتم اگر ممکن است دو وعده من را در افطار و سحر قرار دهید تا بتوانم روزه بگیرم و ایشان جواب منفی دادند و گفتند طبق برنامه عمل کنید و من قبول کردم ،چون به کنگره ایمان داشتم و الآن سه سال است که ماه رمضان را به خوبی درک میکنم و فقط از خداوند میخواهم که بتوانم زکات رهاییام را پرداخت کنم و من مدیون خداوند و کنگره و راهنمایم هستم و انشالله بتوانم در عمل جبران کنم .
هر کاری در جای خودش والاترین ارزش مادی و معنوی را دارد ،این یکی از جملات کتاب است که به من خیلی کمک کرد ،در سفر اول وقتی این جمله را میخواندم میگفتم :اگر بتوانم در این پله به خوبی عمل کنم پس حتماً در پله بعدی هم خواهم توانست خوب عمل کنم ،البته با آگاهی و اگر این آگاهی نبود ،نمیدانستم که در صور پنهانم چه میگذرد .وقتی یک پله را میگذراندم ،این قدر خوشحال بودم که در تولدها ،تولد خودم را تصویرسازی میکردم .
تمام مطالب در درون و بیرون ماست .آقای مهندس میگویند که شما باید همیشه یک مقدار از نوشتارها جلوتر باشید و من مفهوم این موضوع را در سفر دومم متوجه شدم ،یعنی اگر وظیفهام را درست انجام میدادم ،آن موقع از نوشتارها جلوتر بودم و خداوند هم بیش از تلاشم به من کمک کرد تا اینکه به آگاهی رسیدم .یک تولد نتیجه تلاش یک هفته فرد نیست بلکه او دو یا سه سال تلاش میکند و در جشن تولد خود تجربیاتش را در اختیار دیگران میگذارد .به خاطر اینکه راهنمایم زود در جلسات حاضر میشدند ،این تفکر در من به وجود آمد که اگر قرار است من درمان بشوم ،پس باید من زودتر در جلسه حاضر شوم و این موضوع خیلی به من کمک کرد .در پایان از همه دوستان تشکر میکنم و خدمت راهنمای عزیزم و همسفرم و راهنمایشان و کلیه دوستانی که ما را در این جشن همراهی کردند سپاس ویژه دارم .
صحبتهای همسفر سمیه:
با حرکت راه نمایان میشود .من این روز را به علی آقا و همسفرشان و مادر عزیزشان که امروز نور مجلس ما بودند ،تبریک میگویم و از آقای فنایی تشکر میکنم و بابت این رهجویی که پرورش دادند به ایشان تبریک میگویم .آقای مهندس همیشه میگویند که رهجو به راهنمایش میرود و حس راهنمایش را میگیرد ،ایشان این آرامش را از آقای فنایی هدیه گرفتهاند و به رهجویانشان هدیه دادهاند و همین طور به همسفرشان . ایشان در لژیون بسیار فعال هستند و آموزشها را به خوبی در زندگی جاری ساختهاند و امیدوارم که ایشان را در جایگاه کمک راهنمایی ببینم.
صحبتهای همسفر مریم:
خداوند بزرگ را شاکر هستم که امروز در چنین جایگاهی قرارگرفتهام و امیدوارم که تمامی همسفران در این جایگاه و جایگاههای بالاتر قرار بگیرند ،در ابتدا از پدر و مادر مهربان کنگره ،آقای مهندس و خانم آنی تشکر میکنم ،که چنین مکان سرشار از علم و معنویتی را تأسیس کردند و همچنین از آقای فنایی تشکر میکنم و از راهنمای خوب خودم خانم سمیه و از همه مسافران و همسفرانی که ما را در این جشن همراهی کردند تشکر میکنم و تولد سه سالگی علی را به ایشان تبریک میگویم و امیدوارم که سالیان سال در کنگره خدمت کنم .
صحبتهای همسفر کوچک محدثه:
از آقای فنایی و از خانم سمیه تشکر میکنم و امروز را به پدرم تبریک میگویم.
منبع : وبلاگ نمایندگی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
666