در زندگی من مواقع زیادی بوده است که دلم میخواسته کاری را انجام دهم، چیزی را داشته باشم و یا به جایگاهی برسم؛ اما به دلیل اینکه خودم را در آن حد و اندازه نمیدیدم و یا از شکست خوردن میترسیدم و یا اینکه به خودم میگفتم «آخِ چه جوری؟»، از دنبال کردن هدف خودم منصرف میشدم و بهجای اینکه مثل یک انسان موفق و هدفمند زندگی کنم سر خودم را با چیزهای کوچک گرم میکردم و از هدف خود دور میشدم.
آنچه در این وادی بهخوبی بسط داده میشود این است، علیرغم اینکه لازم است هر کاری را با تفکر و تعقل انجام دهیم اما در بسیاری از موارد وقتیکه ما نمیدانیم از چه مسیری باید هدف خود را دنبال کنیم، صرف حرکت کردن مسیر را آشکار میکند.
آنچه بسیار اهمیت دارد، البته پیش از آغاز حرکت این است که ما بهدرستی و با دقت هدف خود را تعیین کرده باشیم. این هدف باید متناسب با خواستهها و توانمندیهای درونی ما باشد. چیزی که واقعاً و از اعماق وجود خود خواهان آن هستیم و برای یافتن این هدف لازم است در وجود خود دقیق شویم و بفهمیم که واقعاً چه میخواهیم؛ بنابراین تفکر در مرحله انتخاب هدف اهمیت بسیاری دارد.
مسئله مهم دیگر این است که وقتی هدف خود را تعیین کردیم، برای رسیدن به آن، تصمیم قاطع بگیریم، چراکه اگر این تصمیم قاطع وجود نداشته باشد با اولین مشکل و یا روبهرو شدن با اولین کسی که آیه یأس میخواند از ادامه راه مأیوس میشویم. باید به خودمان تعهد بدهیم که اگر سنگ از آسمان بیفتد دست از رسیدن به هدف خود نکشیم. روزهای سخت و آزمونهای دشوار تعیین میکنند که آیا شما استحقاق رسیدن به هدف خود رادارید یا نه؟
همیشه شیطان که دشمن دیرینه انسان است، در هر مسیری که انسان در پیش میگیرد، در کمین اوست. وقتی شما برای رسیدن به هدف خود باید راهی دراز و سخت را بپیماید، در سختترین لحظات که توان شما رو به اتمام است، شیطان راهی آسان و فریبنده را پیشنهاد میدهد، مسیری که تنها اشکال آن این است که خارج از صراط مستقیم است و اگر بینش درست و هوشیاری لازم را نداشته باشید، شمارا از مسیر خارج میکند و بهجایی میبرد که عرب نی انداخت.
برای حرکت در صراط مستقیم و برای رسیدن به حال خوش پیش از حرکت لازم است که تمام حسابهای خود را صفر کنیم. چراکه اگر خورده حسابی داشته باشیم در میانهی راه وقتیکه کافی است دستمان را دراز کنیم تا به مقصود برسیم، ممکن است بذر پلیدی که قبلاً کاشتیم سر برآورد و پایمان را بگیرد و ما را به زمین بکشد. پس لازم است پیش از حرکت بار خود را سبک کنیم.
آنچه در جبران خسارت از خود بسیار اهمیت دارد و در وادی هم به آن اشارهشده است، بخشیدن خود است. یکی از حربههای شیطان برای به بند کشیدن انسان عذاب وجدان است. ما باید بدانیم اگر کار خطایی کردهایم، همینکه به آن آگاه شویم و اقدامات لازم را در حد توانمان برای جبران خسارتها انجام و درس لازم را بگیریم، دیگر با آن اتفاق و خودمان بیحساب هستیم و اینکه دائماً خودمان را ملامت کنیم و عذاب وجدان داشته باشیم تنها به خواسته حضرت ابلیس که از غم و رنج ما تغذیه میکند عمل کردهایم. داشتن عذاب وجدان مثل این است که شما همزمان وقتی برای حرکت به سمت خواسته خود گاز را فشار میدهید ترمز را همفشار دهید.
نویسنده: کمک راهنمای محترم آقای فرزاد
تایپ: مسافر علی شهابی
ویراستاری؛ علی عربی
- تعداد بازدید از این مطلب :
864