English Version
English

دل نوشته: حس و حال من در کنار هفت‌سین کنگره

دل نوشته: حس و حال من در کنار هفت‌سین کنگره

سلام دوستان مریم هستم یک همسفر؛ امروز می‌خواهم از حس و حالم کنار سفره هفت‌سین در کنگره ۶۰ که خانه امید و آرزوهایم است دست‌به‌قلم شوم. به شکرانه عبور از گردونه‌های زمستان، به شکرانه مقاومت و ایستادگی، به شکرانه فرصتی نو که ارزانی‌مان کرده هفت‌سین می‌گشاییم.

این سفره منشأ همیشگی ما در رنج‌ها، شادی‌ها در راحتی‌ها است. دست‌های من یخ نمی‌زنند هیچ‌گاه، چون در دست‌های دیگری است. چون دست‌هایمان را بر سر هفت‌سین هرسال البته کنار همه دوستانی که هرکدام به‌نوعی مثل خودمان هستند به هم گره می‌زنیم.

هفت‌سین سفره کنگره ۶۰ هیچ کم ندارد. با سین سلام و با سین سخاوت و با سین سادگی و با همه سین‌های دیگری که هرسال در خانه‌های ما به‌رسم دیرین سر سفره آرزوهایمان می‌نهادیم سیب سرخ و سمنو سبزه و سماق و سکه نو در کنار این سفره که با تمام سفره‌های هفت‌سین سال‌های گذشته برایم فرق دارد.

حال پسرانم خوب، حال مسافرم خوب، حال من هم خوب و حال همه خوب است و این حال خوب برایم بالاترین ارزش را در سال نو دارد؛ زیرا یک سال بسیار سخت و طاقت‌فرسا را در کنار مسافرم و فرزندانم پشت سر گذاشتم و اکنون‌که در کنار سفره هفت‌سین کنگره لحظات آخر سال را سپری می‌کنم قلب زنگ گرفته‌ام را به روشنایی می‌سپارم و برای سال نو بذر پر از مهر می‌کارم.

سالی که گذشت برای من، با آمدن به کنگره و سفر کردن برایم سالی بود به‌یادماندنی، پر از خاطره‌های خوب و بد و خاطره‌هایی که گاهی پر از اشک و گاهی سرشار از لبخند و گاهی در تلاش مداوم، گاهی در آرامش سپری شد.

اکنون بادل‌های یکرنگ و باصفا آماده‌شده‌ایم تا به ثانیه‌های تازه زندگی وارد شویم.

یک سال گذشت و واپسین ثانیه‌ها، فاصله میان زمان را دونیمه کرده. نوروز می‌آید تا گردوغبار غفلت را از رخسارمان بشوید. بهار می‌آید تا به من بگوید لحظه‌ها چون ابر درگذرند، گاه خورشید می‌تابد. هر رفتنی را آمدنی است و هر آمدنی را رفتنی، چنان‌که زمستان می‌رود بهار می‌آید، چشم‌هایمان به روشنایی باز می‌شود و دل‌های ما به یکدیگر نزدیک و قلب‌هایمان آرامش دوباره می‌یابند در حلول سال نو

امروز روز آخر از سال ۹۶ بود که در کنگره بودم پر از خاطره شد برایم زیرا امسال سال اولی بود که در کنار دوستان در کنار هفت‌سین در کنگره بودم و حس خیلی دل‌انگیزی داشتم.

قلب و روحم بسیار تسکین یافته، قلبم پر از امید به آینده روشنی است که در سال جدید در پیش رودارم مطمئن هستم با خواست خداوند و به امید خدا روزهای بسیار خوبی منتظر من است.

چشمانم را بستم و بادل کوچکم و پر از آرزوهای بزرگ برای تمام مسافران رهایی و درمان قطعی و برای هم‌سفران رسیدن به تمام آرزوهایشان و بزرگ‌ترین ثروت یعنی آرامش را از خداوند طلب کردم.

برای مسافرم درمان واقعی و ابدی و سالی پر از آرامش برای خودم و خانواده‌ام آرزو کردم و سلامتی برای راهنمای عزیز و دلسوز و مهربان خودم خانم سکینه آرزو کردم که امیدوارم سال بسیار پربرکت و شادی را در پیش رو داشته باشند.

در آخر حرف‌هایم به‌پاس ادب و احترام از آقای مهندس حسین دژاکام سپاس گذارم و از خداوند متعال برای ایشان سلامتی و طول عمر باعزت و سالی پربرکت آرزومندم.

 

نویسنده: همسفر مریم لژیون اول
نگارنده: همسفر فرشته لژیون چهارم

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .