English Version
English

لژیون مالی؛گفت و گو با کمک راهنما و دستیار دیده‌بان مسافر اکبر

لژیون مالی؛گفت و گو با کمک راهنما و دستیار دیده‌بان مسافر اکبر

خیلی ممنون از وقتی‌که در اختیارمان گذاشتید، هدف اصلی این مصاحبه در رابطه با لژیون مالی است، همان‌طور که میدانید دهه سوم آبان ماه هفته لژیون مالی است و می‌خواهیم از تجربیات شما به‌عنوان ایجنت دوره گذشته و یکی از اولین کسانی که لژیون مالی را در نمایندگی کرج تأسیس کرد استفاده کنیم.

در ابتدا خودتان را به روش کنگره 60 معرفی کنید.

سلام دوستان اکبر هستم یک مسافر، تخریب هفت سال با آنتی X قرص و اپیوم، به مدت دوازده ماه به روشD.S.T و با داروی O.T با کمک راهنمایی استاد عزیزم جناب آقای حسین غفوری سفر کردم، ورزش موردعلاقه والیبال و شنا است که در حال حاضر هشت سال و چهار ماه و پانزده روز است که آزاد و رها هستم.

انگیزه شما برای ورود به لژیون مالی چه بود؟

زمانی که بنده وارد کنگره 60 شدم، همانند خیلی از افراد تازه‌وارد فکر می‌کردم که خیلی به خودم، زندگی‌ام و کارم بدهکار هستم، که این موضوع یک نقطه عطفی شد برای خدمت کردن من در کنگره، به جهت جبران کارهای گذشته، در آن ایام هم افراد به‌حساب کنگره پول واریز می‌کردند، ولی لژیون مالی در کار نبود‌ و این حرکت چهارچوب و تشکیلات نداشت.

از همان ابتدا خودم را آماده این موضوع کرده بودم که چون اینجا قسمتی از فرهنگسرا است، پس ما خواه، ناخواه باید به دنبال یک جای ثابت برای نمایندگی کرج باشیم و به‌واسطه شغلم در جریان پرونده و سابقه کامل ملک بودم که جزء یکی از اموال توقیفی رژیم گذشته است، در اصل اینجا کارخانه شراب سازی بوده که بعد ازانقلاب توقیف ‌شده و پس از مدتی در اختیار راهنمایی و رانندگی قرارگرفته و سپس شهرداری، در حال حاضر هم در مالکیت مترو است.

جالبی قضیه اینجا بود که بنده هر چه در کنگره به‌ظاهر کمک و خدمت می‌کردم، کارم هم بیشتر راه می‌افتاد، وقتی می‌دیدم 100 هزار تومان به کنگره کمک می‌کنم جوابی چندین برابر نصیبم می‌شد، بی‌تعارف میگویم که هر وقت بی‌پول می‌شدم به کنگره بیشتر کمک می‌کردم.

آقای محمد داداشی یک کارمند معمولی بانک هستند و توفیق خرید کتاب جناب مهندس به مبلغ 151 میلیون تومان را داشتند، ایشان در روز رهایی جمله‌ای را گفتند به این مضمون که: اگر 10 راه برای پولدار شدن در دنیا وجود داشته باشد یکی از آن‌ها کمک نقدی به کنگره 60 است و بنده این جمله را با پوست، گوشت و استخوانم لمس کرده‌ام.

از طرفی هم نسبت به کنگره احساس دِین می‌کردم، درست است که درمان در کنگره رایگان است، اما به‌واسطه آموزش‌هایم یاد گرفتم که اگر فردا روزی از بنده سؤال شود که اکبر سعادتی ما این توانایی را در اختیار تو قراردادیم و شما از این توانایی به چه میزان در راستای کارهای مثبت، خیر و کمک به هم نوع استفاده کردی؟

اولین بار چه سالی در راستا این موضوع حرکت کردید؟

فکر می‌کنم حدود چهار سال پیش بود که برای اولین بار بنده توفیق داشتم عضو لژیون مالی شوم، آقای مجید لطفی اولین نفر در شعبه کرج برای استارت این کار بودند، استارت این حرکت ازآنجا خورده شد و در ادامه بنده به همراه آقا بهزاد بابایی و باقی عزیزان وارد لژیون مالی شدیم و به‌طور جدی لژیون مالی شکل گرفت.

 آیا در طول این مدت، برای آینده و سال‌هایی که در پی هم می‌آیند، برای چگونگی برگزاری لژیون مالی برنامه‌ریزی داشته‌اید؟

بله، لطف خداوند، آقای سلامی و دیگر خدمت گزاران کنگره 60 شامل حال ما بوده است، زمین نمایندگی کرج خریداری شد و به‌صورت یک تیم واحد پیگیر کارهای این زمین هستیم و به طبع باید به فکر ساخت بنا جدید نمایندگی کرج می‌بودیم، این کار مستلزم شارژ مالی است، لازم نیست کار خاصی انجام دهیم، فقط در ذهن و قلب خود از خداوند می‌خواهیم که کمکمان کند تا بتوانیم به کنگره و زمین خدمت کنیم.

 تأثیر این حرکت در زندگی‌تان را عنوان کنید.

تأثیرش این است که بنده مدت سه سال است که به آن صورت کار نمی‌کنم ولی هیچ‌وقت لنگ نمانده‌ام و کیفیت زندگی‌ام به بهترین شکل انجام‌گرفته است، به‌واسطه حضور در لژیون مالی هم لحظاتی در زندگی برایم اتفاق افتاده که باکمی تفکر به این موضوع پی بردم که هیچ‌کدام از آن‌ها شانسی و اتفاقی نیست منظورم این است موقعیت هایی برایم پیش آمده که افرادی که از من باهوش تر و مستعد تر بوده اند هم نتوانستند پیروزی های بنده را به دست بیاورند.

افرادی هستند که تمایل دارند در لژیون مالی شرکت کنند، چه پیام یا توصیه‌ای برای این افراد دارید؟

مدام به این موضوع فکر کنند؛

که می‌خواهند این کار را انجام دهند و بعد در جهتش حرکت نمایند، خدمت در همه قسمت‌های کنگره 60 بُرد-بُرد است، خدمت در لژیون مالی هم مزایا فوق‌العاده خودش را به همراه دارد، وقتی تصمیم خدمت در لژیون مالی در ذهنت پدیدار می‌شود، ناخودآگاه درهایی به رویت باز می‌شود و در مسیرهایی قرار می‌گیری که تأمل‌برانگیز است.

چون به‌تازگی دستیار دیدبان شده‌ام و امروز همایش کمک راهنماها بود در آنجا حضور داشتم که آقای علیرضا زرکش جمله‌ای را بیان کردند که چهارستون بدنم را لرزاند، البته در مثال جای مناقشه نیست، ایشان فرمودند که همه ما صدقه می‌دهیم تا برایمان اتفاقی نیافتد، ولی به کنگره 60 کمک می‌کنیم تا برای دیگران اتفاقی نیافتد و یا اگر کسی در دام بلایی چون اعتیاد گرفتار است، آن بلا از ایشان و زندگی‌شان برطرف شود، به‌شخصه تابه‌حال در زندگی بلایی بالاتر از اعتیاد را تجربه نکرده‌ام، خداوند کاملاً ناظر بر اعمال ما انسان‌ها است، وعده خداوند دروغین نیست و دستش بالاترین دست‌ها است، وقتی تلاش می‌کنیم و پول درمی‌آوریم برای کمک به دیگران،

خود خداوند بسیار حامی است، در ظاهر می‌خواستم 5 میلیون تومان کمک کنم و در این مسیر توسط عنایت خداوند راه‌هایی پیش رویم قرار می‌گرفت که 50 میلیون تومان به دست می‌آوردم و این همان برگشت انرژی در حد و اندازه ای بالا است.

با توجه به شرایط مالی که همه ما کم‌وبیش درگیر آن هستیم، باخدای خودم خلوت کرده بودم و خواستم که بازهم در این جایگاه خدمت کنم که بعدازآن شرایطی برایم مهیا شده است که بر اساس خواسته‌ام لیاقت حضور در این جایگاه را داشته باشم.

در صورت تمایل اگر سخن پایانی دارید بفرمایید.

بنده از همه شما عزیزان سپاسگزاری می‌کنم که این فرصت را در اختیارم قراردادید و ممنونم بابت همه زحماتی که انجام می‌دهید، انشالله تلاش می‌کنیم تا پایه‌های مالی قدرتمندی داشته باشیم.

حضرت رسول می‌فرمایند: کسی که معاش نداشته باشد، معاد هم نخواهد داشت، پس اگر می‌خواهیم خدمت‌گزار باشیم باید همیشه به فکر محکم کردن پایه‌های مالی زندگی‌مان باشیم و اینکه جواز زمین شنبه آماده تحویل است و زمین مهیا ساخت، این گوی و این میدان.

 

از زحمات شما در این زمینه بسیار سپاس گزاریم و قدردان زحمات شما هستیم، چه‌بسا اگر تلاش‌های شبانه‌روزی شما نبود شاید خرید این زمین مهیا نمی‌شد.

نویسنده و تایپ: مسافر محمد و علیرضا

عکاس: مسافر آرش

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .