English Version
English

دلنوشته؛ یاری‌رساندن به انسان‌ها

دلنوشته؛ یاری‌رساندن به انسان‌ها

اکثر ما در زندگی روزمره کارهایی را به‌اجبار یا به اختیار انجام می‌دهیم که بسته به شرایط مختلف در دوره‌های زندگی متفاوت است. این کارها برای ما خانم‌ها شامل؛ کارهای خانه، رسیدگی به فرزند یا فرزندان و همسر داری می‌باشد.

من قبل از ورود به کنگره این کارها را انجام می‌دادم، اما حس خوبی به آن‌ها نداشتم و فقط انجام می‌دادم که به‌قول‌معروف خودم یا دیگران را راضی کنم. وقتی به کنگره آمدم و آموزش گرفتم و دیدم که همه‌ی اعضای کنگره برای انجام دادن کارها داوطلب می‌شوند برایم جالب بود، هر چه جلوتر می‌رفتم بهتر درک می‌کردم که انجام این کارها یا همان خدمت کردن چه تأثیر خوبی در روحیه ما دارد، چون با میل خود انجام می‌دهیم.


خدمت در کنگره حال خوش را به همراه دارد، چون خدمت به کسانی می‌کنیم که دردکشیده‌اند و سختی‌های زیادی را تحمل کرده‌اند، من خدمت‌های متفاوتی را انجام داده‌ام مثل خدمت در نشریات، مرزبانی دبیری جلسات و سایت ... شاید در ظاهر این خدمت‌ها باهم فرق کنند اما همه‌ی آن‌ها یک هدف را دنبال می‌کنند و آن یاری‌رساندن به انسان‌ها است. وقتی در کنگره خدمت می‌کنیم یاد می‌گیریم که به دیگران بدون هیچ چشم‌داشتی کمک کنیم، یاد می‌گیریم محبت کنیم، آن‌هم محبت بلاعوض و در کنار این خدمت کردن، عاشق بودن را یاد می‌گیریم، عاشق انسان‌ها بودن و دوست داشتن آن‌ها در هر شرایطی ...

در کنگره یاد گرفتم اول خودم را دوست داشته باشم و برای خودم اهمیت قائل باشم، این خودخواهی نیست بلکه به من یاد می‌دهد که اگر می‌خواهم دیگران را دوست داشته باشم باید اول خودم را دوست بدارم. یاد گرفتم کارهایی که برای خانواده‌ام انجام می‌دهم با عشق باشد نه از روی اجبار ... حتی یک چای درست کردن که شاید در ظاهر ساده باشد اما می‌تواند تمام حس من را منتقل کند.


من مثل قبل کارهایم را انجام می‌دهم اما این کجا؛ آن کجا ... وقتی به زندگی گذشته‌ام فکر می‌کنم، آن نابسامانی‌ها و مشکلات را یادآور می‌شوم، خودم را مدیون کنگره میدانم زیرا آرامشی را به من و خانواده‌ام داده که حسرتش را می‌خوردم. همسرم را به من برگردانده که از او قطع امید کرده بودم و قلب من را لبریز از عشق و محبت کرده، قلبی که سرشار از کینه و نفرت بود و جایی برای عشق نداشت.


روزهای دوشنبه برای من یک حس خوب است و همین حس خوب باعث می‌شود این مسیر را طی کنم و اول وقت در نمایندگی فردوسی حضورداشته باشم. چراکه من به بودن در این مکان مقدس و به حال خوب آن نیاز دارم، چیزی که در هیچ کجای دیگر پیدایش نکردم و ایمان‌دارم که این خدمت همان بذر نیکویی است که کاشته می‌شود و قوت و سایه بانی خواهد شد. امیدوارم همه‌ی همسفران و مسافران کنگره ۶۰ به آرامش واقعی برسند و از مهندس دژاکام عزیز تشکر می‌کنم که تفکر ایشان مسیر روشنی را به ما نشان داد.

 

متن: همسفر اکرم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .