خداوندا: قبل از اینکه چیزی به من بدهی ظرفیتش را به من بده (دکتر شریعتی) شاید فکر کنیم و مسئولیت و قبله گم کردن در این دستور جلسه باهم چه رابطهای دارند. رابطه عجیبی بین ظرفیتها و مسئولیتهای ما وجود دارد اما قبل از اینکه در اینباره سخن بگوییم ابتدا ببینیم...
ظرفیت و مسئولیت یعنی چه؟ ظرفیت یعنی گنجایش.
مسئولیت یعنی وظیفهای که به عهده ما گذاشتهشده و ما بایستی در مقابل آن مسئولیت پاسخگو باشیم.
تکتک ما انسانها در برابر مسائل و مشکلات زندگی ظرفیتهای مختلفی داریم ظرفیت بهگونهای همان نقطه تحمل ما هست که میتوان گفت: اگر شخصی گنجایش و نقطه تحمل کاری یا چیزی را نداشته باشد آن شخص از تعادل خارج و وارد آستانه آشوب میشود و برای او مسائل و مشکلاتی به وجود میآید.
ما در زندگی روزمره خود در خانواده و جامعه مسئولیتهایی را پذیرفتهایم اما متأسفانه گاهی وقتی در جایگاهی قرار میگیریم که بالاتر از ظرفیت ماست دچار غرور و منیت میشویم، فراموش میکنیم که اگر مسئولیتی داریم در درجه اول به خاطر خدمت به دیگران است و باید به آنها رسیدگی و پا و پاسخگو باشیم در اینجا ما از هدف اصلی منحرف و درواقع قبله و راه خود را گمکردهایم.
ما باید همیشه مسئولیتی که میخواهیم در هر گوشه از اجتماع، خانواده و... به عهده بگیریم ابتدا بررسی کنیم که آیا این مسئولیت بهاندازه ظرفیتهایمان هست یا خیر تا بهواسطه آن در ما تخریب ایجاد نشود.
اگر مسئولیتهای بالا را دوست داریم میتوانیم با صبر و زمان و آموزش ظرفیت خود را افزایش و سپس به آن جایگاه برسیم و انسان برای رسیدن به جایگاههای بالاتر همیشه و باید مسئولیتهای کوچکتر را بپذیرد و انجام دهد تا ظرفیت او رشد کرده و آماده پذیرش مسئولیتهای بزرگتر باشد.
و چه زیباست که ما حدود و ظرفیت وجودی خود را بدانیم. ما در کنگره 60 آموختهایم که هر چیزی در جای خودش زیبا، پربار و ارزشمند است حتی دوست داشتن، محبت کردن و... هم در حد زیاد، اگر شخص ظرفیت لازم را نداشته باشد ممکن است حال او خراب و در او تخریب ایجاد کند.
شخصی که قبله گم میکند در اثر داشتن ظرفیت پایین میتواند تبدیل به شخصی ناسپاس شود که به خاطر داشتن جهل و نادانی و عدم آموزش فراموش کند که اگر او مثلاً در فلان جایگاه قرار دارد چه افراد و سیستمهایی به او کمک کردند و این شخص را به اینجا رساندند.
عملکردهای این شخص بسیار جاهلانه و عاری از هرگونه ظرفیت و دانایی میباشد و سنگینی مسئولیتی که بر عهده دارد او را تبدیل به شخصی خودخواه و بیتعادل کرده و درواقع قبله خود را گم کند.
وقتی یک سفر اولی وارد کنگره 60 میشود فوری او را مرزبان، دیدهبان، راهنما و... نمیکنند این شخص همانگونه که بهتدریج درمان و ظرفیت خود را نسبت به مواد بالا میبرد بهتدریج و پلهپله مسئولیتهای کوچک را میپذیرد و آموزش میبیند و درنهایت ظرفیت او بالا رفته و میتواند به درجات بالاتر برسد.
کنگره 60 به ما آموخته که آموزش، تجربه، تفکر و دانایی است که ظرفیت و نقطه تحمل ما را بالا میبرد و یاد میگیریم وظیفه ما خدمت درست است. انسانی که ظرفیت و خدمت در جایگاهی را دارد و در آن جایگاه به مردم خدمت میکند این کار را با عشق انجام میدهد. و در آخر ما باید یادمان باشد که کنگره 60 چه خدمتی به ما کرده و در هر جایگاهی در کنگره 60 قرار میگیریم با عشق و محبت خدمت کنیم و قبله خود را گم نکنیم.
نویسنده: همسفر طاهره
نگارنده: همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
1769