English Version
English

دستور جلسه این هفته: (که چی؟)؛ به قلم مسافر علی خدامی

دستور جلسه این هفته: (که چی؟)؛ به قلم مسافر علی خدامی

بسم الله الرحمن الرحیم

در کنگره 60 برای 50 هفته فعالیت کنگره 60 در طول سال ، 50 عنوان و دستور جلسه در نظر گرفته شده است . این عناوین یا دستور جلسات ، محتوای آموزشی کارگاه های آموزشی کنگره 60 را تشکیل می دهند . کارگاه های آموزشی ، مهمترین بخش آموزشی کنگره 60 را تشکیل مکی دهند که اصل درمان گروهی نیز در همین کارگاه ها به کار گرفته می شود .

 دستور جلسات سالیانه ، اهم موضوعات و مفاهیمی که در طول یک سال و یا در طول سفر استاندارد یک  مسافر سفر اول ، برای رسیدن به رهایی ، بایستی آنها را بیاموزد را در بر گرفته است . اگر دقت کنیم تمام دستور جلسات سالانه دارای بار آموزشی خاص خود می باشد که قطعا در موفقیت سفر یک مسافر نقش بسیار مهمی می تواند داشته باشد . بنابر این ، حضور منظم در کارگاههای آموزشی و کلاس های درمان گروهی مهمترین بخش حضور یک مسافر در کنگره 60 می باشد و سفر اولی هایی که کارگاهها را جدی می گیرند و از دستور جلسات سالانه مطلب می آموزند ، سفرشان به مراتب موفقیت آمیزتر خواهد بود .

بعضی از دوستان سفر اول ، حتی قبل از رسیدن یک دستور جلسه ، به پیشواز و استقبال آن می روند و روی آن فکر می کنند و بعضی هم متاسفانه کارگاه ها را آنطور که باید جدی نمی گیرند ، دیر می آیند و یا زمان کارگاه در حیاط هستند و به هر حال این محتوای بسیار غنی آموزشی را از دست می دهند . این به این معنا است که از درجه درمان و تعادل آنها کاسته و به درجه ترک آنها افزوده می شود .

در کنگره 60 همه به درمان نمی رسند ، همه به تعادل نمی رسند ، همه به بند عشقی که وعده آن در پیام سفر اول داده شده است نمی رسند ، آنهایی می رسند که بند بند آموزشها ، سطر به سطر نوشتارها و متون آموزشی و لحظه به لحظه کنگره 60 را غنیمت و نعمت الهی می دانند و به آن اجر می نهند . اینها کسانی هستند که لطف خداوند شامل حالشان شده است و به آن حال خوش و سعادت و خوشبختی که مد نظر کنگره 60 می باشد و به آن رهایی و درمان قطعی و کامل می رسند .

و اما دستور جلسه :

سی و ششمین دستور جلسه هفتگی کنگره 60 از دستور جلسات سالانه ، به موضوع " کی چی " اختصاص دارد . این هفته در 40 نمایندگی کنگره 60 در سراسر کشور در خصوص این موضوع گفت و شنود و تبادل نظر صورت می گیرد . در طول این هفته ، در بیش از 150 جلسه و کارگاه آموزشی در این باره گفت و شنود صورت می گیرد و هزاران نفر در این خصوص مشارکت می نمایند .


با تمرکز کوتاه بر روی سوال کوچک که چی و یا برای چی ؟ متوجه می شویم که این عبارت سوالی کوتاه ، ضمن سادگی و مختصر بودن ، شاید بزرگترین سوال زندگی هر انسانی است که به شکل روزمره و در لحظه لحظه زندگی انسان می توان آن را مطرح نمود . قدر مسلم ، این سوال دلیل انجام کارها را از ما می پرسد ، در جزئیات و همینطور در کلیات .

 این سوال ، هم مسائل بسیار جزئی و پیش پا افتاده زندگی روزمره  را در بر می گیرد و هم کلیات زندگی و حتی کلیات هستی و کائنات . معمولا سوال که چی و برای چی را ما در خصوص هر موضوعی می توانیم مطرح می کنیم .

همانگونه که گفتیم سوال که چی ، دلیل انجام کارها را از ما می خواهد . برای چی مسواک می زنیم ؟ برای چی می خوابیم ؟ برای چی غذا می خوریم ، مدرسه می رویم که چی ؟ درس می خوانیم که چی ؟ ورزش می کنیم که چی ؟ صبح زود بیدار می شویم که چی ؟ پدر و مادر را دوست داریم که چی ؟ رشد می کنیم و بزرگ می شویم که چی ؟ کار می کنیم و پول در می آوریم که چی ؟ ازدواج می کنیم که چی ؟ صاحب فرزند می شویم که چی ؟ و بالاخره مواد مصرف می کنیم که چی ؟نشئه می شویم که چی ؟ ترک می کنیم که چی ؟ می خواهیم اعتیادمان را درمان کنیم که چی ؟کنگره می آییم که چی ؟ وادی را می نویسم برای چی ؟ سی دی را گوش می کنم و می نویسم که چی ؟ برای چی ؟ که چه شود ؟

پس ، این سوال دامنه بسیار وسیعی دارد . علیرغم کوتاهی و ساده بودن این سوال دو کلمه ای کوچک ، اگر دقت کنیم می بینیم سوالی از این گسترده تر در زندگی انسان وجود ندارد . موضوعی در زندگی ما وجود ندارد که بتواند از حوزه این سوال خارج باشد .

وقتی صحبت از زندگی انسان می شود ، اگر دقت کنیم می بینیم زندگی چیزی جز مجموعه ای از حرکت نیست ؛ حرکت ، یعنی انجام کارهایی که برای گذران امور زندگی بایستی به انجام برسانیم . اما یک نکته اساسی وجود دارد و آن این است که این حرکت ها و انجام ها ، گاهی هدفمند است و گاهی بی هدف ؛ اگر برای این انجام ها هدف داشته باشیم ، به سوال که چی پاسخ داده ایم و اگر هدفی در کار نباشد ، آن موقع در مقابل سوال که چی و برای چی ، به قول معروف کم می آوریم .

هدفمند بودن ، یک اصل بسیار اساسی در زندگی هر انسانی است . منظور از هدف ، فقط اهداف درست و مثبت نیست ، حتی ممکن است هدف منفی باشد ، اما مهم این است که هدف ، وجود داشته باشد ، زیرا در غیر اینصورت ، یعنی سردرگمی و حیرانی و باری به هر جهت بودن که از بدترین وضعیت ها است .

 مصرف کننده مواد مخدر , اگر مواد نداشته باشد ، برای بدست آوردن مواد از خانه بیرون می زند و حرکت می کند . ممکن است حتی پول کافی نداشته باشد و یا اینکه اصلا نداند امروز باید موادش را از کجا و چگونه تهیه کند ، اما یک هدف بسیار مهم دارد و آن این است که باید مواد تهیه کند، این هدف برای او بسیار مهم است و در بدترین حالات خماری ، دست از تلاش برنمی دارد ، آن قدر تلاش می کند تا بالاخره بدست می آورد ،کسانیکه مصرف کننده بوده اند و یا هستند ، اگر خاطراتشان را مرور کنند ممکن است از این دست ، مواردی در ذهن و حافظه خود داشته باشند  .

در اینجا ، هر چند هدف ، تهیه مواد مخدر و مصرف آن است ، اما چیزی که باعث می شود شخص به خواسته خود برسد ، وجود هدف مشخص و محکم است .
مشخص بودن و واضح بودن هدف و اصرار و تلاش بی وقفه در جهت آن ، مسئله ای است که نمی توان در خصوص رسیدن و حصول آن شک کرد .
در هر مسئله و راهی ، اگر هدفی با چنین خواست قدرتمندی باشد ، به آن می رسیم ، چه منفی و چه مثبت .
بسیاری اوقات در زندگی ما ، وضعیت هایی پیش می آید که هدف ما از انجام ها ، کاملا مشخص نیست و  مشخص نبودن هدف باعث می شود ما در شرایط نا مساعدی قرار بگیریم .

به عنوان مثال ، کسی که برای درمان اعتیاد مراجعه می کند اگر خواست و هدف او از درمان اعتیاد کاملا واضح و مشخص نباشد ، در مسیر درمان با مشکلاتی مواجه می شود که توان عبور از آنها را ندارد ، دلیل این ناتوانی ، همان نا مشخص بودن هدف و انگیزه است . کسی که هدفش از درمان اعتیاد کاملا واضح و مشخص و شفاف است و برای رسیدن به هدفش از هیچ تلاشی فرو گذار نیست ، در مسیرش متوقف نمی شود . لحظه ای درنگ نمی کند ، چیزی وجود ندارد که باعث دلسردی و ناامیدی و توقف او شود ، زیرا هدف ،کاملاً واضح و پر رنگ است و با تمام قدرت به سمت هدف حرکت می کند ، از حاشیه ها پرهیز می کند و فقط به هدف نگاه می کند .

اما اگر هدف درمان اعتیاد برای شخص آن صلابت و شفافیت را نداشته باشد و آن چنان که باید در جهت هدف تلاش نکند ، مطمئن باشید نیروی اعتیاد بسیار بیشتر و قوی تر از نیرو و انگیزه چنین شخصی است و او به درمان نخواهد رسید .

گاهاً دیده می شود افرادی برای درمان اعتیاد به کنگره 60 مراجعه می کنند ، حالا ممکن است به خاطر اصرار اطرافیان و خانواده باشد و یا اینکه بنا به خواست خودش آمده ، اما هنوز در پیچ و خم کوچه های دودلی وشک و یقین سیر می کند ، گاهی محکم می آید و گاهی سست ، گاهی خط ممتد است و گاهی نقطه چین ، هم نشئگی را دوست دارد و هم درمان اعتیاد را ، هنوز نمی تواند از لذت نشئگی بی حد و حصر چشم پوشی کند و نمی تواند آن را رها کند ، اما در همین حال ، درمان و رهایی را هم دوست دارد .

 این دوگانگی درونی ، یعنی دوگانگی بیرونی . در وضعیت دوگانگی درونی و شک و تردید , شکل بیرونی آن گاهی محکم و گاهی سست بودن است . این وضعیت تا زمانیکه به یقین کامل نرسد ،مسیری نیست که به درمان و رهایی ختم شود . این مسیر ، مسیر ساختن و خراب کردن است . هر چه را که می سازد پس از مدتی خراب می کند .مسیر نقطه چین و خط های کوتاه است ، یک خط پیوسته و ممتد نیست .

در ابتدای مطلب ، شخصی را مثال زدیم که به دنبال تهیه مواد بود ، اگر خوب دقت کنیم می بینیم که برای چنین شخصی تهیه مواد در صدر تمام خواسته هاست . او در آن هنگام به هیچ چیز فکر نمی کند جز رسیدن به مواد و به دست آوردن آن ، اولویت اول برای او این است ، هیچ چیز نمی تواند او را متوقف کند حتی اگر قرار باشد پای پیاده ، شمال ، جنوب و شرق و غرب تهران را طی کند ، طی می کند  ، هیچ چیز نمی تواند او را متوقف کند ، نیروی عظیمی در درون اوست و فائق بر همه چیز است .

در درمان اعتیاد ، ما به مبارزه چنین نیرویی می رویم ، همان نیرویی که در پس خواست تهیه مواد بود . این نیرو ، نیرویی نیست که بتوان با سهل انگاری و باری به هر جهت بودن ، بر آن فائق آمد . کسی می تواند از عهده این نیرو و این هدف بر آید که درمان اعتیاد و رسیدن به رهایی ، خواست اول و اولویت اول زندگیش باشد . در صدر تمام خواسته ها و اولویت ها .

اگر همان انگیزه قدرتمند و شگفت انگیز را که در تهیه و مصرف مواد به کار می بردیم ، بتوانیم در جهت عکس به کار اندازیم ، یعنی برای درمان و رهایی از اعتیاد آن را بکار گیریم ، مطمئن باشیم که به هدف خواهیم رسید . در غیر اینصورت نمی توان حریف اعتیاد شد .

شخصی که این نیرو و انگیزه را در خود به وجود آورده است ، شخصی است که به سوال که چی و برای چی در مورد مصرف مواد مخدر و مصرف نکردن آن ، مصرف کننده بودن و یا آزاد و رها بودن ، به درستی پاسخ داده است .

 اگر می خواهد مواد مصرف نکند و درمان شود و به رهایی برسد ، علت آن را می داند و برای چی بودن آن ، برایش روشن است . چنین شخصی از عهده ناملایمات دوران سفر اول بر می آید . سختی ها را تحمل می کند ، نا خوشی ها و نا مهربانی ها و بالا و پایین ها را با جان و دل می خرد ، خم به ابرو نمی آورد ، گله و شکایت نمی کند ، برای رسیدن به رهایی ، لحظه ای غفلت نمی کند . عشق او رهایی است ، عشق او آزادی است ، عشق او رهایی از زندان و اسارت اعتیاد است ، او فقط رهایی و آزادی را می خواهد . برای رسیدن به رهایی ، تسلیم آموزش های کنگره 60 است ، سی دی ها و وادی ها را با عشق می نویسد و لذت می برد .

آب و هوای سفر اول ممکن است همیشه آفتابی و بر وفق مراد نباشد ، گاهی اوقات ممکن است طوفانی هم باشد . اما برای او فرقی نمی کند ، او خواستار رهایی است . کنگره 60 برای این افراد است .

اما اگر به سوال که چی در مورد مصرف کردن مواد مخدر ، و یا مصرف نکردن آن ، پاسخ درست نداده باشد و هنوز نداند که برای چه می خواهد مواد مخدر مصرف نکند ، برای چی می خواهد اعتیادش را درمان کند ، اصلا برای چی به کنگره می آید ، حال و هوای او طور دیگری است . دیر می آید ، زود می رود ، غیبت می کند ، جایش در لژیون خالی است ، گاهی خوب است ، گاهی بد ، حماقت می کند ، توان گوش کردن به حرف راهنما را ندارد ، گله و شکایت می کند ، سی دهی ها و وادی ها را درست گوش نمی کند و نمی نویسد . این کارها ممکن است برایش بسیار سخت و زجرآور باشد .

انتظار دارد همه چیز و کل زندگی و هستی و رویدادها بر وفق مراد او باشد تا آن وقت ایشان با حوصله بنشیند و اعتیادشان را درمان کنند ، اما غافل از اینکه این اتفاق نخواهد افتاد ، او  به درمان و رهایی نمی رسد ، کنگره 60 در درمان قطعی اعتیاد و رهایی و آزادی از زندان و اسارت اعتیاد و رسیدن به سرزمین نور و روشنایی ، برای این فرد نیست ، حق او نیست .

این سوال عجیب و تکان دهنده کی چی ، فقط مربوط به درمان اعتیاد نیست ، برای تمام زندگی ماست ، برای تمام کارهایی که انجام می دهیم و یا انجام نمی دهیم ، ممکن است سفر اول باشیم و یا سفر دوم ، از نظر این سوال فرقی نمی کند . مهم این است که به هر حال ما در هر وضعیت و مقطعی از زندگی ، مشغول انجام یکی سری کارها هستیم . مهم این است که برای هر انجامی بتوانیم سوال که چی را خیلی واضح و شفاف پاسخ دهیم .

 سوال که چی ؟ داروی عجیبی برای بسیاری از به هم ریختگی هاست ، البته ببخشید که از ضمیر ما استفاده می کنم . خیلی وقت ها ممکن است ما حال خوش را به بهانه های واهی و پوچ ، به حال بد تبدیل کنیم . . ممکن است حال خوب و نعمت ها و داشته های خود را که با هزار زحمت و مکافات به دست آورده ایم را ، نادیده بگیریم و ارزشی برای آنها قائل نباشیم و فقط به نداشته های خود فکر کنیم . بهانه ای کوچک و پوچ را در ذهن خود تبدیل به یک هیولای وحشتناک کنیم که می تواند تمام لذت زندگی را نابود کند .

 گاهی اوقات آن چنان درگیر تصاویر ذهنی منفی و افکار منفی بشویم که نتوانیم به این سادگی ها خود را خلاص کنیم . سوال که چی می تواند در همان ابتدا ، ما را از گیر افتادن در بسیاری از گرداب های وحشتناک نجات دهد و به ما کمک کند که حافظ و نگهدارنده انرژی و حال خوب باشیم . حتماً می دانید که انرژی مانند پول است . همان کاری که پول در دنیای بیرون انجام می دهد ، انرژی در دنیای درون انجام می دهد . انرژی به سختی به دست می آید . در استفاده و خرج آن بایستی دقت کافی داشت

 دعای کنگره را خیلی دوست دارم ، گاهی اوقات اگر در جلسه نباشم و دعا را فراموش کنم ناراحت می شوم . همیشه سعی میکنم موقع دعا در جلسه باشم ، چون در دعای کنگره و در 14 ثانیه سکوت گفته می شود که فقط یک خواسته و یا یک دعا را مطرح کنید و از خداوند بخواهید. این تمرین خوبی است که فکر کنیم واقعاً چه چیزی از خداوند می خواهیم . چون خیلی وقت ها ممکن است ندانیم مشخصاً چه می خواهیم . همه ما ممکن است خیلی چیزها را بخواهیم اما ندانیم که کدام مهمتر است و از بین آن ها کدام یک را باید انتخاب کنیم . دعای کنگره فرصت خوبی برای اولویت بندی خواسته هاست .

به شما عزیزان پیشنهاد می کنیم سخنان نگهبان کنگره 60 در مورد این دستور جلسه در روز چهارشنبه  30/2/94 را حضوری و یا از طریق سایت پیگیری کنید . که چی سی دی هم دارد و نوشتن آن می تواند بسیار مفید و موثر باشد .

نویسنده: مسافر علی خدامی 

منبع کنگره 60

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .