جملهی "در آخر امر، امر اول اجرا میشود" تا قبل از ورود من به کنگره، برایم جملهای ناآشنا بود، ولی بعد از گذشت زمان با این جمله آشنا شدم و معنی و مفهوم آن را درک نمودم. به نظر من میتوان آن جمله را در یک کلمه خلاصه کرد: هدف.
هر انسانی خواستههایی دارد؛ مثبت و منفی. تاریکیها را تجربه نمودهایم و اکنون نوبت روشناییهاست. پس در مورد خواستههای مثبت صحبت میکنیم.
برای رسیدن به خواستههایمان (امر اول)، باید یک هدفی واضح و مشخص داشته باشیم و برای رسیدن به هدفمان آن را چندین بار در ذهنمان ببینیم، آنقدر باید این کار را تکرار کنیم تا باورمان شود که به خواستههای درونیمان میرسیم.
آنوقت است که در پایان امر، امر اول اجرا میشود. آنوقت است که یک باغبان میوههایش را برداشت میکند و یک کشاورز محصولش را درو و یک دانشجو فارغالتحصیل میشود و یک مسافر به پایان سفر میرسد.
برای رسیدن به پایان امر، نیازی نیست کارهای عجیبوغریب انجام دهیم، کافی است حرکت کنیم. وقتی ما حرکتمان را به سمت روشناییها آغاز کنیم نیروهای القاء و احیا هم از زمین و آسمان به ما کمک میکند.
نیازی به گامهای بزرگ نیست، با گامهای کوچک و متوالی و گذر زمان تغییرات را احساس میکنیم و برای تبدیلشدن آماده میشویم تا به مرحله ترخیص برسیم.
تنها کسی میتواند به ما کمک کند فقط و فقط خودمان هستیم و تنها کسی هم که میتواند مانع ما شود بازهم خودمان هستیم. همه آن چیزی که ما میخواهیم تا به پایان امر برسیم در درون ماست.
ما میتوانیم بهترین باشیم، کافی است باور داشته باشیم، پس هیچوقت منتظر کسی نباش تا برایت کاری انجام دهد، چون این اتفاق هیچوقت نمیافتد.
وقتی حرکت میکنی آموزش و تجربه را کسب میکنی و به دانائی میرسی و میخواهی به پایان امر برسی، استعدادها و خلاقیتهای جدیدی در وجودت شکوفا میشود، چیزهایی را در درونت کشف میکنی که نمیدانستی آنها را داری.
تصمیم بگیر میخواهی یک انسان معمولی باشی یا نه. اگر در جایگاهی که انتظار داری نیستی، اگر از وضعیت خودتان راضی نیستید، یادمان باشد که این تقصیر هیچکس نیست.
نه خانواده و نه جامعه. باید مسئولیت کلیه امور زندگیمان را خودمان بپذیریم.
اگر برای رسیدن به پایان امر تلاش نکنیم دیگر امر اول پایانی ندارد که اجرا شود. اگر هدفی نداشته باشیم، ابزاری میشویم برای دیگران تا به اهدافشان برسند.
برای رسیدن به هدفمان، قطعاً رنجها و مشکلاتی وجود دارد. ولی رنجها و مشکلات جزوی از زندگی ما هستند. رنجها و مشکلات دوست ما هستند و عاملی برای پیشرفت ما برای رسیدن به پایان امر، اگر بخواهیم امر اول اجرا شود.
همچون رود جاری باشیم به صخرهها برخورد کنیم، زخمی شویم ولی ناامید نشویم. ما به این دنیا نیامدهایم که فقیر باشیم، ضعیف باشیم، بدبخت باشیم و درمانده باشیم.
هیچکس مسئول زندگی ما نیست بهجز خودمان. اگر باور و ایمان داشته باشی و سعی و تلاش کنی و همیشه بهتر از دیروز باشی و به دیگران عشق بورزی به طبیعت احترام بگذاری و برای دیگران مثبت باشی، آنوقت است که در پایان امر، امر اول اجرا میشود.
زندگی ارزش آن را دارد تا برایش بجنگی، طوری زندگی کنیم که هنگام مرگ حسرت گذشته را نخوریم. یادمان باشد که هرلحظه ممکن است این فرصت زیبای زندگی را از دست بدهیم پس هیچ زمانی را به بطالت نگذرانیم.
صعود و هبوط، تغییر و ترخیص و دوباره تکرار. باید کسی باشیم که خوب زندگی کرد و زمین را جای بهتری برای زندگی دیگران کرد.
منبع کنگره 60 : وبلاگ نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
2505