وسوسه چیست؟
یکی از مشکلهای اساسی در مسیر تزکیه و پالایش ضد ارزشها وسوسه است؛ مخصوصاً این مسئله در زمینه مواد مخدر و درمان آن به کرار مطرح میشود و شخص دائماً میگوید که دچار وسوسه میشوم. وسوسه یعنی چه؟ آیا تعریفی مشخص برای وسوسه وجود دارد؟ وسوسه در فرهنگ معین به معنای پیدا شدن اندیشه بد در دل مطرح شده است و در لغتنامه دهخدا با معنای آنچه شیطان به دل مردم افکند از اندیشههای بد و اغوا و ترغیب نفس از آن یاد شده است. در کنگره آموختیم که نفس آن چیزی است که تعیین موجودیت میکند و دارای خواستههایی است. این خواستهها هم میتوانند معقول باشند و هم میتوانند نامعقول باشند. این نفس همیشه نیازمند خوراکی است که تغذیه کند.
بنا به آموزشهای کنگره معنای وسوسه همان خواسته نامعقول نفس است و چون نفس در مراتب پایین نفسانی قرار دارد. هر خواستهای که دارد توسط شخص بلافاصله به مرحله اجرا درآورده میشود و یا اصطلاحاً شخص دچار وسوسه انجام آن عمل میشود؛ بطور مثال همان مصرف مجدد مواد مخدر.
همانطور که گفته شد نفس نیازمند خوراک است که در مراتب پایین نفسانی این خوراک همان خواستههای نامعقول هستند که اصطلاحاً به آن وسوسه میگویند. در کلامالله هم از چنین اشخاصی تحت عنوان «اولائک کالانعام بَل هُم اَضَل» یاد شده است؛ یعنی آنان چهارپایانی هستند بلکه پایینتر.
اکنون راه رهایی از وسوسه و یا همان خواستههای نامعقول چیزی نیست بجز تزکیه و پالایش در صراط مستقیم و افزایش قدرت دانایی تا بتوانیم به مرحله تشخیص قدم بگذاریم.
نفس همواره و به صورت دائمی خواستار رسیدن به خواستههای خود است. چه از راههای شایسته و چه از راههای ناشایست؛ ولی توجه به این نکته مهم است که ایجاد تحرک و حرکت در جهت خواستهها و پاسخ به فرمانهای نفس در اختیار نفس نیست و فرمان از جانب قلعه عقل صادر میشود؛ که عمل کنیم یا نه!
پس باید با تفکر و آموزش و تجربه بتوانیم قدرت تشخیص خود را افزایش دهیم تا ماهیت خواستههای نفس را بشناسیم که همان مفهوم دانایی میشود؛ دانایی یعنی قدرت تشخیص ماهیت خواستهها در هر لباس و هر شکلی. در همین راستا جناب مهندس سخن زیبایی دارند که میفرمایند: "ما در جهانبینی به دنبال خوراک برای نفس خود هستیم، چون همواره این نفس خواستار خوراک است و ما میتوانیم از آموزشها به عنوان خوراک برای نفس بهره بگیریم."
میتوان با کسب دانایی و آموزشهای لازم ماهیت خواستهها را تشخیص داد و به مراتب بالای نفسانی و یا همان فرمان عقل نزدیک شد که در این صورت وسوسه دیگر معنای خاصی برای ما نخواهد داشت. در کنگره ما الفبای جهانبینی را میآموزیم تا هر شخص خود شعر یا قصه خودش را نگارش کند و خود اقدام به حرکت کرده و در مسیر قرار بگیرد تا به خوبی هم نفس و هم عقل و هم ماهیت خواستههای خودش که همان دانایی است را درک کند. بسیار شنیدهایم که در گروههای درمانی دیگر و حتی روانشناسها میگویند که هنگام وسوسه شدن با راهنمای درمان و یا درمانگر خود تماس بگیرید و یا دوش بگیرید یا هنگام خشم یک لیوان آب سر بنوشید و امثال اینها. این در صورتی است که در کنگره ۶۰ هیچ گونه دستورالعملی برای چنین شرایطی نداریم؛
چون اگر شخص درست آموزش دیده باشد و مراتب نفس و دانایی و ماهیت خواستههایش که همان الفبای جهانبینی هستند را خوب بداند به خوبی قادر به تشخیص و مقابله با آنها خواهد بود؛ چون به قول استاد امین در جزوه جهانبینی، نگهبانان قلعه عقل اجازه نمیدهند هرکسی (هر خواستهای) بدون مجوز وارد شود؛ زیرا عقل برای هر خواسته نامعقول و یا کماهمیتی فرمان نمیدهد و امنیت قلعه بسیار مهم است.
پس ما باید این فرمانروایی را از دست نفس اماره پس گرفته و در اختیار فرمانروای لایق یعنی عقل قرار دهیم تا دیگر دچار هیچ وسوسهای نشویم و یا راه مقابله با آن را بدانیم. این ممکن نیست مگر با تزکیه و پالایش در صراط مستقیم و پرداختن به ارزشها و افزایش دانایی.
نفس را هفتصد سر است و هر سری
از ثریا میرود تا تحتالسری
هیچ نکشد نفس را جز ظل پیر
دامن آن نفسکش را سخت گیر
منبع مقاله: کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر، جزوه جهانبینی، سی دی نفس
خدمتگزار وبلاگ: همسفر مهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
1187