English Version
English

رمز درمان اعتیاد در قسمت فیزیولوژی و روان است

رمز درمان اعتیاد در قسمت فیزیولوژی و روان است

دومین جلسه از دور بیستم سری کارگاه‌های آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان در پارک طالقانی با استادی دکتر منصور و نگهبانی جناب مهندس و دبیری دکتر بیژن دستور جلسه: «وادی هفتم "رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری؛ آنچه برداشت می‌نماییم." و تأثیر آن روی من» روز جمعه مورخ 22 اسفندماه 1399 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان منصور هستم یک همسفر:

من دکتر منصور سیفی هستم مؤسس و مسئول فنی کلینیک کیمیای رهایی خیابان آزادی، خیابان خوش شمالی

ممنون از نگهبان و دبیر جلسه، خب دستور جلسه این هفته، وادی هفتم: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری؛ آنچه برداشت می‌نماییم.»

ما همیشه و در هرلحظه در زندگی در حال انتخاب کردن هستیم اینکه این کار را انجام بدهیم یا ندهیم، این را بگوییم یا نگوییم، این را بخوریم یا نخوریم، این مسیر را برویم یا نرویم... انگار که ما در مسیر زندگی‌مان توی دوراهی‌ها هستیم. اینکه راه سمت راست را برویم یا راه سمت چپ را، ما هرلحظه در حال انتخاب کردن هستیم راه سمت راست یک نتیجه می‌دهد و راه سمت چپ یک نتیجه‌ی دیگر می‌دهد. ما در هر جایگاهی که الآن هستیم حاصل انتخاب‌هایی است که در گذشته انجام دادیم. برای من خیلی جالب است که وادی هفتم همخوانی زیادی دارد با دعای آخر جلسات که من برداشت خودم را برای شما عنوان می‌کنم. وقتی‌که ما در یک مسیر می‌خواهیم حرکت کنیم چند چیز برای ما حائز اهمیت است یکی مبدأ، یکی راه و یکی مقصد، فرض بفرمایید طبق مثال آقای مهندس ما می‌خواهیم برویم تبریز، اینکه چطوری می‌خواهیم برویم اول مهم است که ما بدانیم کجا هستیم؟ تهران هستیم، اهواز هستیم یا مشهد. فرض کنید که در جنگل تاریکی قرار داریم، جنگلی که نه راهنمایی هست نه وسیله‌ای هست و ازآنجا می‌خواهیم برویم به سمت مقصد. اول باید بدانیم کجا هستیم تا ندانیم که کجا هستیم نمی‌توانیم برویم راه را پیدا کنیم اگر ما می‌خواهیم به تبریز برویم باید بدانیم کجا هستیم. اگر تهران هستیم حالا می‌توانیم درست‌ترین مسیر را برای رسیدن به تبریز انتخاب کنیم. در کنگره 60 تمام این مراحل پیش‌بینی شده یعنی مبدأ، راه و مقصد. وقتی‌که می‌خواهیم مسیری را طی بکنیم، اینکه این مسیر درست هست یا نه؟ خیلی برای ما مهم است؛ بنابراین انتخاب راه یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین مسئله‌ای هست که باید به آن فکر بکنیم، در انتخاب مسیر زندگی، آقای مهندس انسان‌ها را به دودسته تقسیم کردند یکی افراد کم‌خرد، کسانیکه هر چیز خوش آید خوش آید، ساده‌ترین و بی‌دردسرترین راه را انتخاب می‌کنند راهی که نیاز به فکر کردن نداشته باشد و دسته‌ی دوم افراد خردمند، افرادی که قبل از اینکه مسیری را انتخاب کنند کمی تفکر و تعقل می‌کنند فکرمی کنند و تا انتهای مسیر سود و زیان را ارزیابی می‌کنند و بعد حرکت می‌کنند. در زندگی ما باید مثل افراد خردمند حرکت بکنیم. در کنگره خیلی خوب این مسئله به ما آموزش داده می‌شود که همیشه تفکر و تعقل را ملاک داشته باشیم.

همخوانی وادی هفتم و دعایی که در انتهای جلسات در کنگره خوانده می‌شود برای من خیلی جالب است، ما تاریکی‌ها را تجربه نموده‌ایم؛ یعنی ما حاصل انتخاب‌های خودمان هستیم. اگر مصرف‌کننده بودیم حاصل انتخاب‌های خودمان است، اگر الآن در مسیر درمان هستیم حاصل انتخاب خودمان است. ما را با روشنایی‌ها آشنا گردان. روشنایی‌ها همان رمز و راز هستند، راز و رمزی که درواقع باید کشف بشود تا به فرمان عقل نزدیک‌تر شویم. این همان راه است، راهی که در کنگره 60 آموزش داده می‌شود، پس مبدأ مشخص است راه و مقصد هم مشخص است تا به آنجا برسیم که ازآنجا انشعاب گرفته‌ایم؛ این همان مقصد است.

از دیدگاه دیگر در اعتیاد، وقتی نگاه می‌کنیم باز مبدأ و راه و مقصد مشخص است، آن راهی که پیداشده همان مسئله‌ی تئوری ایکس است. کل دنیا اصلاً نمی‌دانستند مسئله‌ی اعتیاد چیست. نمی‌دانستند اصلاً کجا هستند که بخواهند راهی را انتخاب کنند یا مقصدی را در نظر بگیرند. فقط هدف این بود که شخص مصرف نکند، درحالی‌که اصلاً نمی‌دانستند کجا هستند. در کنگره 60 آن مبدأ که کجا هستیم شناسایی شد، آن رمز پیدا شد سیستم ایکس و راه مطرح شد، دی اس تی و حضور در جلسات و... و مقصد هم که مشخص هست، فقط قطع مصرف نیست، فقط اینکه شخص تریاک و هروئین مصرف نکند نیست، رسیدن به درون خود است، تمام این طراحی‌ها طراحی یک ذهن هوشمند و مهندسی است، طراحی یک ذهن پزشکی نیست و بابت اینکه من الآن نزدیک دو سال هست که افتخار شاگردی مکتب کنگره 60 را دارم واقعاً سپاسگزار و مدیون جناب آقای مهندس هستم که رویکردهای ذهنی جدیدی را برای من باز کردند که هم در درمان استفاده می‌کنم هم در مسیر زندگی. از اینکه به من فرصت صحبت کردن دادید سپاسگزار هستم.

سلام دوستان شهرام هستم یک همسفر.

بزرگراه رسالت- نبش مجیدیه جنوبی- جنب پاتن جامه- پلاک 1106 - طبقه سوم- واحد 6

وقتی به وادی هفتم دقت می‌کنم، چیزی که در این وادی یاد گرفتم، کلمه‌ی «انتخاب» هست و عواقبی که ممکن است این انتخاب داشته باشد. در وادی‌های قبل همان‌طور که استاد جلسه خیلی خوب توضیح دادند ما راز و رمز را پیدا کردیم، متوجه شدیم که قبل از آن کجا بودیم و الآن هم دارد راه را بما نشان می‌دهد و اینکه باید انتخاب خود را انجام بدهیم و درهرصورت باید پاسخگوی این انتخاب باشیم؛ یعنی وقتی‌که تمام اطلاعات را به دست آوردیم، حالا دیگر باید حرکت کنیم. چیزی که من در بچه‌هایی که دارند از کنگره می‌آیند می‌بینم. در روزهای اول خیلی از مشکلات برای این بچه‌ها به وجود می‌آید: مسائل، سختی‌ها، سنگ‌هایی که انداخته می‌شود جلوی راهشان که حرکت نکنند، اما وقتی‌که راه درست باشد و راهنمای درستی داشته باشند قطعاً به‌جایی می‌رسند که باید برسند. از اینکه وقت مشارکت به من دادید خیلی ممنون هستم.

سلام دوستان رزیتا هستم یک همسفر.

از استاد جلسه تشکر می‌کنم بسیار جلسه‌ی خوبی را برای ما برگزار کردند همین‌طور به نگهبان و دبیر جلسه هم خدا قوت عرض می‌کنم.

در وادی هفتم ما می‌خواهیم درواقع نقشه‌ی راه را مشخص کنیم و برنامه‌ریزی بکنیم و به آن نقطه‌ای که قرار است برسیم که با تفکر علامت‌گذاری شده است. در این وادی ما به‌خوبی باید گام‌ها را بچینیم، مثلاً من می‌خواهم یک مجموعه‌ی ورزشی بزنم، همین‌طوری، بدون فکر و تعقل نمی‌توانم به نتیجه برسم، باید بررسی کنم ببینم که در کدام منطقه نیاز بیشتری هست؟ و بررسی بکنم ببینم در کدام رشته‌ی ورزشی می‌توانم موفق‌تر باشم و نقاط ضعف و قوت را شناسایی کنم، ببینم که بقیه چطور دارند کار می‌کنند. در کل باید یک برنامه‌ریزی درستی را انجام بدهم که بتوانم نتیجه‌ی دلخواه خود را به دست بیاورم. ممنونم که به صحبت‌های من گوش دادید.

سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر: کارشناس ارشد روانشناسی.

نکته‌ای که در وادی هفتم برای من خیلی پررنگ هست یافتن راه است. من قبل از اینکه با کنگره آشنا بشوم قضیه‌ی اراده را خیلی برای من گوشزد می‌کردند حالا چه در ترک اعتیاد چه در مسائل دیگر. همیشه برای من این سؤال بود که در راه غلط اراده چه معنایی می‌دهد؟ وقتی به کنگره آمدم فهمیدم که یافتن راه خیلی مهم است اینکه برای ترک اعتیاد باید راه درمان اعتیاد را انتخاب کنم ما چیزی به نام ترک اعتیاد نداریم. وقتی‌که راه پیدا شد حالا مسائل دیگر به وجود می‌آید اینکه، من باید ببینم هرلحظه چه چیزی برداشت می‌کنم؟ این‌طور نیست که من هدف را ببینم و دیکته وار جلو بروم. از خدا ممنونم که با کنگره آشنا شدم و مسیر را به‌واسطه‌ی کنگره پیدا کردم، اینکه لحظه‌به‌لحظه خودمان را در مسیر حفظ کنیم و به برداشت‌های خودمان متکی باشیم. ممنون از اینکه به من وقت مشارکت دادید.

سلام دوستان ساناز هستم یک هم‌سفر:

وادی هفتم به ما می‌گوید برای رسیدن به هدف باید به پیدا کردن راه فکر کنیم و وقتی راه درست را انتخاب کردیم در آن راه درست حرکت کنیم تا به خواسته‌های خود برسیم. ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر، کارشناس ارشد مشاوره و راهنما:

 وادی هفتم و تأثیر آن روی من، برای مسافرانی مثل من که راه‌های زیادی را برای رهایی از دام اعتیاد تجربه کردیم و نتیجه نگرفتیم، هست؛ که به نظر من راه ارزش و مفهوم پیدا می‌کند. به نظر من، چون انقدر کوره‌راه‌ها و بیراهه‌های زیادی ما رفتیم و انقدر آدم‌هایی که با نیت خوب خواستند کمکمان کنند ولی نمی‌دانستند چه طوری این کار را بکنند. چقدر راه‌های گوناگون که در آنها ما آسیب دیدیم، آن‌وقت هست که وقتی با کنگره آشنا شدیم قدر کنگره را به‌خوبی دانستیم. من از آقای مهندس واقعاً سپاسگزار هستم به خاطر تمام زحمت‌های ایشان و از خداوند سپاسگزار هستم که در این زمان و در این عصر متولد شدم که راه درمان پیدا شده است. الآن خیلی‌ها آرزو دارند که درمان خیلی از بیماری‌ها پیدا بشود و جای خوشحالی هست که درمان اعتیاد پیداشده. آنچه ما برداشت می‌کنیم این هست که ما به کدام مرحله می‌خواهیم برسیم و این مسیر را با چه کیفیتی طی می‌کنیم؟ در درمان سیگار هم برای من همین‌گونه بود، سیگار مانند اختاپوسی 23 سال من را در برگرفته بود و چقدر عوارض شدیدی را به خاطر مصرف آن تحمل کردم و خیلی‌ها به من می‌گفتند مثل یک مرد سیگار را بگذار کنار و من چندین بار این کار را انجام دادم ولی برگشت داشت چون راه اشتباهی را برای آن انتخاب کردم. ولی در کنگره این‌گونه نبود. طبق راه و مسیر کنگره، نهایت یک هفته دوره‌ی سازگاری به طول انجامید و بعدش طی ده الی یازده ماه خیلی راحت درمان اتفاق افتاد و این یعنی راه درست. ممنون از وقت مشارکت.

سلام دوستان احسان هستم یک مسافر:

وادی هفتم؛ رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است یکی؛ یافتن راه و دیگری؛ آنچه برداشت می‌کنیم. خب راه را که جناب مهندس پیدا کردند و آنچه برداشت می‌کنیم انسان‌هایی که کلی مهارت و توانایی داشتند ولی توان رهایی از اعتیاد را نداشتند دوست داشتند از این دام رهایی پیدا کنند؛ و با روش کنگره 60 به درمان رسیدند. ممنونم بابت وقت مشارکت.

سلام دوستان بهاره هستم مسافر ایکس: روانشناس کلینیک بهستان میدان ولیعصر منطقه‌ی 6.

من می‌خواهم ابتدا از زبان خودم صحبت کنم، زمانی که با کلینیک شروع به همکاری کردم، بچه‌ها را که می‌دیدم می‌آیند برای درمان که چقدر به‌هم‌ریخته بودند و به‌مرورزمان روزبه‌روز به تعادل بیشتری نزدیک می‌شدند. با خود می‌گفتم که چطور امکان دارد؟! تا اینکه خودم دچار یک بیماری شدم و به‌واسطه‌ی آن بیماری وارد کنگره شدم و الآن واقعاً ممنونم چراکه مسیر خودم را در این راه پیدا کردم و جسم خود را به تعادل رساندم. قبل از این من دائم در استرس به سر می‌بردم یعنی در یک باتلاق دست‌وپا می‌زدم دائم از این دکتر به دکتر دیگر دنبال راه درمان بودم. من از صمیم قلب از خدا ممنونم که این بیماری را جلوی راه من قرار داد تا به‌واسطه‌ی آن با کنگره آشنا بشوم و مسیر خود را شناسایی و تعادل را پیدا کنم. من واقعاً از آقای مهندس سپاسگزار هستم. متشکرم از وقت مشارکتی که به من دادید.

سلام دوستان رضا هستم یک همسفر:

در مورد دستور جلسه که وادی هفتم هست در وادی‌های کنگره تا قبل از وادی پنجم ما با تفکر درست آشنا و بعد وارد مرحله‌ی عمل می‌شویم. در این وادی ما به این مرحله می‌رسیم که راه را انتخاب کنیم، ما راه را باید در مسیر عقل انتخاب کنیم و آن برداشت درست خیلی مهم است. این انتخاب راه بر مبنای هدف هست، اگر ما هدف درستی نداشته باشیم ما راه درستی نمی‌توانیم پیدا کنیم و اگر هدف درستی داشته باشیم با تفکر می‌توانیم راه درستی برای رسیدن به آن هدف پیدا کنیم. در فیلم آلیس در سرزمین عجایب می‌بینیم که وقتی آلیس در جنگل به یک چندراهی می‌رسد و نمی‌داند که از کدام مسیر باید برود از گربه‌ی بالای درخت می‌پرسد که راه درست کدام است و گربه در پاسخ می‌گوید هدفت کجا است؟! و آلیس می‌گوید نمی‌دانم و با این جواب روبرو می‌شود که وقتی نمی‌دانی به کجا می‌خواهی برسی، از هر مسیری بروی فرقی نمی‌کند. پس وقتی هدف را درست انتخاب کنیم راه رسیدن به آن را هم می‌توانیم درست انتخاب کنیم و برداشت ما هم برداشت درستی خواهد بود.

نکته‌ی دیگری که می‌خواستم راجع به آن صحبت کنم این هست که من موفق شدم در آزمون کمک راهنمایی کنگره 60 شرکت کنم برای خود من اتفاق خیلی میمونی بود، فضای آزمون را دیدم که چه فضای خاصی بود و اینکه کنگره 60 با چه نظم خاصی آزمون را برگزار کرد و چقدر عالی بود. همه‌ی شرکت‌کنندگان بانظم و آرامش حضور داشتند که من در کمتر آزمونی در سطح کشور چنین نظم و آرامشی را دیده بودم و همه‌ی این‌ها به دلیل آموزش‌های کنگره هست. ممنونم بابت وقت مشارکت.

سلام سلیمی هستم همسفر، کارشناس ارشد روانشناسی کلینیک دکتر کریمی:

نکته‌ی خاصی نداشتم خیلی خوشحالم که در جمع شما عزیزان هستم. خیلی ممنونم.

سلام دوستان مهران هستم همسفر:

 وقتی‌که به وادی هفتم می‌رسیم می‌بینیم که برای رسیدن به هر مقصدی باید مبدأ و راه را روشن بکنیم. از زمانی که من با کنگره آشنا شدم بسیاری از بیماران را دیدم که در مسیر درست قرار گرفتند. ممنونم بابت وقت مشارکت.

سلام دوستان بهنام هستم یک همسفر، دکتر بهنام شاه‌محمدی هستم، مسئول فنی و مؤسس کلینیک بهنام منطقه 19 خانی‌آباد نو - سه‌راه شریعتی - ابتدای خیابان ابوریحان - پلاک 190

در مورد وادی هفتم می‌بینیم که این وادی، بیشتر بحث انتخاب را نشانه‌گذاری می‌کند. واقعیت این است که وادی هفتم برای مخاطبین عام هست و می‌بینیم که در تمام موارد زندگی وادی هفتم تأثیرگذار هست، نه‌فقط در امور فلسفی و کلان زندگی. وادی هفتم به انتخاب‌های ما جهت می‌دهد. اینکه ما انتخاب‌هایمان را بشناسیم، بعدازآن مسیر خودمان را پیدا بکنیم و بعدازآن در این مسیر به‌درستی حرکت بکنیم به عبارتی برداشت درستی از مسیر پیدا بکنیم. در بحث درمان اعتیاد، افراد یک‌بار برای همیشه باید تکلیفشان روشن بشود که چگونه باید درمان بشوند؟ کجا باید درمان بشوند؟ به چه شیوه‌ای این اتفاق باید بیافتد. اصولاً برای ترک نیامدند این عزیزان، عرض کردم این وادی علاوه بر اینکه بیماران مخاطب آن هستند ما پزشکان هم می‌توانیم مخاطب آن باشیم که به‌هرحال ما تجربه‌های زیادی داریم و شیوه‌های عجیب‌وغریبی را تجربه کردیم و دیدیم که هیچ‌کدام از آن روش‌ها نتیجه‌ی مطلوبی نداشتند. فکر می‌کنم که بعدازآن همه سال که منظور من درمان اعتیاد به‌صورت آکادمیک هست بعدازآن همه سال، وقت آن است که سیاست‌گذاران درمان و پزشکان باید یک‌بار به این نتیجه برسند که یک‌بار برای همیشه تکلیف درمان و شیوه‌ی آن را مشخص کنند. دیگر این‌همه آزمون‌وخطا کافی است. دیگر راه باید پیدا شده باشد و باید رمز و راز درمان اعتیاد پیدا شده باشد و باید همه‌ی سیاست گزاری ها به این سمت باشد و بعدازآن همه شیوه‌ها و روش‌هایی که در این سال‌ها به نتیجه نرسیده است، دیگر ستاد مبارزه با مواد مخدر باید به این نتیجه رسیده باشد که دیگر نباید اجازه بدهد که هرکس با هر روش و سبک و سیاقی بخواهد بحث درمان را انجام بدهد، پس حتماً باید مشخص باشد کدام راه نتیجه می‌دهد و فقط همان راه‌ها مجوز بگیرند برای درمان.

نکته‌ی دوم نوع دارویی هست که درمان با آن اتفاق می‌افتد، الآن بعدازاین همه‌سال تجربه مشخص‌شده که چه دارویی بیشترین تأثیرگذاری را داشته وقتی می‌بینیم دارویی بیشترین اثرگذاری را دارد چرا انقدر محدودیت‌های سنگینی را برای آن اعمال می‌کنند. الآن در این چند ماه گذشته عزیزان دیدند که به‌شدت دچار کمبود دارو برای درمان بچه‌ها بودیم. متأسفانه الآن جوری شده که بیمار بارها و بارها به کلینیک مراجعه می‌کند و به خاطر اینکه سهمیه‌ی کلینیک کفایت نمی‌کند با این جواب روبرو می‌شود که جا نداریم برای شخص جدید و آنها ناامید برمی‌گردند؛ و این به نظر من یک اتفاق خیلی بدی است، متأسفانه مسئولین دیر دارند توجه می‌کنند به این مسئله و عده‌ای که به هزار زحمت راغب شدند وارد بحث درمان بشوند و با این گزینه روبرو می‌شوند که متأسفانه داروی کافی برای درمان آنها وجود ندارد. امیدوارم یک فکری بشود راجع به این موضوع. ممنونم بابت وقت مشارکت.

سلام دوستان سعید هستم یک همسفر، دکتر سعید هستم پزشک درمانگر کلینیک آیتار منطقه‌ی 13 خیابان صفای شرقی.

موضوع اصلی این هست، هدفی که انتخاب می‌شود باید متعالی و الهام‌بخش باشد. هرچقدر هدف متعالی و الهام‌بخش باشد مسلماً ممیزی عقل در مسیر انتخاب می‌تواند ساده‌تر باشد. عقل در کنار این انتخاب هدف می‌تواند کاربرد بهینه‌تری داشته باشد. از اینکه به من وقت مشارکت دادید، سپاسگزارم.

سلام دوستان بابک هستم یک همسفر، پزشک و مسئول فنی کلینیک راست‌قامتان منطقه‌ی 18 شهرک ولیعصر یافت‌آباد.

برداشت من از وادی هفتم این هست که در تمام موارد زندگی تصمیم‌گیری بسیار مهم است، اینکه چه راهی را انتخاب کنیم در تمام قسمت‌های زندگی این قضیه خودش را نشان می‌دهد و اینکه تمام اتفاقاتی که در زندگی ما می‌افتد حاصل تصمیم‌گیری‌های ماست. ممنون از وقت مشارکت.

سلام دوستان بیژن هستم یک همسفر، دکتر بیژن پیرنیا هستم دکتر روانشناس بالینی کلینیک بیژن.

در وادی هفتم که درواقع انتخاب هدف و تصمیم‌گیری برای انتخاب راه هست، روانشناسان نقش خیلی مهمی می‌توانند داشته باشند در کنار کنگره، درواقع ما می‌توانیم در تصمیم‌گیری بیمار نقش داشته باشیم. ما می‌دانیم که بیماران ته خطی در بحث درمان نتیجه‌ی خیلی خوبی می‌گیرند. ما با مداخلاتی می‌توانیم قبل از رسیدن به انتهای خط بیماران را ترغیب کنیم که در مسیر درمان قرار بگیرند. خوب هست که در کنار راهنمایان کنگره، روانشناسان هم این نقش را تکمیل کنند. ممنونم بابت وقت مشارکت.

سخنان جناب مهندس:

سلام دوستان حسین هستم مسافر:

از استاد جلسه دکتر منصور تشکر می‌کنم. جلسه خیلی خوبی را ارائه کردند خواهش می‌کنم به افتخار ایشان دست بزنید. منصور 14 جلسه دبیر بود، در کنگره وقتی دبیر 14 جلسه‌اش تمام شد بعد می‌شود استاد جلسه. به دکتر بیژن هم خوش‌آمد می‌گویم انشاءالله که باهم 14 جلسه خیلی خوب داشته باشیم.

در کنگره، پنج‌شنبه قبل امتحان سراسری بود، ما در کنگره بیش از دو هزار کمک راهنما داریم. آزمون کمک راهنمایی بود، بین مسافرینی که درمان شدن و اعضاء خانواده‌شان مثل، همسر، مادر، خواهر، اینها در این آزمون شرکت کردند. امتحان از متون آموزشی کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر بود. کتاب 14 مقاله بود، کتاب عشق 14 وادی برای رسیدن به خود بود، کتاب ادموند و هلیا بود، کتاب راهنما و راهنمایی در کنگره 60، جهان‌بینی 2 و 1، جزوه شرح وظایف و حدود بیش از 60 تا سی دی بود. متون آموزشی خیلی خیلی سنگینی بود؛ و باور انسان نمی‌شود که پنج هزار و دویست و هشتادوهشت نفر در این آزمون شرکت کردند. در بیش از 66 مرکز این آزمون انجام شد. با وجودی که کرونا هست، همه هم‌زمان در سطح کشور اجرا شد. اهواز و آبادان و بوشهر و بندرعباس و جزیره قشم و کیش و ... و از این پنج هزار و خورده‌ای شاید ده درصد، بیست درصد آنها قبول شوند. کسانی که راهنما می‌شوند آموزش زیادی دیده‌اند؛ و مراحل متعددی را می‌گذرانند. باید کسی که امتحان می‌دهد، راهنمای او، او را قبول داشته باشد و برگه‌اش را امضاء کند، مرزبانان آن شعبه، باید او را تأیید کنند. باید در مصاحبه شرکت بکند. حتماً در تربیت‌بدنی یک رشته ورزشی داشته باشد. ازنظر منش و افکار و رفتار قابل‌اعتماد باشد. تا تبدیل به کمک راهنما بشود. بعضی‌ها شاید یک سال روزی، 14 الی 15 ساعت درس می‌خواندند. تا بتوانند در آزمون کنگره 60 به‌صورت کمک راهنمایی دربیایند و خوشبختانه کلی از همکاران و پزشکان در این آزمون شرکت کردند.

دستور جلسه می‌گوید: هر کاری که می‌خواهیم انجام بدهیم باید ببینیم چکار می‌خواهیم بکنیم؟ اصلاً هدف چیه؟ داستان چیه؟ به قول قدیمی‌ها، کت تن کی هست؟ وقتی یک نفر می‌خواهد مهندس مکانیک شود، باید تمام اجزاء یک اتومبیل را بلد باشد. هم تئوری هم عملی و هر وقت که اتومبیل خراب بشود، دقیقاً بیاید بالای سر ماشین و بگوید اشکال در دلکو است یا در دیفرانسیل است یا در موتور است. یک پزشک هم همین‌طور است، حتی دقیق‌تر چون تمام فیزیولوژی را می‌خواند، آناتومی را می‌خواند، تمام این مطالب را موردمطالعه قرار می‌دهد که وقتی این ماشین، جسم بیمار شد، بگوید اشکال کجاست و می‌رویم آن اشکال را برطرف می‌کنیم. خوب حالا اگر بیاییم در مسئله اعتیاد، همه فیزیولوژی را می‌دانیم، جسم و روان را می‌دانیم.

حالا آن مشکل کجاست؟ کجا آسیب دیده در اعتیاد؟ ما کجا را می‌خواهیم خراب کنیم؟! اگر قبول داریم که مریض است، اگر قبول داریم که بیمار است! اگر بیمار نیست که کاری به پزشک ندارد. ولی اگر بیمار است باید دقیقاً نقطه بیمار را بدانیم بگوییم دلکوی او خراب است. بقیه مسائل حاشیه است. تا اصل را پیدا نکنیم نمی‌شود. در وادی هفت می‌گوید رمز و راز کشف حقیقت، «کشف حقیقت» مثل یک راز می‌ماند، اول باید آن راز را پیدا کنیم. این راز توی گاوصندوق است، بخواهید گاوصندوق را باز کنید باید رمز آن را بلد باشید. تا رمز آن را بلد نباشید نمی‌توانید گاوصندوق را باز کنید و به آن راز یا کشف حقیقت نمی‌رسید. هر کاری می‌خواهید انجام بدهید همین است. اول پیدا کردن راه است. راه کدام است؟

قبل از مصاحبه انگیزشی، ما می‌خواهیم چکار بکنیم؟ ما چی را می‌خواهیم درست کنیم؟ می‌گوییم ما می‌خواهیم به او بگوییم، آقا مصرف نکن! اگر فقط مصرف نکردن مواد است، اصلاً کاری به پزشک ندارد. کاری به روان‌پزشک هم ندارد، می‌گوید آقا مصرف نکن! همه می‌توانند این را بگویند. ما باید مریضی را پیدا کنیم، باید نقطه را پیدا کنیم. نقطه کجاست؟ وقتی ما می‌آییم صحبت می‌کنیم اصلاً باید بیاییم ببینیم روان چی هست؟! روان یعنی چه؟! ما هزاران تعاریف مختلف برای روان داریم! روان از دیدگاه چی؟! از دیدگاه کی؟! هر متخصصی یک تعریفی برای روان دارد! ولی کدام درست است، کدام نقطه اصلی است. وقتی می‌گوییم 2* 2 چند می‌شود، می‌گوید از دیدگاه کی؟! از دیدگاه فیثاغورث می‌شود 7 تا! از دیدگاه نیوتن می‌شود 4 تا! از دیدگاه ارشمیدس می‌شود 3 تا! از دیدگاه انیشتین می‌شود 8 تا! خوب کدامش؟!

ما وقتی می‌دانیم که 2*2 چند تا می‌شود که یک نظر باشد، یک نظر واحد! وقتی‌که تشتت آراء هست، مسئله و مشکل دارد. ما نمی‌دانیم کدام ها درست است، همه هم ماشاءالله دانشمند هستند و همه صاحب‌نام هستند، کدام درست می‌گویند؟!

چیزی که ما آمدیم در کنگره عمل کردیم، گفتیم که خیال همه را راحت بکنیم، گفتیم که روان یعنی خلق‌وخو، رفتار. یکی دمدمی‌مزاج است، به او می‌گوییم "بای پلار" هرلحظه یک‌جوری است. یکی در عالم هپروت است می‌گوییم "اسکیزوفرنی" دارد. یکی جنون دارد می‌گوییم "سایکوز" است. چه چیزی از او در عالم هپروت است؟ خلق‌وخوی او. چه چیز او افسرده است؟ خلق‌وخوی او افسرده است. چی چیزی از او مردم‌آزار است؟ خلق‌وخوی او مردم‌آزار است. گوشه‌گیر است، خلق‌وخوی او است. میل به خودکشی دارد؟ خلق‌وخوی او است. نگاه کنید می‌بینیم، آن چیزی که متبلور می‌شود، تحت عنوان روان، ما به آن می‌گوییم خلق‌وخو. خوب یک شخص مصرف‌کننده، خلق و خویش فرق می‌کند. حالا می‌خواهیم خلق‌وخوی مصرف‌کننده را درست کنیم، این خلق‌وخو روی چه چیزی استوار است؟ چه طور ما می‌توانیم خلق‌وخو را تعمیر بکنیم و درست بکنیم؟ "خلق‌وخو" یا روان روی دو تا پایه استوار است. اگر بخواهیم خلق‌وخو را درست بکنیم، روان را درست بکنیم باید دو، پایه را درست کنیم.

پایه اول، فیزیولوژی است.

فیزیولوژی قطعاً باید درست بشود. چون تمام حالات روحی و روانی ما تحت یک سری مکانیسم، نروترانسمیترها و ناقل‌های عصبی است. در کنگره به آن می‌گوییم سیستم ایکس. کسی دوپامینش کم باشد بی‌رمق است. کسی دوپامینش زیاد باشد اسکیزوفرنی است. کسی دوپامینش پائین باشد، پارکینسون می‌گیرد. کسی که سروتونین او کم باشد افسرده می‌شود. فردی که استیل کولین، سروتونین و آدرنالین او کار نکند به خواب نمی‌رود. حتی در مسائل زناشویی، اریکشن، ارگاسم، همه تحت یکسری مواد بیوشیمی بدن است. اگر اینها درست نشود، هیچی درست نمی‌شود. سیستم ضد درد انکفالین است. اگرانکفالین کار نکند، انسان همیشه درد را شدید احساس می‌کند و همیشه ناراحت است. خوب یک پایه‌اش فیزیولوژی است.

 پایه دیگر چه چیز است؟

پایه دیگر آن، افکار و اندیشه است؛ که همان مصاحبه انگیزشی و چه و چه می‌آید زیر پوشش آن؛ که به آن جهان‌بینی می‌گوییم؛ یعنی افکار شخص، اندیشه شخص، تفکر شخص. تفکری که پوچ‌گرا باشد یک رقم خلق‌وخو دارد. تفکری که خودخواه باشد یک رقم خلق‌وخو دارد. پس ما وقتی می‌خواهیم خلق‌وخو را درست کنیم، دو تا پارامتر را می‌خواهیم: هم فیزیولوژی را می‌خواهیم و هم جهان‌بینی و تفکر را می‌خواهیم، این دو پارامتر باهم درمان روان یا خلق‌وخو را می‌رساند چیزی حدود 100%.

ولی در مورد اعتیاد فیزیولوژی را می‌توان درست کرد ولی قسمت افکار و اندیشه را نمی‌توان درست کرد. حالا این طرف قضیه، آیا با روان‌شناسی تنها می‌شود اعتیاد را حل کرد؟! تا حدودی می‌شود، نصف آن می‌شود؛ یعنی با دوا و درمان یک مقداری از آن را می‌توان انجام داد و با روان‌شناسی هم یک مقداری از آن را می‌توان انجام داد ولی 100% نمی‌شود. چون یک نفر گرسنه است، وقتی یک نفر گرسنه است، نعوذبالله تمام پیامبران اولوالعزم را بیاوری جلوی او حرف بزنند، جلوی گرسنگی او را که نمی‌توانند بگیرند. یک دو روزی، چهار روزی آن را عقب می‌توانند بیندازند ولی از بین نمی‌توانند ببرند. فردی هم که خمار است، بزرگ‌ترین اندیشمندان را بیاورد جلوی خماری او را که نمی‌توانند بگیرند؛ بنابراین توی اعتیاد، کنگره 60 مسئله را حل کرد. حل کرد که الآن پنج هزار دویست و خورده‌ای مصرف‌کننده یک سال می‌خوانند می‌آیند امتحان می‌دهند. قدیم به مصرف‌کنندگان می‌گفتم بیایید امتحان بدهید می‌گفتند که مهندس ما مصرف‌کننده شده‌ایم که امتحان ندهیم! اصلاً برای مصرف‌کننده، امتحان مثل غول بسم‌الله است. حالا پنج هزار و خورده‌ای آمدند دارند امتحان می‌دهند، اینها به تعادل رسیدند.

درمان که من صحبت می‌کنم، همیشه می‌گویم یعنی یک هروئینی را که درمان کردی، شب در انبار هروئین بخوابد و به خواب برود. تریاکی را که درمان کردی شب تریاک زیر سرش باشد و او به خواب برود. در مزارع کشت تریاک کار بکند، این گرزهای خشخاش را تیغ بزند، تریاک را مالش بدهد، لول بکند، ولی هوس مصرف کردن در فکر او هم نگنجد، منظور از درمان آن هست. تمام مبصرین که به کلینیک شما می‌آیند، همه مصرف‌کننده بودند، نصف آنها تریاکی بودند، تابه‌حال شده، شربت تریاک شما را بدزدند؟! یا قاچاقی بخورند یا از این کارها بکنند؟! یا وسوسه بشوند؟! پس رمز آن پیدا شده است.

رمز درمان اعتیاد در قسمت فیزیولوژی است. در روان هم هست، یک پایه بسیار مستحکم، کارهای روانشناسی است. در قسمت فیزیولوژی، ناقل‌های عصبی، نروترانسمیترها، مواد مخدر طبیعی بدن است. در یک مصرف‌کننده مواد مخدر طبیعی بدن از کار افتاده است. آنجا که می‌گویم مکانیک باید ببیند کجا خراب است، پزشک باید این را نگاه کند؛ که آقا کجای آن خراب است که من همان‌جا را درست کنم. وگرنه همان کاری که پزشک می‌کند، عطاری هم همین کار را می‌کند، باهم چه فرقی دارند؟! همین کاری که روانشناسان انجام می‌دهند، درویشان هم همین کار را انجام می‌دهند! زاهدان هم همین کار را می‌کنند، هیئت درمانی هم همین کار را می‌کند. " آن نقطه " رمز و راز کشف حقیقت، آن نقطه را پیدا کنیم. یکی پیدا کردن راه، اول باید راه پیدا بشود. وای به حال روزی که راه غلط باشد. یکی گفت راه غلط خانواده را خراب می‌کند. راه غلط کشور را نابود می‌کند. راه غلط کره زمین را خراب می‌کند. راه غلط کشورها را به خاک و خون می‌کشد. راهی که آدولف هیتلر رفت و راه غلطی بود، تمام دنیا را به خاک و خون کشید. پس راه غلط نابودکننده است. اول پیدا کردن راه است. هیچ راه اعتیاد پیدا نشده بود. فقط کاری که شد، فشار و انرژی و نیرو که مصرف نکن! و خیلی مسائل دیگر که در کتاب‌های آکادمیک هست، وسوسه هست، این‌طور کنیم، آن‌طور کنیم! "آن نقطه"، نقطه مهم، باید آن نقطه را پیدا کرد. اگر نقطه را پیدا کنی، معما چو حل گشت آسان شود. بارداری حدود نه ماه است، شما سه‌ماهه، چهارماهه، نمی‌توانید. درمان اعتیاد حداقل ده ماه طول می‌کشد. درمان اعتیاد یک‌شبه نمی‌شود، یک هفته نمی‌شود، ده‌روزه نمی‌شود، عین همان یک فرایند سلولی است، ما همه امتحان کردیم.

الآن امروز صبح اردوی درختکاری داریم، قبل از کرونا در تهران ده هزار نفر شرکت می‌کردند، چون کرونا بود، 300 نفر در جاجرود هستند، 300 نفر در پارک تختی هستند. صبح به امین گفتم، باران می‌آید، گفت ما پیش‌بینی کردیم، کار خود را انجام می‌دهم. الآن بچه‌ها زیر باران دارند درختان را می‌کارند، اصلاً عین خیالشان نیست. بچه‌ها امروز یک مقداری در پارک آمدند، اگر مسابقه بود همه می‌آمدند.

این وادی‌ها ما را می‌سازد و از نظر روحی و روانی ما را تقویت می‌کند. در قسمت روان‌شناسی، وادی‌ها، تفکر ما را درست می‌کند. قسمت فیزیولوژی هم دارد شربت تریاک کار را انجام می‌دهد. داریم باهم کار می‌کنیم یک تیم شدیم، کلینیک‌ها از آن طرف کار می‌کنند، بچه‌های کنگره از طرف دیگر کار می‌کنند. داریم باهمدیگر کنار می‌آییم. داریم مسائل همدیگر را حل می‌کنیم و داریم از همدیگر یاد می‌گیریم و داریم به همدیگر آموزش می‌دهیم. خیلی کارهای ما را شما دارید انجام می‌دهید و این باعث خوشحالی ما است. پس این وادی می‌خواهد بگوید: تا راه آن را پیدا نکردی، امکان‌پذیر نیست. نه‌تنها راه درمان اعتیاد، آلزایمر و ... آن‌هم ساده است ازنظر کنگره 60 راه درمان آن‌ها را پیدا کردیم داریم آزمایش می‌کنیم. ما بیماری کرونا را با D.SAP امتحان کردیم. اول روی سطوح امتحان کردیم، تمام ویروس را از بین برد. بعد پنج گروه، یک گروه شش‌تایی موش‌های Rat، D.SAP پنجاه‌درصد، یک گروه بیست‌وپنج درصد، یک گروه دوازده و نیم درصد، یک گروه شش‌تایی بخور آب خالی، یک گروه دیگر هم هیچی ندادیم، همه را آلوده به ویروس کرونا کردیم، البته ویروس کرونا در اختیار همه نیست، در یک مراکز خاصی است. بعد از پنج، شش روز، بخور دادیم، در Smoking room که برای Rat ها است. بعد از دوران، همه منفی شدند یعنی همه کرونا مثبت بودند و همه منفی شدند، آنها که منفی نشدند، یکی دوتا مردند. داریم کارهای مقالات آن را انجام می‌دهیم. از بین بردن ویروس کرونا کار عجیب‌وغریبی نیست. همین هم راه دارد، پیدا کردن راه آن کدام است؟ تجمع ویروس در گلو، در سینوس‌ها و در ریه است، با یک بخور، با یک آنتی‌ویروس مثل آب خوردن، خیلی راحت از بین می‌رود. شاید برای شما عجیب باشد، برای من "دژاکام" از بین بردن ویروس کرونا مثل از بین بردن پشه روی دیوار است. شاید بگویید به همین سادگی؟ می‌گویم به همین سادگی. چهار نوع سرطان خون را روی چهار گروه از موش‌ها آزمایش کردیم که انشاءالله به‌زودی نتایج آن را به اطلاع شما می‌رسانیم. همه آن روی سیستم ایکس و پیدا کردن "آن نقطه" است. آن نقطه را پیدا کنیم مسائل حل است.

عید نوروز را به شما تبریک می‌گویم. در عید نوروز جلسه نداریم تا بعد از 13 فروردین اولین جمعه در خدمت عزیزان هستیم.

تایپ: مسافر علی

تهیه و تنظیم: مسافر سعید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .