هستی بسیار بزرگتر از آن چیزی است که ما تصورش کنیم و فقط شناخت حیات بر روی زمین بسیار پیچیده و درعینحال مهم است و باوجوداین موضوع پرداختن به سماوات و امثال این موضوعات یک انحراف است به همین خاطر است که در کنگره روی وادیها تأکید میشود. یکی از راههای درک وادیها نوشتن از روی آنهاست. اگر مسافری که وارد کنگره میشود وادیها را درک کند زود به بلوغ میرسد. ترتیب وادیها بر اساس تفکر ایجادشده بهنحویکه اگر مثلاً وادی اول را خوب درک نکرده باشیم نمیتوانیم وارد وادی دوم شویم. وادی دوم: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. واژه هیچ که به معنای وجود نداشتن است. مخلوق هم به تمام چیزهایی که خلقشده اعم از گیاهان حیوانات جمادات و انسانها گفته میشود. پس هیچکدام از اینها بیهوده و الکی به این جهان نیامدهاند. هیچکدام از ما به هیچ نیستیم یعنی بیارزش نیستیم و یک ارزشی داریم حتی اگر خودمان را بیارزش بدانیم. حالا وارد وادی میشویم که میگوید خوشحالیم که به جنگ نرم خود ادامه میدهیم تا این موضوع به شکل خوبی از آزمایش درآید. اولین سؤالی که به ذهن خواننده خطور میکند این است که چه جنگی؟ حقیقت این است که یک مصرفکننده با همه در حال جنگ است جنگ با خودش با خانواده جنگ با اجتماع و مهمتر از همه جنگ با افکار و اندیشهاش. کسی که وارد کنگره شده و وادی اول را پشت سر گذاشته در ذهنش با همهچیز در حال جنگ است با خودش میگوید چرا اینقدر سلام میدهند یا چرا هرروز قوانین کنگره را میخوانند یا چرا من باید حرف راهنما را گوش کنم و چراهای دیگری که او را به جنگ میکشد ولی در ابتدای وادی میگوید خوشحالیم که به این جنگ ادامه میدهیم یعنی کسی که به کنگره آمد و وادی اول را گذراند میداند که وارد جنگ شده و آگاهانه به این جنگ ادامه میدهد. راهنما باید روی رهجو متمرکز شود تا ذهنش را بخواند و این جنگ و آشفتگی درون او را بفهمد. راهنما باید به ناخالصیهای او پی ببرد و به او کمک کند تا این ناخالصیها را برطرف کند چون کار راهنما تربیت و ساختن شاگرد است و برای رهجو خیلی مهم است که بداند راهنمایش به او اهمیت میدهد. کسی که باوجوداین مشکلات به جنگ خود ادامه میدهد تجربههای جدید را شروع به آزمایش میکند مثلاً تا حالا چند مواد مصرف میکرده ولی حالا فقط یک نوع مواد مصرف میکند و تجربههایی از این قبیل که اصلاً به آنها ایمان ندارد ولی در حال تجربه کردن آنهاست تا دنیای درون تبدیل به شهری آباد شود. دنیای درون ما جهان پهناوری است که همهچیز در آنجا را میشود دید برای درک این موضوع کافی است برج آزادی را در ذهن خود تصور کنیم یا یک دریا و کوه و... . پس هر آنچه در دنیای بیرون وجود دارد در دنیای درون هم وجود دارد. حالا تبدیل دنیای درون به شهری آباد به چه معناست؟ همانطور که در دنیای درون ما برج آزادی و غیره وجود دارد یک سری فاضلابها و زبالهها هم وجود دارد که تمثیل دروغ، کینه، منیت و سایر ضد ارزشهاست که دنیای درون را به سمت نابودی کشانده است دنیای درون یک مصرفکننده که مواد به او نمیرسد مانند شهری است که آب، برق و گازش قطعشده و همهچیز به حالت بههمریختهای درآمدهاست یک سفر اولی به جنگ خود ادامه میدهد تا به شکل خوبی از آزمایش درآید و دنیای بههمریخته درونش را تبدیل به شهری آباد کند که در آن تمام هستی راه خود را به سمت نیروهای مافوق بردارد علت اینکه بهجای خداوند از واژهی نیروی مافوق استفادهشده این است که ممکن است کسی که این وادی را میخواند به وجود خداوند اعتقادی نداشته باشد و کار ما همتغییر ایدئولوژی افراد نیست و کاری به اعتقادات افراد نداریم و کار ما فقط نجات افراد از دنیای تاریک اعتیاد است چون این موضوع باعث تشدد در کار ما خواهد شد و حالا علت اینکه به سمت نیروهای مافوق حرکت کنیم این است که این نیروها از ما بالاتر هستند. ما به دلایلی که خودمان هم نمیدانیم جهت را سالها گمکردهایم که یک مصرفکننده در نگاه اول میگوید من که راه و جهت را گم نکردهام بلکه فقط یک اشتباه کردهام که آنهم مصرف مواد بوده است ولی وقتی خوب فکر میکند میبیند واقعاً جهتش را گمکرده چون روزی که مواد مصرف میکرد فکر نمیکرد که یک روزی برسد که با مصرف شیشه فرزند خود را بکشد که این نشاندهنده گم کردن راه است. کمترین تخریبی اعتیاد مصرف مواد است تخریب اعتیاد زمانی شروع میشود که مثلاً به یک مصرفکننده بورسیه میدهند تا برود آلمان ولی به خاطر اعتیاد از این فرصت استفاده نمیکند علت این اتفاق هم گم کردن جهت است.
ارائه مطلب:کمک راهنما خانم شکوفه
وبلاگ نویس:همسفر فریبا
- تعداد بازدید از این مطلب :
7558