هشتمین جلسه از دورهی اول کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره 60؛ نمایندگی چالوس با استادی دستیار دیدهبان همسفر مریم، نگهبانی همسفر زهره و دبیری همسفر صدیقه با دستور جلسه (حرمت کنگره 60، چرا رابطه کاری و مالی در کنگره ممنوع است؟) در روز دوشنبه 9 تیرماه 99 ساعت 16 آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر؛ باعث خوشحالی من است که در خدمت شما عزیزان هستم و از نگهبان جلسه بسیار سپاسگزارم که بنده حقیر را قابل دانستند و به استادی این جلسه دعوت کردند. دستور جلسه این هفتهی ما، حرمت کنگره ۶۰ است. حرمت کنگره چیز عجیبوغریبی نیست، در هر جلسه دو بار و در اول و آخر جلسه خوانده میشود و خیلی هم واضح در مورد آن صحبت شده. ابتدای آنهم با واژه مکان مقدس و امن شروع میشود.خب همهی ما به دلیل ایرانی بودن و بهحکم مسلمان بودنمان، جدا از اینکه با کنگره آشنا باشیم، از بچگی با مسجد آشنا بوده و با جاهای مذهبی آشنا بودیم و همیشه آدابی را برای ورود به این مکانها رعایت میکنیم، که آن آداب کاملاً تعریفشده و مشخص هستند و در صورت عدم رعایت این آداب سعی میکنیم وارد این مکانها نشویم. در قوانین راهنمایی و رانندگی نیز به همین صورت است، دقیقاً یک سری قوانینی وجود دارد که وقتی شما این قوانین را زیر پا میگذارید و از خطوط قرمز خودتان عبور میکنید؛ برای مثال اگر از چراغقرمز رد شوید؛ یا تصادف میکنید و یا جریمه میشوید و یا اگر عابر پیاده را نادیده بگیرید و یا تابلوها را نادیده بگیرید و یا سرعت مجاز را و... همه اینها نشان میدهد که هر حرمتی را باید رعایت کرد. اگر توجه کرده باشید دستور جلسه حرمت کنگره بلافاصله بعد از دستور جلسه آداب و معاشرت آمده است؛ یعنی وقتی آداب و معاشرت را توضیح دادند، بلافاصله بعدازآن حرمت را توضیح دادند. زمانی که شما وارد محدودهای میشوید و قوانین آن محدوده را یاد گرفتهاید، باید به آن قوانین احترام بگذارید و آنها را رعایت کنید. خب وقتی به شما میگویند مکان مقدس و امن؛ همانطور که همه میدانید حریم از حَرم میآید؛ یعنی حَرم امنی که من باکمال آسایش خاطر وارد آن محدوده میشوم. این چیزی را که من میگویم شما با گوشت و پوستتان لمس کردهاید. چرا؟؟ چون اعتیاد دردی بوده که من به هیچکس نتوانستم بگویم و با هیچکس نتوانستم در میان بگذارم؛ تا روزی که پا در کنگره گذاشتم. هیچکس من را درک نکرد؛ تا روزی که در لژیون نشستم و دست راهنمایم را گرفتم. هیچکس به من راهنشان نداد بلکه بیراهه را نشان داد. اما روزی که به کنگره آمدم کاملاً شرایط برگشت. آیا غیرازاین است که اینجا احساس امنیت کردهام و دلم اینجا آرام بوده؟

پس وقتی احساس امنیت به تو داد؛ حالا تو موظف هستی به قوانینش احترام بگذاری. حال این قوانین چیست؟
کنگره اولین چیزی که از تو میخواهد صادق بودن توست؛ یعنی اینکه در لژیون و در شعبهای که پا میگذاری باید صادق باشی و روراست باشی با کمک راهنمایی که با او سفر میکنی. وقتی از حجاب حرف میزند به تو نمیگوید چادر سر کن، مقنعه سر کن؛ میگوید عرف جامعه را رعایت کن. یعنی چیزی که خودت اذیت نشوی. قانون جامعه این است. اگر به شما میگوید بحث سیاسی نکنید به خاطر این است که بحثهای سیاسی همیشه نتیجهاش جز این نیست که درب شعبه بسته شود. آن موقع من نوعی کجا باید بروم؟ کجا باید دردم را خالی کنم و راهنمایی بگیرم؟
اگر گفته میشود که پولی نباید ردوبدل بشود؛ این فقط مخصوص کنگره نیست. بارها و بارها اتفاق افتاده که در فامیل بین دو تا برادر و یا دو خواهری که از هم جداشدنی نبودند؛ پول دادوستد میشود و برادری بین آنها از بین میرود. در کنگره هم طبق تجربه نشان دادهشده؛ مخصوصاً در سفر اول وقتی این اتفاق پیش آمد؛ هردوی آنها از کنگره محوشدهاند و نه سفرشان به انجام رسیده و نه اصلاً توانستند دوام بیاورند. چرا؟ چون شرمنده بودند و اصلاً نمیتوانستند به روی همدیگر نگاه کنند، پس ترجیح دادند که از کنگره فرار کنند. همه اینها طی تجربه بهدستآمده. آن زمانهایی که ما به کنگره میآمدیم فقط تکهی اول این حرمتها بود و تکهی دوم در سالهای اخیر اضافه شد. آن زمانها ما کیف خودمان را میگذاشتیم؛ به خیال اینکه اینجا کنگره است. این کیف را با هر چه که در داخل آن بود میگذاشتیم و میرفتیم. این تکه آخر به حرمت اضافه شد تا بگوید هرچقدر که کنگره مکان امن و مقدسی است شما باید وسایل خودت را حفظ کنید و بهعنوان یک انسان موظف هستید اول کلاهخود را محکم نگهدارید و این مسئله خیلی زیاد بود؛ مخصوصاً در جلسات چهارشنبه.

چهارشنبه پیش جناب مهندس بهخوبی توضیح دادند؛ که اگر طاقت این رادارید که پولی را به کسی قرض بدهید و آن شخص بخورد و به شما ندهد با او ارتباط برقرار کنید. واقعاً به خودتان بروید و ببینید که چقدر ظرفیت دارید؟ اصلاً این حرف محدوده زمانی ندارد و مربوط به سفر اول و یا تا زمان تولد نیست. برگردید به ظرفیت خودتان، که آیا ارتباط و دوستی را که من میخواهم با همسفری دیگر برقرار کنم، چه قدر ظرفیت آن رادارم و دوستیمان را تا چه قدر میتوانم گسترش بدهم؟ اگر ارتباط خانوادگی داشته باشم ظرفیت این رادارم که زندگیام به آشوب کشیده نشود؟ بعضی آدمها حتی ظرفیت یک جمله ساده را هم ندارند. چر؟ ا چون حالشان در تعادل نیست و هنوز خودشان را در مقطعی میبینند که بلافاصله شروع به مقایسه میکنند و این مقایسه کردنها خشم و حسادت را بالا میآورد و تمام زندگی را بهراحتی با یک جمله نابود میکند. پس باید حرمت کنگره را رعایت کنیم؛ مخصوصاً شعباتی که مثل اینجا نوپا هستند و شعباتی که از منبع اصلی دور هستند. منظورم از منبع اصلی آکادمی و جناب مهندس است. فقط تنها چیزی که میتواند به این شعبات کمک کند، که خیلی سریع و راحت به هدفشان برسند؛ انجام دادن این حرمتهاست. چرا؟ چون ممکن است اتفاقاتی بیفتد که از دید دیگران پنهان باشد ولی ضربهاش را خودتان میخورید. تنها چیزی که میتواند به شما کمک بکند که در درجه اول سفر و شعبه ایده آلی داشته باشید؛ حرمت گذاشتن به کنگره و انجام این حرمتهاست. فقط همین. پس سعی کنید وقتی وارد کنگره میشوید و از آن خارج میشوید شرایطی داشته باشید که کنگره میپسندد و من نوعی میپسندم. ممنونم که به صحبتهای من گوش کردهاید.

عکاس:همسفر آتنا
تایپ و ارسال: همسفر صدیقه
- تعداد بازدید از این مطلب :
1246