اصلا متوجه نشد، چگونه به این درد بزرگ، رفتار شد؟ چرا؟ از کجا به این تونل تاریک وحشتناک قدم نهاد. هرگز فکر نمیکرد که روزی صفتی به نام اعتیاد به او نسبت داده شود.
نمیدانست کنجکاوی یا، لذتجویی بود و یا فرار از مشکلاتی که عمری او را عذاب می داد؟ و شاید تنهایی که از بچگی تا میانسالی همواره مثل دوستی جدا نشدنی به دنبال او بود و با مصرف اولین بار مواد مخدر همه مشکلات و غم هایش هرچند برای لحظاتی کوتاه اما از او جدا شد و نفسی راحت کشیده بود. نمی دانم چرا در این مسیر قدم نهاد! مجبور بود بیش از توانش کار کند تا دیگران را حمایت و یا راضی نگه دارد قدم در این مسیر گذاشت زیرا با هر بار مصرف گویا قدرتش چندین برابر میشد و به اندازه چند نفر کار می کرد، البته هرچند مشکلاتاش را حل میکرد ولی خبر نداشت به چه دردی دچار خواهد شد.
حال با یک کوله بار غم و اندوه به روی شانه های نحیف و خسته اش رو به رو بود که نه توان داشت آن را حمل کند و توان به همراه داشتناش، از درد سنگین بودن غمها صدای شکستن استخوان هایش را می شنید و نمیتوانست این بار را بر زمین گذارد، هرچه بیشتر می گذشت بر دردهایش افزوده می شد.
به یاد ضرب المثلی که میگفت: «لبی که خورد به وافور شسته میشه با کافور » یا «توبه گرگ مرگ است» افتاد.
به جمعیت هم درد هایش که فکر میکرد، او را حمایت میکنند پناه برد اما! افسوس آنجا حالش بدتر شد چرا که به او میگفتند تو باید تا آخر عمر خود را یک معتاد معرفی کنی زیرا؛ این بیماری تو مرموز، پیشرونده و لاعلاج است. چه سرنوشت تلخی؟
اگر قرار بود مانند آنها فکر کند؛ رویاها، امیدها و همه چیزش را باهم از دست داد .
ناگهان صدای زیبایی از امید در وجودش شنید، به صورت اتفاقی به این جمله کوتاه ولی پر معنا برخورد کرده بود که می گفت: «صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است». این یعنی نقطه کوچک نوری در تونل وحشتناک ناامیدی! یعنی او هم می تواند انسان معتاد زمین خورده فعلیاش نباشد، چون انسان، طبیعت، هستی و همه چیز جریان دارد.
پس اگر مسیر درست را پیدا کند میتواند این صفتِ وحشتناک را از خود جدا کند و در جریان تغییرات مثبت، به سمت نور حرکت کند. هر چه بیشتر به دنبال تعبیر این جمله میرفت امیدوارتر می شد با خودش می گفت: کسی که این جمله بسیار زیبا را گفته است شاید روزی خود به این بیماری مبتلا بوده و اکنون توانسته راهی برای درمان پیدا کند.
این جمله ای که باعث شده بود در دل او امید پیدا شود در کتاب زیبای عشق وادی دهم آمده بود. کتاب را تهیه کرد و تمام وادی ها را کامل خواند، نویسنده کتاب مهندس حسین دژکام بود .
الان که تمام وادیها را با بند بند سلولهای وجودش تجربه کرده است و سفر در کنگره را تجربه نموده، دیگر صفت معتاد را با خود حمل نمیکند. زیرا اکنون میداندکه؛ زندگی جاری است، تمام زندگی اش را به سمت نور الله که در ابتدای وادی به آن اشاره میکند را با تمام وجود دریافت کرده است.
سرانجام نسیم رو بخش الله وزیدن خواهد گرفت....
اما او فرا گرفته است که این جاری بودند مثل شمشیر دولبه است چرا که انسان هم میتواند، صفت های خوب خود را در دام نیروهای شیطانی گرفتار و به سمت تاریکی نیز جریان پیدا کند.
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست از خود بطلب هرآنچه خواهی که تویی.
حال با خود میگوید؛ رابطه مستقیم وجود دارد، بین صفات و سرنوشت ما و افکار و اقدامات ما یعنی یک زندگی زیبا را یک انسان زیبا خلق میکند و زندگی انسان زیبا نمی شود مگر با تغییر و تحول افکار و اندیشه او که این تغییر مثبت با یک تصمیم شروع میشود که این تصمیم نیز با آموزش و آگاهی به دست می آید، در همه زندگی انسان در مقطعی به نام آینده رخ میدهد لذا اگر میخواهیم به خواستهها و اهداف خود دست یابیم، باید به انسانی تبدیل شوم که قبلا نبودهام یعنی جسم ام را درمان کنم جهانبینی ام را تغییر دهم و این با ترسیم خطوط اختیاری به دست میآید که؛ به انسان داده شده است انسانی که رهبر زندگی خود و قهرمان تغییرات زندگی خود است.
تا کی به انتظار قیامت توان نشست برخیز تا که هزار قیامت بپا کنیم
او شنیده بود که تقدیر و همه چیز در دست خداست با خود می گفت تقدیر او نیز اعتیاد بوده است و همه چیز را به گردن خدا انداخت بود که قابل تغییر نیست ولی اکنون متوجه شده بود که هرچند تقدیر دست خداست ولی خداوند عالمانه تقدیر میکند، همانطور که در کتاب آسمانی آمده است (العبد و ید برو والله یقدیر) انسانها، تدبیر میکند و خداوند تقدیر میکند. حال می داند که عامل غم و شادی و عامل بدبختی و مشکلات همه و همه خودش است حتی خدا هم در این امر خطوط اختیار را به دست او داده است و همین آوایی بود که؛ او برخاست و در مسیر جاری بودن زندگی و بهشت و جهنم و همه چیز جریان زندگی اش را به سمت نور و زیبایی تغییر داد و به معنای واقعی وادی دهم پی بردم.
نویسنده: مسافر فاضل - لژیون دهم
ویرایش و تنظیم: مسافر مهدی - لژیون دهم
نمایندگی صالحی